مباحثه، تالار علمی فقاهت
معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه (/showthread.php?tid=2694)



معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - خیشه - 21-آذر-1401

استاد فرمود: بعضی به روایت قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بُدَّ لِلْمَرِيضِ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ إِذَا أَرَادَ الصَّلَاةَ وَ لَوْ فِي نَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِهِ سُئِلَ فَإِنْ كَانَ شَدِيدَ الْوَجَعِ قَالَ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ لِأَنَّهُ لَا صَلَاةَ إِلَّا بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ تمسک کرده اند و گفته اند که اقامه واجب است. چون لا صلات تعلیل است برای لابد. خود لابد دلالت دارد بر وجوب دارد و تعلیل هم که نفی حقیقت است یعنی در صفحه تشریع نماز بدون اذان و اقامه جعل نشده است. استاد فرمود این حرف درست نیست چرا که از اول مراد نفی صحت نیست چرا که موردش مریض است و امام فرموده و لو فی نفسه  یعنی در دلش بگوید مناسبت حکم و موضوع اقتضا میکند که وجوب نداشته باشد اصلا احدی توهم نکرده است که بر مریض این طوری واجب باشد. از طرفی این فقره معلل است و وقتی معلل استحبابی شد علت هم ظهور در نفی صحت پیدا نمیکند


RE: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - مخبریان - 23-آذر-1401

جا دارد در هر جایی که عنوان تناسب حکم و موضوع به کار می‌رود، بپرسیم: در این مورد، چه حکمی با چه موضوعی تناسب دارد؟ و بعد بررسی کنیم و ببینیم که آیا این ادعا با ادبیات موجود در متن دلیل، سازگار است یا خیر؟

در روایت «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بُدَّ لِلْمَرِيضِ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ إِذَا أَرَادَ الصَّلَاةَ وَ لَوْ فِي نَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِهِ سُئِلَ فَإِنْ كَانَ شَدِيدَ الْوَجَعِ قَالَ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ لِأَنَّهُ لَا صَلَاةَ إِلَّا بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ»:
  • حکم: وجوب است با بیان لابدیت.
  • متعلق حکم: اذان و اقامه هستند.
  • موضوع حکم: نماز واجب و مکلف مریض است.
ظاهر -بلکه بالاتر از ظاهر- در مورد لابد این است که حکم وجوب باشد (چون در موارد مستحب، بُدّ وجود دارد) استاد گفته‌اند که به قرینه‌ی تناسب حکم و موضوع، دست از این مطلب برمی‌داریم و آن را حمل بر استحباب می‌کنیم. به نظر می‌رسد که چنین استدلالی درست نیست (هرچند ممکن است نتیجه درست باشد) چون واقع این است که مشهور به این روایت عمل نکرده‌اند و اذان و اقامه را برای انسان صحیح واجب ندانسته‌اند، تا چه رسد به مریض. در این شرایط:
  • یا باید گفت مشهور از این روایت اعراض کرده‌اند و با چنین اعراضی، روایت حجت نیست.
  • یا باید گفت علما قرینه داشته‌اند که «لابد» در ضد آن به کار رفته است. (البته اگر چنین استعمالی صحیح باشد)
ولی نمی‌توان گفت تناسب حکم و موضوع اقتضا می‌کند که حکم را به جای وجوب، استحباب در نظر بگیریم؛ چون همانطور که موضوع «مکلف مریض» با استحباب اذان و اقامه سازگار است، با وجوب آن هم سازگار است. (چون اذان و اقامه سختی غیر قابل تحملی برای مریضی که می‌خواهد نماز بخواند، ندارد؛ مخصوصاً که حضرت فرمودند«وَ لَوْ فِي نَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِهِ»).


در هر حال تناسب حکم و موضوع بحث‌های ثبوتی محض نیست، بلکه به اثبات و لسان دلیل هم وابسته است.

بله؛ اگر با لسان امر، طلب اذان و اقامه ابراز شده بود، شاید می‌شد اندکی با این استدلال همراهی کرد (البته باز هم این اشکال وارد بود که در موارد مشابه که مشهور حکم مریض و سالم را یکی دانسته‌اند، آیا باز هم برای مریض، حکم را تغییر می‌دهند یا خیر) اما قطعاً نمی‌تواند طلب لابدی را با توجه به موضوع مریض، به طلب استحبابی ترجمه کرد.


RE: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - خیشه - 28-آذر-1401

خدمت شما عرض شود که اولا تناسب حکم و موضوع بحث استظهار است و خیلی نمیشود با برهان به طرف القا کرد که این گونه نیست. نهایتا با منبهات و استعمالات میتوان مطلب را نزدیک کرد. ثانیا شما بحث اعراض مشهور که شبهه دارد و مورد مناقشه بعضی از فقها است را مطرح کردید ولی بحث تناسب حکم و موضوع را به سادگی در این جا کنار زدید. موضوع مریض است و حکم هم وجوب باشد تناسب ندارد. این که واضح است. با مریض بحث استحباب سازگاری دارد. ثالثا شما قرینه در روایت را جواب نداید و اون این است که امام میفرماید و لو این که در دلش هم باشد ان را انجام دهد. این چه واجبی است که در دلش انجام میگیرد. در مستحبات است که این طور مسامحه ها صورت میگرد مثل بعضی از احکام نماز های نافله. رابعا شما خیلی با دقت کلمه لا بد را بررسی کردید. شما فرمودید چاره ای ندارد و در مستحب چاره دارد. بابا مثل لا ینبغی در محرمات احرام که خیلی اوقات به معنای حرمت میاید. ینبغی گاهی اوقات به معنای وجوب میاید و از طرفی لعن امده و معنای ان کراهت شدید است. مثل این که کسی تنها غذا بخورد تنها مسافرت برود..... اینها به معنای کراهت شدید است. لعن که خیلی شدید است. خلاصه این که استیحاشی ندارد که لابد به معنای استحباب شدید باشد.


RE: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - مسعود عطار منش - 14-دي-1401

کجای حکم و موضوع با استحباب تناسب دارد؟


RE: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - خیشه - 17-دي-1401

بنای شریعت برای مریض بر استخفاف است و وجوب که استخفاف ندارد بلکه تکلیف و سنگینی دارد. همین مطلب را در جواب اقای مخبریان توضیح داده ام. اگر در ذهن شما وجه تناسب به نحو دیگری است بفرمایید تا استفاده کنیم.


RE: معنای لا صلاة الا باذان و اقامه - مسعود عطار منش - 23-دي-1401

در روایت بیان شده ولو فی نفسه که دشواری ندارد