مباحثه، تالار علمی فقاهت
معانی عزیمت و رخصت - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد گنجی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=13)
+---- موضوع: معانی عزیمت و رخصت (/showthread.php?tid=2803)



معانی عزیمت و رخصت - خیشه - 8-بهمن-1401

در بحث اذان گفته شده است در مواردی اذان مرتفع میشود حالا بحث این است که ارتفاع اذان رخصت است یا عزیمت. در این جا جناب استاد گنجی سه معنا برای رخصت مطرح کردند:«البته این بحث در مقتضای اصل اولی رخصت است یا عزیمت مطرح شده است»
1-معنای رخصت این است که امر ندارد. این معنا را اقای حکیم مطرح کرده است.یعنی امر ندارد ولی ملاک و محبوبیت را دارد. بیان مطلب: اطلاقاتی داریم که میگویند لاصلاة الا باذان...این اطلاقاتاطلاقات دو دلالت دارد. دلالت مطابقی آنها می‌گوید اذان در هر نمازی مستحب است. این دلالت در این موارد از حجیت ساقط شده الا اذان یوم الجمعه و نماز دوم عرفه و مشعر. ولی یک دلالت التزامی نیز وجود دارد که می‌گوید هر اذانی دارای ملاک است و محبوب مولی است. لذا استحباب بالمطابقة بر ملاک بالالتزام دلالت دارد. در این موارد سقوط استحباب، قطعا استحباب را برده است و شک داریم که آیا این رجحان را نیز برده یا نه؟ اطلاقات اولیه می‌گوید رجحان وجود دارد و در رفتن رجحان به مخصص شک داریم و به اطلاق تمسک می‌کنیم. معنای اینکه اذان رخصت است این است که ملاک دارد و مشروع است ولی امر ندارد. مشروعیت فقط به امر نیست بلکه به ملاک نیز می‌تواند باشد.
2-رخصت یعنی امر وجود دارد ولی تاکد ندارد. ترک اذان در این موارد رخصت است یعنی اهمیت موارد دیگر را ندارد. مشکلی ندارد که شارع مستحب اکید را اجازه دهد
3-رخصت نه به معنای نداشتن امر و نه به معنای عدم تاکد امر، بلکه به معنای این است که امر سابق به حال خودش باقی است اما در اینجا یک مزاحم اقوی پیدا کرده است. امر به اذان به همان درجه از مصلحت باقی است و مرحوم خوئی در بعضی کلماتش در روایات جمع می‌گوید مصلحت تسهیل و مصلحت اقوی در میان است و گرنه امر اذانی به حال خودش و به مرتبه خودش باقی است