ظاهر نهی از اتباع رأی، نهی از بیضابطه بودن استدلال است - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17) +--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20) +---- انجمن: اصول استاد سیدمحمود مددی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=44) +---- موضوع: ظاهر نهی از اتباع رأی، نهی از بیضابطه بودن استدلال است (/showthread.php?tid=2876) |
ظاهر نهی از اتباع رأی، نهی از بیضابطه بودن استدلال است - مخبریان - 6-اسفند-1401 در بحث حجیت قطع یکی از مباحثی که مطرح است این است که آیا شارع میتواند از عمل به همه یا بخشی از قطعهای انسان ردع نماید؟ شیخ انصاری به علمای اخباری نسبت داده است که آنها با تمسک به آیات و روایاتی مدعی شدهاند که شارع از تبعیت از قطع حاصل از دلیل عقلی ردع کرده است:
الف) انصراف نهی از رأی به رأی ظنی. ب) تخصیص ادله با ادلهٔ حجیت علم. ج) تعارض دو دسته دلیل و عدم ثبوت ردع. د) رأی نبودن استدلال به دلیل عقلی: جواب مختار این است که ظاهر کلمۀ رأی این است که از روی ضابطه و قاعده صحبت نشده باشد. اگر در جایی با ضوابط، نظری به دست آمد، گفته نمیشود که به رأی خودش عمل کرد. البته ضوابط سیال است [و در طول تاریخ ضوابط معتبر عوض میشود]. مثلاً اگر کسی هزار سال قبل به اجماع تمسک میکرد، طبق ضابطه بوده است. اما امروز بعد از این بحثهای علمی، اگر کسی بخواهد به اجماع تمسک نماید، خلاف ضابطه است. یا مثلاً اگر به نظرات شیخ طوسی و آقای خویی توجه شود دیده میشود که اختلاف در فتوا بین این دو نفر کم است؛ اما اگر به استدلالهای آن دو در فتواهای مشترک توجه شود، اشتراک بین استدلال اندک است! با این حال هر دو طبق ضابطه سخن گفتهاند. پس فتوا دادن با رأی به معنای اظهار نظر کردن بیضابطه در مسائل فقهی است. (در واقع نهی از افتاء به رأی کنایه از نهی از بیضابطه سخن گفتن است.) در زمان ما مسائل عقلی علم اصول، روشهای متعارفی است که علما از این روشها استفاده میکنند برای استنباط. لذا افتاء طبق ادلۀ عقلی، افتای طبق ضوابط است و رأی محسوب نمیشود. بله؛ ممکن است در قرنهای آتی پارهای از این مسائل از دور خارج شوند. اشکال: این مطلب به معنای پذیرش وضع موجود در هر زمان است. اگر امروز اخباریها تسلط پیدا کرده بودند، افتاء با تمسک به استدلال عقلی، افتاء به رأی محسوب میشد! پاسخ: در همۀ علوم همینطور است. اگر کسی هزار سال پیش در طب متخصص بود، امروز دیگر متخصص در طب محسوب نمیشود. همینطور است در اجتهاد در فقه. مجتهد هزار سال پیش اگر امروز بیاید، مجتهد محسوب نمیشود. اشکال: معنای این سخن این است که هر چه در هر زمان وجود دارد، خوب و درست است. پاسخ: بله؛ همینطور است و بهترین راه موجود هم همین است که با علم جلو برویم. احتمال میدهیم که وجه این که علما میگفتهاند که تقلید ابتدایی از میت جایز نیست، این بوده است که در ارتکاز ایشان این بوده است که علم دائماً در حال پیشرفت است، عالمان امروز ملاتر از عالمان دیروز نیستند؛ بلکه علم عالمان امروز بهتر از علم عالمان دیروز است. همیشه از این مثال استفاده کردهایم که اسلحۀ رستم یک گُرز بوده است و اسلحۀ ما یک هفتتیر است. اگر ما به جنگ رستم برویم، شاید یک صدم او نیرو نداشته باشیم؛ اما همان لحظات اول او را از بین میبریم. زور ما از زور رستم بیشتر نیست، اما اسلحۀ ما پیشرفتهتر است. علم برای ما مانند همان اسلحه است. برگرفته از دروس خارج اصول فقه استاد سید محمود مددی، مباحث قطع، جلسهٔ ۳۴، ۱۶ آبان ۱۴۰۱.
RE: ظاهر نهی از اتباع رأی، نهی از بیضابطه بودن استدلال است - محمود رفاهی فرد - 6-اسفند-1401 ۱. شاهد ایشان بر اینکه مراد از افتاء به رأی، افتاء بی ضابطه است چیست؟ ۲. آیا اهل رأی در زمان صدور این روایات که ظاهرا این روایات اولا به صدد تخطئه روش آنان صادر شده، بی ضابطه فتوی میدادند یا آنها هم در چهارچوب فکری خود پیرو ضوابطی بودند؟ ۳. چنانکه در متن هم اشاره شده، اخذ به رأی در قبال اخذ از خدا و معصومین مطرح شده (نمونه: المؤمن من اخذ دینه عن ربه و لم یاخذه عن رأیه) این دوگانه هم به نظر میرسد که با مطلب ادعا شده چندان سازگار نیست. ۴. سلّمنا که مراد از افتاء به رأی، افتاء بی ضابطه است، چرا مراد از ضوابط، چنین سيال باشد؟ RE: ظاهر نهی از اتباع رأی، نهی از بیضابطه بودن استدلال است - مخبریان - 16-اسفند-1401 نکاتی که در قسمتهای دیگر درس استاد فرمودند یا به ذهن حقیر میرسد و میتواند پاسخ سؤالات فوق باشد: ۱. شاهد ایشان بر اینکه مراد از افتاء به رأی، افتاء بی ضابطه است چیست؟ وقتی به تاریخ این روایات و ائمهای که این روایات از ایشان صادر شده است، نگاه میکنیم و مقارنات روایات را بررسی میکنیم، میبینیم که روایات نهی از رأی منصرف به آن رأیی است که در زمان ائمه رایج بوده است. رأیی که در آن زمان رایج بوده است، رأی ظنی بوده است؛ زیرا در زمان امام باقر و صادق ع برخی مذاهب اهل سنت، به قیاس و استحسان برای استنباط حکم شرعی روی آورده بودند. لذا مراد از نهی از اتباع رأی، نهی از اتباع رأی ظنی بوده است. [استاد برای قیاس (تمثیل منطقی) اماریتی قائل نیستند و آن را یک دلیل عقلایی نمیدانند. استحسان هم واضح است که مبتنی بر ضابطهٔ روشنی نیست و ذوقی است.] ۲. آیا اهل رأی در زمان صدور این روایات که ظاهرا این روایات اولا به صدد تخطئه روش آنان صادر شده، بی ضابطه فتوی میدادند یا آنها هم در چهارچوب فکری خود پیرو ضوابطی بودند؟ [اگر به قیاس و استحسان فتوا میدادند قاعدتاً ضابطهٔ معتبری نداشته است. در مورد استحسان که واضح است. در مورد قیاس هم باید کار تتبعی انجام شود. اما برای یک بررسی دم دستی: آمدی کتاب معتبری در اصول فقه در ۴ جلد دارد با عنوان «الإحكام في أصول الأحكام». ۲۵۰ صفحه در مورد قیاس بحث کرده است (حدود یک پنجم حجم کل کتاب) و چند جا اشکالهای مفصلی مطرح کرده و سعی کرده جواب بدهد: یکی در مورد علت (همان وجه مشترکی که موجب تسری میشود) که آنجا ۲۰ تا مسأله در شروط علت ذکر کرده است و سعی کرده علت را تا حدی منظم و محدد نماید. در گام بعدی راههای اثبات این علت را ذکر کرده است که یکی از آنها مناسبت است. اما عبارتی که در مورد مناسبت آورده است، خواندنی است و مؤید نظر استاد است: نقل قول:في تحقيق معنى المناسبدر انتهای بحث قیاس هم بیست اعتراض را بر حجیت قیاس ذکر می کند و آنها را جواب میدهد. انصافاً حجم بحث و نوع مطالب و اشکالات کاملاً نشان میدهد که قیاس یک مفهوم سیال است که ضابطهٔ روشنی برای حجیت نمیتوان برای آن درست کرد. تازه اینها تلاشهای یک عالم قرن ۷ هجری است. میتوان تصور کرد که قیاس در بدو تولدش چه موجود بیضابطهای بوده است.] ۳. چنانکه در متن هم اشاره شده، اخذ به رأی در قبال اخذ از خدا و معصومین مطرح شده (نمونه: المؤمن من اخذ دینه عن ربه و لم یاخذه عن رأیه) این دوگانه هم به نظر میرسد که با مطلب ادعا شده چندان سازگار نیست. [این مطلب (تقابل اخذ به رأی و اخذ از معصوم) ثبوتاً ممکن است معلول بیضابطگی اخذ به رأی باشد که قهراً به کثرت خطای آن میانجامد و شاید استاد آن را به عنوان یک اشکال قبول نکنند. (قرینهٔ مقابله در مثل روایتی که آوردهاید اعتبار و عدم اعتبار را بیان میکند نه معنای رأی را.)] ۴. سلّمنا که مراد از افتاء به رأی، افتاء بی ضابطه است، چرا مراد از ضوابط، چنین سيال باشد؟ [این اشکالی بود که طلاب هم سر درس مطرح کردند و در اشکال و جواب آخر به نظرم به خوبی نشان داده شده است. نتیجهٔ این رویکرد خواندن فاتحه برای ضوابط علمی است.] مطالب داخل [ ] از بنده و باقی مطالب از استاد است. |