مباحثه، تالار علمی فقاهت
ناصحیح بودن ادعای بازگشت اصول عقلائی به اصالة الظهور - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: ناصحیح بودن ادعای بازگشت اصول عقلائی به اصالة الظهور (/showthread.php?tid=3068)



ناصحیح بودن ادعای بازگشت اصول عقلائی به اصالة الظهور - مسعود عطار منش - 26-مهر-1402

مرحوم شهید صدر فرموده است اصل عقلائی به اصول استظهاری هستند و کأن به اصالة الظهور باز می گردند. استاد شبیری در اشکال به فرمایش مرحوم شهید صدر فرمودند:
چه دلیلی وجود دارد که اصول عقلائی، لزوماً اصول استظهاری باشند. نهایت چیزی که می­توان گفت آن است که اصول عقلائی بر مبنای کاشفیت و اماریت استوار هستند؛ اما دلیلی ندارد این کاشفیت از سنخ اصالة الظهور و استظهار و مانند آن باشد. اینگونه نیست که تنها امارۀ عقلائی، اصالة الظهور باشد؛ ما یک سری امارات عقلائی داریم که اساساً ربطی به باب الفاظ ندارند؛ نهایتش این است که در خصوص باب الفاظ بتوانید ادعا کنید اصول عقلائی به مناط اصالة الظهور اعتبار دارند. این ادعا چه وجهی می­تواند داشته باشد؟
به طور مثال آقایان ادعا می­کنند، اصل عقلائی بر حجیّت خبر ثقه است. بحث احتمال قرینۀ منفصل نیز چیزی شبیه خبر ثقه است که به دلیل غلبۀ مطابقت با واقع، به عنوان یکی از امارات معتبر قلمداد شده است. یعنی از آن جهت که متکلمین غالباً در افهام مقصودشان به قرینۀ منفصل تکیه نمی­کنند، عقلاء به احتمال قرینۀ منفصل اعتنا نمیکنند. 
بلکه اصل این مطلب نیز در جای خودش نیازمند بررسی است چون آیت الله والد وجود اصلی به نام اصل عدم قرینه به مناط اماریت و کاشفیت را منکر هستند؛ ایشان معقتدند اصل عدم قرینه از سنخ اصول عملی عقلائی است و به مناط کاشفیت نیست. این بحث مفصلی است که هم­ اکنون قصد پرداختن به آن را نداریم
درس خارج اصول جلسۀ3 مورخ5 مهر 1402


RE: ناصحیح بودن ادعای بازگشت اصول عقلائی به اصالة الظهور - سید محمد نظام آبادی - 26-مهر-1402

این که یک اصل عقلایی به اصل استظهاری برگردد یا این که به اصاله الظهور باز گردد گویا دارای فرق است. گاه در مواردی که لفظی هم نیست استظهار وجود دارد مثل حجیت عقلایی خبر ثقه و ظهور حال مسلمان در صحت.بنا براین ظاهرا این که گفته شده اصول عقلایی استظهاری اند و کان به اصاله الظهور بر میگردند نیاز به توضیح داشته باشد. احتمال این نیست که اصاله الظهور خود مصداق و فردی از استظهار باشد؟ یعنی استظهار و اخذ به ظاهر مصادیق مختلفی داشته باشد که یکی از اون مصادیق اخذ به ظهور در الفاظ است که از ان به اصاله الظهور تعبیر بشود. مثلا در همان احتمال عدم قرینه منفصل بگوییم عقلا اگر به ان اعتنا نمی کنند به خاطر ظهور حال متکلم است لذا باز عدم اعتنا به ظهور باز گشت کرد لکن نه به ظهور لفظ بلکه ظهور حال متکلم. اممنون.