مباحثه، تالار علمی فقاهت
تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع (/showthread.php?tid=3138)



تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - Payam_Khajei - 19-آبان-1402

شهید صدر در بحثی ذیل بحث از موافقت التزامیه فرموده اند:
اصل برائت اصل موضوعی نیست یعنی اگر عدم الوجوب اثر شرعی داشت آن اثر شرعی بار نمی‌شود فقط می‌‌گوید لازم نیست نسبت به این وجوب محتمل، احتیاط بکنید، ولی استصحاب عدم وجوب اصل موضوعی است اصل محرز است، اگر عدم وجوب اثر شرعی داشت آن را هم بار می‌‌کنیم.

استاد شهیدی در اشکال به این کلام فرمودند:
اصل برائت از وجوب مثلا اگر بخواهد آن اثر شرعی، حکم الزامی باشد، بله، او را نمی‌تواند اثبات کند. اذا لم یجب الوضوء وجب التیمم، برائت از وجوب وضوء نمی‌تواند تنجیز کند وجوب تیمم را چون فلز اصل برائت تنجیز نیست. اما اگر اثر شرعی عدم وجوب، ترخیصی باشد یعنی برائت جاری می‌‌کنیم از وجوب این فعل و می‌‌خواهیم اثر وجوب را که وجوب الالتزام است نسبت به او ما مؤمّن قرار بدهیم، چه اشکالی دارد؟ رفع عن امتی ما لایعلمون می‌‌گوید این حکم مشکوک هیچ ثقلی برای شما ندارد، چه خودش مستقیم چه به لحاظ اثرش. چه اشکالی دارد رفع عن امتی ما لایعلمون جاری بشود از وجوب این فعل، هم مرخص در ترک این فعل باشد و هم همین برائت از وجوب بگوید این وجوب چون برای شما ثقل‌آور نیست پس با همین اصل برائت، نسبت به آن اثر شرعی الزامی‌اش، مؤمّن برایت قرار می‌‌دهیم.

پس فرق است بین اینکه اذا لم یجب الوضوء وجب التیمم که برائت از وجوب وضوء اثبات وجوب تیمم نمی‌کند، و بین این‌که بگوید اذا لم یجب اداء الدین جاز السفر، برائت از وجوب اداء دین چون معنایش این است که اذا وجب اداء الدین حرم السفر، برائت از وجوب اداء دین می‌‌گوید این وجوب مشکوک ثقلی برای شما ندارد، نه مستقیم نه با واسطه اثرش.
اصل برائت، برائت از وجوب وضوء بخواهد جاری کنی برای اثبات وجوب تیمم، می‌‌گوید من برای نفی ثقل آمدم، من برای رفع کلفت آمدم نه برای ایجاد کلفت. اما اگر مثل مانحن‌فیه، اذا وجب اداء‌ الدین حرم السفر، برائت از وجوب اداء دین با یک تیر دو نشان می‌‌زند می‌‌گوید این وجوب اداء دین مشکوک هیچ ثقلی بر شما ندارد، نه مستقیم که مجبور بشوی بروی اداء دین کنی نه با واسطه که مجبور بشوی سفر نروی.
اما در استصحاب عدم وجوب وضوء نگاه نمی‌کند اثر چیست، وجب التیمم است یا چیز دیگر، می‌‌گوید او را اثبات می‌‌کنیم.


* درس خارج اصول 12 مهرماه 1402



RE: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - مسعود عطار منش - 22-آبان-1402

با شک در وجوب واقعی، موضوع وجوب التزام خود به خود منتفی است چون معلوم نیست وجوبی در کار باشد لذا التزام به آن سالبه به انتفای موضوع است و اینکه دلیل برایت بخواهد همین سالبه به انتفای موضوع را بیان کند غیر عرفی به نظر می رسد.


RE: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - خیشه - 23-آبان-1402

شما مرقوم کردید:«اصل برائت از وجوب مثلا اگر بخواهد آن اثر شرعی، حکم الزامی باشد، بله، او را نمی‌تواند اثبات کند»
استاد این مثال رو برائت جاری میکنند؛ شخصی شک میکند که دین به ذمه اش هست هست یا نه. بعد برائت جاری می‌کنه و فرض اینه که اگه مدیون نباشه مستطیع هست. یعنی اجرای برائت از دین مثبت وجوب. حج است


RE: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - Payam_Khajei - 25-آبان-1402

(23-آبان-1402, 07:45)خیشه نوشته: شما مرقوم کردید:«اصل برائت از وجوب مثلا اگر بخواهد آن اثر شرعی، حکم الزامی باشد، بله، او را نمی‌تواند اثبات کند»
استاد این مثال رو برائت جاری میکنند؛ شخصی شک میکند که دین به ذمه اش هست هست یا نه. بعد برائت جاری می‌کنه و فرض اینه که اگه مدیون نباشه مستطیع هست. یعنی اجرای برائت از دین مثبت وجوب. حج است

سلام علیکم
استاد در مثالی که برائت جاری کردند نتیجه اجرای برائت ترخیص بود(اذا وجب اداء الدین حرم السفر و برائت از وجوب اداء دین می‌‌گوید این وجوب مشکوک ثقلی برای شما ندارد، نه مستقیم نه با واسطه اثرش.)
حالا شما می فرمایید ممکن است برای این شرط یعنی وجوب دین یک اثر الزامی دیگر باشد. این خروج از مثال استاد است. و یک فرض جدید است بعبارتی مثال استاد حیثی است و چنین فرضی را در مثال لحاظ نکرده است. 

اما اینکه اگر چنین صورتی مطرح شد استاد چه خواهد گفت؟ بنظر می رسد با توجه به نکته ای که گفته اند یعنی برائت صرفا رفع کلفت می کند و آثار با واسطه صرفا رفع کلفت را بر می دارد، در چنین مثال هایی که شما زدید با برائت از وجوب دین ، اثبات وجوب حج نمی کنند. چون ادله برائت چنین توان و دلالتی ندارد. یعنی مثل اذا لم یجب الوضوء وجب التیمم خواهد بود که در متن مثال شده اند.


RE: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - Payam_Khajei - 25-آبان-1402

(22-آبان-1402, 08:33)مسعود عطار منش نوشته: با شک در وجوب واقعی، موضوع وجوب التزام خود به خود منتفی است چون معلوم نیست وجوبی در کار باشد لذا التزام به آن سالبه به انتفای موضوع است و اینکه دلیل برایت بخواهد همین سالبه به انتفای موضوع را بیان کند غیر عرفی به نظر می رسد.

سلام علیکم
در این پست فوق فقط ناظر به این نکته هستیم که آیا برائت می تواند آثار شرعی موضوع را ثابت کند یا خیر؟ 
ناظر به اصل بحث که آیا اصل وجوب التزامی در چنین صورتی عرفی است یا خیر نیستیم. 

در صورت تمایل فایل پیوستی را مطالعه بفرمایید در مورد وجوب التزام در این صورت خود شهید صدر -طبق نقل استاد شهیدی- می فرمایند: 
در بحوث گفته‌اند که بر فرض ما دلیل داشتیم که موافقت التزامیه حکم شرعی واقعی واجب هست، حکم شرعی واقعی موضوع هست برای وجوب التزام به وجود آن؛ التصدیق برسول الله یا اقر بما جاء به من عند الله اقتضاء می‌‌کند که ما ملتزم بشویم به وجود حکم شرعی واقعی. اگر شک داریم، با اصل مؤمّن ما تامین می‌‌دهیم و می‌‌گوییم ان‌شاءالله همچون حکم شرعی واقعی نداریم، پس التزام به آن هم واجب نیست. البته این احتمال موهوم است چون احتمال این نیست که شارع بگوید واجب است التزام به حکم شرعی واقعی و لو معلوم نباشد، یعنی واجب است تشریع. این‌که محتمل نیست. و لکن اگر فرض کردیم که شارع مثلا این فعل مشکوک الوجوب اگر واجب باشد فرموده است باید به وجوب آن هم ملتزم باشید، در بحوث گفته‌اند که به نظر ما اصل مؤمّن، اصل نافی، نسبت به مخالفت عملیه این تکلیف مشکوک مشکلی ندارد، ‌جاری می‌‌شود.......

پس ما با اصل مساله فعلا اینجا کاری نداشتیم می خواستیم نکته در باب مقدار دلالت و توان اصل برائت صحبت کنیم.


RE: تمسک به اصل برائت برای اثبات آثار شرعی موضوع - خیشه - 13-آذر-1402

سلام علیکم.
شیخ در رسائل میفرماید:فإن كان إيجابه للحكم على الوجه الأول كالمثال الثاني، فلا يكون ذلك مانعا عن جريان الأصل، لجريان أدلته - من العقل والنقل - من غير مانع. ومجرد إيجابه لموضوع حكم وجودي آخر لا يكون مانعا عن جريان أدلته، كما لا يخفى على من تتبع الأحكام الشرعية والعرفية.
ومرجعه في الحقيقة إلى رفع المانع، فإذا انحصر الطهور في ماء مشكوك الإباحة - بحيث لو كان محرم الاستعمال لم يجب الصلاة لفقد الطهورين -، فلا مانع من إجراء أصالة الحل، وإثبات كونه واجدا للطهور، فيجب عليه الصلاة.
ومثاله العرفي: ما إذا قال المولى لعبده: إذا لم يكن عليك شغل واجب من قبلي فاشتغل بكذا، فإن العقلاء يوجبون عليه الاشتغال بكذا إذا لم يعلم بوجوب شئ على نفسه من قبل المولى.
استاد این مثال ها را قائل به عدم وجوب میشود؟!!!!!
به نظر میاد که هر گاه حکم شرعی بر یک موضوع وجودی مترتب شده باشد احرازش لازم است. چه احراز وجدانی و چه احراز تعبدی