طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17) +--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20) +---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36) +---- موضوع: طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة (/showthread.php?tid=3150) |
طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة - Payam_Khajei - 23-آبان-1402 پنج طریق اثبات وثاقت مسعده بن صدقه به شرح ذیل است:
1- ایشان از روات کتاب کامل الزیارات است.
مرحوم خویی رحمه الله قبلا قائل به وثاقت کل روات موجود در اسناد کامل الزیارات بود زیرا ایشان از این عبارت مولف کتاب در دیباجه: «انا لانحیط بجمیع ما روی عنهم فی هذا المعنی و لا فی غیره و لکن ما وقع لنا من جهة الثقات من اصحابنا»[1]توثیق عام روایات کامل الزیارات را استفاده کردند[2]ولی بعدا از این نظر برگشتند[3]و برگشتن ایشان درست بود.
2- ایشان از روات کتاب تفسیر قمی است.
مرحوم خویی رحمه الله به سبب کلام مولف این کتاب در دیباجه که گفته است: «نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا و رواه مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم»[4]قائل به توثیق عام مشایخ تفسیر قمی شدند[5].
ولی این کلام تمام نیست زیرا:
اولا: قطعا چنین نیست که کل کتاب موجود تالیف علی بن ابراهیم باشد و به آن مطالبی اضافه شده است که قطعا از ایشان نیست و لذا معلوم نیست که این دیباجه از علی بن ابراهیم باشد.
ثانیا: قدر متیقن از تعبیر «رواه مشایخنا و ثقاتنا» توثیق مشایخ بلاواسطه است.
3- محقق بروجردی و آیت الله شبیری زنجانی ادعا میکنند که مسعدة بن صدقه همان «مسعدة بن زیاد» است که اسم کامل ایشان «مسعدة بن صدقة بن زیاد» است که گاهی به اسم پدر و گاهی به اسم جد او را صدا میزدند و میگفتند: «مسعدة بن زیاد»[6]
این بیان نیز درست نیست و قرائنی بر خلاف آن وجود دارد: شیخ طوسی رحمه الله در مورد مسعدة بن زیاد میگوید «کوفی» ولی نسبت به مسعدة بن صدقة میگوید «بصری عامی» و این نشان میدهد که آنها دو نفر هستند. همینطور کتابهایی که برای مسعدة بن زیاد ذکر میکند غیر از کتابهایی است که برای زیاد بن صدقة ذکر میکند.
4- اکثار روایت اجلاء.
اجلاء مثل هارون بن مسلم از ایشان زیاد روایت نقل کردند.
در دلالت اکثار روایت اجلاء بر وثاقت یک شخص بین این که یک جلیل القدر زیاد از یک نفر روایت نقل کند و بین این که تعدادی از اجلاء از یک شخص زیاد روایت نقل کنند، فرق وجود ندارد. زیرا وقتی یک جلیل القدر زیاد از یک شخص روایت نقل میکند این نشان میدهد که او به آن راوی اعتماد داشت با توجه به اینکه این جلیل القدر متهم به کثرت نقل از ضعفاء نبوده است.
منتهی یک شبهه وجود دارد و آن این که ممکن است هارون بن مسلم یک بار کتاب مسعدة را نقل کرده باشد و دیگران احادیث کتاب را تکه تکه کرده باشند و یک سند را تکرار کرده باشند در این صورت دیگر این اکثار روایت هارون بن مسلم از مسعدة نخواهد بود. آیت الله زنجانی فرمودهاند: همین که مسعدة شیخ الاجازة هارون بن مسلم است یعنی هارون بن مسلم راوی بلاواسطه و طریق به کتاب او شده است برای اثبات وثاقت او کافی است زیرا شخص جلیل القدر با راوی بلاواسطه شدن برای کتاب یک شخص ضعیف، ارزش خود را پایین نمیآورد» ولی بنظر ما وثوق به این امور مشکل است.
به نظر ما هارون بن مسلم یا اکثار روایت از مسعدة دارد -که این اکثار روایت علامت اعتماد هارون به مسعدة است و از این اعتماد، ثقه بودن او کشف میشود یعنی کشف میشود که هارون بن مسلم مطمئن به وثاقت او شده است و الا صرف حسن ظاهر او در نزد هارون، کافی نیست زیرا حسن ظاهر اماره تعبدیه عدالت است و مسعدة بن الصدقة عامی بود و عامی، عدالت ندارد پس حسن ظاهر در غیر امامی اثنی عشری ارزش ندارد- و یا طریق به کتاب او بوده است و معلوم میشود که کتاب او مورد اعتماد هارون بن مسلم بوده است و وقتی هارون بن مسلم راوی یک کتاب میشود و به دیگران نیز اجازه نقل آن را میدهد معلوم میشود که آن کتاب مقبول او بوده است.
فرق این بیان با بیان آیت الله زنجانی این است که ایشان نسبت به غیر صاحب کتاب نیز این بیان را مطرح کردند و مثلا اگر زید جلیل القدر از عمرو کتاب بکر را نقل کند طبق بیان ایشان معلوم میشود زید عمرو را قبول داشته است. ولی ما میگوییم وقتی هارون بن مسلم کتاب مسعدة را از او برای دیگران نقل میکند این کاشف از مورد اعتماد بودن او نزد هارون است. [یعنی ما فقط نسبت به صاحب کتاب این بیان را مطرح میکنیم.]
5- مرحوم تبریزی رحمه الله فرمودهاند: در مورد هر شخصی که از معاریف بوده و «لم یرد فیه قدح» وثوق پیدا میشود که او عیبی نداشته است و الا یک شخصی عیب او را بیان میکرد.
همهی اینها به وثوق شخصی برمیگردد که اگر از راه چهارم یا پنجم وثوق پیدا شود میتوان به مسعدة بن صدقه اعتماد کرد و الا همانطور شهید صدر[7]رحمه الله و آیت الله سیستانی حفظه الله بیان کردند روایت ضعیف میشود.
· خارج اصول 17 آبان 1402
[1] کامل الزیارات، ابن قولویه، جعفر بن محمد، النص، ص340.
[2] معجم رجال الحدیث، خویی، ابوالقاسم، ج1، ص50.
[3] مبانی منهاج الصالحین، قمی، سید تقی طباطبایی، ج10، ص192.
[4] تفسیر القمی، قمی، علی بن ابراهیم، ج1، ص4.
[5] معجم رجال الحدیث، خویی، ابوالقاسم، ج1، ص50.
[6] کتاب نکاح، زنجانی، سید موسی شبیری، ج9، ص212.
[7] بحوث فی شرح عروة الوثقی، صدر، سید محمد باقر صدر، ج2، ص83.
RE: طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة - مسعود عطار منش - 25-آبان-1402 در خصوص استناد به وقوع راوی در تفسیر قمی یک نکتۀ دیگر هم وجود دارد مبنی بر اینکه تعبیر ذکر شده در دیباچه دال بر حصر نیست. یعنی نگفته فقط از ثقات نقل میکنم بلکه گفته از ثقات نقل میکنم. ان قلت: اینکه فائده ای ندارد چون همه آدمها بالاخره از ثقات هم نقل می کنند. فایده دار بودن این عبارت متوقف بر آن است که مفید حصر باشد. قلت: فائده دار بودنش به احد الامرین است؛ یا مفید حصر باشد. یا در صدد بیان استقصای ما یروی عن الثقات باشد. یعنی میخواهد بگوید هر آنچه مسایخ ثقات من نقل کرده اند من آورده ام. اگر مقصودش این باشد هم فایده دارد و هم دال بر وثاقت راوی نیست. RE: طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة - Payam_Khajei - 27-آبان-1402 (25-آبان-1402, 16:30)مسعود عطار منش نوشته: در خصوص استناد به وقوع راوی در تفسیر قمی یک نکتۀ دیگر هم وجود دارد مبنی بر اینکه تعبیر ذکر شده در دیباچه دال بر حصر نیست. یعنی نگفته فقط از ثقات نقل میکنم بلکه گفته از ثقات نقل میکنم. سلام علیکم
ممکن است چنین نکته ای در مواضعی استعمال شود، یعنی کسی بگوید من کلام ثقات را هم آورده ام. لکن با نگاه عرفی به عبارت تفسیر قمی ببینید واقعا چنین برداشتی می شود که من هم کلام ثقات را آورده ام و هم غیر ثقات را؟
"نحن ذاکرون و مخبرون بما ینتهی الینا و رواه مشایخنا و ثقاتنا عن الذین فرض الله طاعتهم"
آیا بنظرتون ظهور عرفی نزدیک به این عبارت این نیست که "ما خبرهایی که می گوییم چنین ویژگی ای دارند." (نه اینکه برخی خبرهایمان از ثقات است بعبارتی خبرهای ثقات را هم آوردیم [البته از غیر ثقه هم آورده ایم]...)
در هر صورت محل تامل است. البته اگر مجمل هم شود استفاده از آن خراب می شود.
عبارت کامل با پس و پیش مقدمه تفسیر قمی این گونه است:
فالقرآن عظيم قدره جليل خطره بين ذكره- من تمسك به هدي و من تولى عنه ضل و زل- فأفضل ما عمل به القرآن لقول الله عز و جل لنبيه ص «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ- وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ» و قال «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ» ففرض الله عز و جل على نبيه ص أن يبين للناس ما في القرآن من الأحكام و القوانين- و الفرائض و السنن- و فرض على الناس التفقه و التعليم- و العمل بما فيه حتى لا يسع أحدا جهله و لا يعذر في تركه- و نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهي إلينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم- و أوجب ولايتهم و لا يقبل عمل إلا بهم- و هم الذين وصفهم الله تبارك و تعالى- و فرض سؤالهم و الأخذ منهم فقال «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» فعلمهم عن رسول الله و هم الذين قال في كتابه و خاطبهم في قوله تعالى «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا......
RE: طرق اثبات وثاقت مسعدة بن صدقة - مسعود عطار منش - 3-آذر-1402 ینده حصر را استظهار نمیکنم. همین که عرف چنین استعمالی را انجام می دهد یعنی این احتمال یک احتمال عرفی است. به عبارت دیگر هر چند متبادر از عبارت کتاب، مطلبی باشد که شما می فرمایید ولی این تبادر حجت نیست چون نکته حجیت ظهور آن است که متکلم عرفی حرف می زند. لذا اگر دو طرف احتمال عرفی باشد دیگر کار خراب میشود ولو یک طرف متبادر باشد. |