مباحثه، تالار علمی فقاهت
ارادۀ تفهیمی و گونه‌های مختلف آن - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: ارادۀ تفهیمی و گونه‌های مختلف آن (/showthread.php?tid=3265)



ارادۀ تفهیمی و گونه‌های مختلف آن - مسعود عطار منش - 28-دي-1402

درس خارج اصول جلسۀ 13 مورخ 22 مهر 1402
گونۀ اول از ارادۀ تفهیمی: ارادۀ تفهیمی غیر استعمالی
گاهی یک کلام دو معنا دارد که متکلم، کلام را در معنای بعید به کار می­‌برد ولی معنای قریب آن را نیز به نحوی از انحاء به ذهن مخاطب اخطار می­‌دهد و خود نیز به آن توجه دارد. پس متکلم به هر دلیل، معنای بعید را متعلق ارادۀ استعمالی خود قرار می‌­دهد ولی در عین حال توجه دارد به این که قرار است معنای قریب را نیز تفهیم کند بدون اینکه آن را متعلق ارادۀ استعمالی قرار دهد. به عبارت دیگر لفظ را در معنای قریب استعمال نمی­‌کند ولی آن را تفهیم می­کند.
از نمونه­‌های ارادۀ تفهیمیۀ عرضیه، صنعت ادبی «زشت و زیبا» در علم بدیع است؛ در این صنعت ادبی، ابتداء کلام معنای زشتی را به خود می­‌گیرد اما در ادامه، معنای زشت تغییر کرده و معنای زیبا جایگزینش می­‌شود. در این موارد گاه متکلم اساساً غرض­‌ورزانه معنای زشت را به مخاطب اخطار می­‌دهد اما در ادامه با تبدیلش به معنای زیبا می­‌خواهد بگوید من لفظ را در این معنای زشت استعمال نکردم. مثالی که برای این صنعت ادبی ذکر شد عبارت است از: «ای فضل تو خر، فضل تو خر، فضل تو خروار»؛ در این جمله کلمۀ «خر» به عنوان یک کلمۀ مستقل استعمال نشده بلکه به عنوان قسمتی از کلمۀ «خروار» به کار رفته است اما متکلم با نحوۀ کاربست لفظ قصد دارد این معنای زشت را به ذهن اخطار دهد.
دکتر مهدی محقق، قصه­ای را نقل نموده و می­گویند ما نزد مرحوم شیخ کاظم عصّار درس خصوصی می­خواندیم. ایشان از جایگاه معنوی مرحوم شیخ کاظم عصّار، بسیار تمجید نموده و می­گوید ایشان دائم الذکر بود؛ یا مشغول درس بود یا مشغول پاسخ به سؤالات بود و در غیر این دو حال، لبانش به ذکر مترنّم بود. پس از تعطیلات نوروز یکی از رفقای شیرازی ما یک هفته­ای دیر به درس آمد. استاد پرسید کجا بودی؟ او گفت شیراز بودم. استاد گفت:
«خوشا شیراز و وضع بی­‌مثالش                                                                 خداوندا نگه دار از زوالش»
ایشان شعر را از اول تا آخر خواند و دائماً به لفظ «لش» تکیه می­‌کرد و قصد داشت مفهوم «لش­‌بازی» را به آن شاگرد شیرازی منتقل کند.
در این گونه­ موارد، متکلم می‌­گوید من شعر حافظ را خواندم اما چون در این بین واژۀ «لش» به کار رفته معنای دیگری را نیز به مخاطب تفهیم می­‌کند.
این­ها دلالت­‌های تفهیمی غیر استعمالی هستند که در عرض دلالت تفهیمی استعمالی قرار دارند.
گونۀ دوم از ارادۀ تفهیمی: ارادۀ تفهیمی استعمالی
متکلم لفظ را در معنای حقیقی یا مجازی استعمال می­‌کند و هدفش آن است که از آن معنا عبور نموده و به معنای دیگری برسد. به عنوان مثال وقتی پدری به فرزند خود می­‌گوید «از خواب بیدار شو؛ طلوع خورشید نزدیک است»؛ پدر با به کار بردن این جمله، می­‌خواهد از این معنا عبور نموده و به معنای دیگری در ورای آن همچون «قضا شدن نماز» یا «رسیدگی به کار دیگری که موعدش طلوع آفتاب است» برسد. در این مثال «طلوع خورشید نزدیک است» در معنای خودش استعمال شده است اما غرض متکلم مجرد اخبار از این پدیدۀ آسمانی نیست؛ بلکه قصد دارد از این معنا عبور نموده و در طول معنای اول، معنای دوم را به مخاطب تفهیم کند. پس ارادۀ تفهیمی طولی به این معنا است که ابتداء یک معنا و در طول آن معنای دیگر اراده می­‌شود. گاهی این غرض تفهیمی اوسع از معنای مستعمل­‌فیه است؛ یعنی یک غرض تفهیمی اولیه دارد و یک غرض تفهیمی نهائی دارد.