مباحثه، تالار علمی فقاهت
نسبت روایات عرض با روایات نهی از تفسیر - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: نسبت روایات عرض با روایات نهی از تفسیر (/showthread.php?tid=3318)



نسبت روایات عرض با روایات نهی از تفسیر - Payam_Khajei - 21-بهمن-1402

ما سابقا گفتیم، روایات عرض بر کتاب مخصص روایاتی است که از تفسیر قرآن نهی می‌کنند.

ممکن است گفته شود نسبت آن‌ها عموم من وجه است. زیرا تفسیر قرآن شامل دو قسم تفسیر به رأی و اعمال اجتهاد و نظر در تبیین ظهورات قرآن می‌شود. و فقط ظهور بدیهی که نیاز به اجتهاد و کشف قناع ندارد را شامل نمی‌شود.[چون به آن تفسیر نمی گویند.] ولی جمع‌های عرفی و استظهارات دقیق را شامل می‌شود مثلا این که از آیه «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلى‏ الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثى‏ بِالْأُنْثى»‏ استفاده شود که در امر قصاص بین زن و مرد فرق وجود دارد و الا نمی‌فرمود «الانثی بالانثی» همان‌طور که عبد و حر فرق دارند و لذا فرمود «الحر بالحر و العبد بالعبد»، این‌ها نیاز به اعمال فکر دارد لذا تفسیر است.

روایات عرض احادیث بر کتاب شامل تفسیر به رأی نمی‌شود ولی شامل استظهارات اجتهادی از قرآن می‌شود. پس مورد افتراق راویات عرض بر کتاب، رجوع به نصوص کتاب و ظواهر واضح و بدیهی است که نیاز به اعمال و دقت ندارد. و مورد افتراق روایات ناهیه از تفسیر نیز تفسیر به رأی است و مورد اجتماع آن دو رجوع به ظهوراتی است که نیاز به اعمال دقت و اجتهاد دارند، و لذا نسبت آن دو طایفه از اخبار عموم و خصوص من وجه است و در مورد ظهورهای اجتهادی قرآن با هم تعارض و تساقط می‌کنند.
ما فعلا جوابی برای این مطلب نداریم الا این که می‌گوییم اولا: با تعارض این دو طایفه از اخبار، رادع از عمل به ظهورات قرآن ثابت نمی‌شود. در حالی که سیره مسلم عقلاء بر عمل به ظهورات است و این خطاب که معارض دارد صلاحیت ردع از آن سیره مسلم را ندارد.
ثانیا: «لو کان لبان» اگر واقعا ظهوراتی که علماء با دقت از آیات استفاده می‌کنند حجت نبود، این امر برای علمای شیعه واضح می‌شد و نوبت به صاحب حدائق و صاحب وسائل رحمهما الله نمی‌رسید که این‌ها این مطلب را بیان کنند بلکه باید این مطلب برای امثال مرحوم شیخ طوسی و سید مرتضی و مرحوم طَبرِسی و علمای دیگر از خاصه و عامه  که تفسیر قرآن و اعمال اجتهاد در فهم ظهورات قرآن می‌کردند روشن می‌شد و از اینکه برای ایشان این مطلب واضح نشد معلوم می‌‌شود که ردعی از آن صورت نگرفته است.

البته قرینیت سیاق در قرآن یکی از مشکلات است و این که گفته شود فلان مطلب بر خلاف قرینه سیاق قرآن است، برای ما واضح نیست زیرا هم در نحوه‌ی جمع‌آوری قرآن اختلاف است که آیا خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را جمع کرده است یا غیر ایشان و حتی اگر خود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آن را جمع فرموده به ترتیب نزول جمع نفرموده است لذا ممکن است چند آیه که در زمان‌های مختلف نازل شدند کنار هم گذاشته شده باشند. مثلا (ممکن است) «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّه‏» در زمانی نازل شده و «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ» در زمان دیگر نازل شد و «ذلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حاضِرِي‏ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ اتَّقُوا اللَّه» در زمان دیگری یعنی حجة الوداع نازل شده باشد و این‌ها با قرینه سیاق نمی‌سازد.
روایت «إِنَّ الْآيَةَ يَنْزِلُ‏ أَوَّلُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَ أَوْسَطُهَا فِي شَيْ‏ءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْ‏ءٍ.» نیز گرچه سندا ضعیف است ولی دلالت آن روشن است. لذا قرینیت سیاق، در قرآن مقداری مشکل است.
 
¨    خارج اصول - 14/11/1402