مباحثه، تالار علمی فقاهت
استدلال عامه به آیه من یشاقق الرسول برای اثبات حجیت اجماع - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد شهیدی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=36)
+---- موضوع: استدلال عامه به آیه من یشاقق الرسول برای اثبات حجیت اجماع (/showthread.php?tid=3334)



استدلال عامه به آیه من یشاقق الرسول برای اثبات حجیت اجماع - Payam_Khajei - 27-بهمن-1402

عامه برای اثبات حجیت اجماع محصل به ادله‌ای تمسک کردند و به قول شیخ انصاری رحمه الله «هم الاصل له و هو الاصل لهم»  عامه اساس اجماع را طراحی کردند و این اجماع بود که اساس بنیان غیر مرصوص آن‌ها را پایه‌ریزی کرد.


دلیل اول: آیه « وَ مَنْ يُشاقِقِ‏ الرَّسُولَ‏ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‏ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً»
تقریب استدلال: آیه می‌فرماید کسی که غیر سبیل مؤمنین را اتباع کند او را عقاب خواهیم کرد. و و مراد سبیل صد در صد مؤمنین نیست زیرا هیچ‌گاه مؤمنین صد در صد در پیمودن یک مسیر اتفاق ندارند و بالاخره چند نفر تخلف می‌کنند بلکه مراد سبیل اغلب مؤمنین است که همان اجماع می‌شود و لذا اتباع از مسیر اغلب مؤمنین یعنی اجماع لازم است.

این دلیل تمام نیست زیرا
اولا: ممکن است مجموع دو چیز مراد باشد یعنی کسی که از راه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم جدا شود و راه غیر مؤمنین را دنبال کند را عقاب می‌کنیم. یعنی در جدا شدن از راه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مصداق کسی می‌شود که راه غیر مؤمنین را دنبال می‌کند چون راه مؤمنین راه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. 

ثانیا: بر فرض انحلالی باشد و «من یتبع غیر سبیل المؤمنین» مستقل از «من یشاقق الرسول» باشد، ولی وصف مشعر به علیت است یعنی راهی که مقتضای ایمان مؤمنین است را دنبال نکند. و مراد این نیست که تا روز قیامت به نحو قضیه‌ی حقیقیه مؤمنین هر راهی رفتند ولو به مقتضای ایمان آن‌ها نباشد اتباع آن‌ها لازم است و آیه ظهوری در این مطلب ندارد و احتمال این معنا کافی است که دیگر نتوان به این آیه برای اثبات حجیت اجماع عامه تمسک کرد.

ثالثا: با قطع نظر از اشکال قبل ممکن است مراد قضیه‌ی خارجیه باشد که مؤمنین الان دنبال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حرکت می‌کنند، کسی که از این راه مؤمنین سرپیچی کند عقاب می‌شود.
بنابراین ظهور در قضیه‌ی حقیقیه آن هم به این نحو ذات مؤمنین هر راهی رفتند لازم الاتباع است ولو به اقتضای ایمان آن‌ها نباشد، خلاف جهت‌گیری کلی قرآن کریم است که اصرار دارد که قلیلی از بندگان من شکر‌گزار و تابع من هستند و اکثر مردم تابع خداوند متعال نیستند. «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ‏ مُشْرِكُون‏»  خداوند متعال در قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند جمعی از کسانی که با تو هستند، منافقون هستند.

رابعا: بر فرض آیه ظهور داشته باشد در این که به نحو قضیه‌ی حقیقیه تبعیت از راهی که اغلب مؤمنین می‌روند، لازم است –که قطعا چنین ظهوری ندارد- ولی اغلبیتی که زبدگان مؤمنین مثل امیرالمؤمنین علیه السلام و سلمان که «منا اهل البیت»  است و ابوذر که «ما اظلت الخضراء علی ذی لهجة اصدق من ابی‌ذر»  و عمار یاسر که در مورد او فرمود «ستقتلک الفئة الباغیة»  در آن نباشند سبیل مؤمنین نیستند. سبیل مؤمنینی که خالد بن ولید‌ها سیف الاسلامش هستند، طلقاء و ابنای طلقا حکم‌رانانش هستند و مروان بن حکم‌ها سردمدار هستند و امثال امیرالمؤمنین علیه السلام در خانه نشستند و ابوذرها تبعید شدند سبیل مؤمنین نیست.

خامسا: می‌خواهید با این‌ها خلافت خودتان را اثبات کنید در حالی که خلافت شما یک کودتا بود. خلیفه دوم گفت «كَانَتْ بَيْعَةُ أَبِي بَكْرٍ فَلْتَةً وَقَى‏ اللَّهُ‏ شَرَّهَا»  یک حادثه‌ای اتفاقی بود، ‌فلته‌ای بود از ما، و خدا از شرش ما را حفظ کرد. همانی که اسمش انتخاب بود، چه انتخابی؟ خلیفه دوم اول گفت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نمرده است و مردم به او می‌گفتند این چه حرفی است؟! قرآن می‌گوید «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ‏ مِنْ‏ قَبْلِهِ‏ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ»  ولی خلیفه دوم گفت من باور نمی‌کنم. و مردم را به این نحو مشغول کردند تا خلیفه اول رسید او که از ماجرا با خبر شد به عمر گفت این چه حرفی است؟ قرآن می‌گوید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ‏ مِنْ‏ قَبْلِهِ‏ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ»   بعد خلیفه دوم گفت «کانی لم اسمع هذه الآیة قبل ذلک» بعد با آن مؤامره‌ای  که بزرگترین فتنه تاریخ بود کار را به انجام رساندند. به قول سلمان که وقتی از آن ماجرا از او سؤال کردند در جواب به فارسی فرمود: «کردید و نکردید»  بعد مردم را با جبر به بیعت کشاندند. آیا این سبیل المؤمنین است؟!!!

خود غزالی می‌گوید: ظاهرا مراد از آیه این است که «و یتبع غیر سبیل المؤمنین فی مشایعته» یعنی «فی مشایعة النبی» کسانی که راه غیر مؤمنین را در پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌‌روند این‌ها عقاب می‌‌شوند و الا معنا ندارد خدایی که می‌‌گوید «أفان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم» بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم شما بر می‌‌گردید، بگوید و لکن هر کس از راه شما پیروی نکند او را عقاب می‌‌کنیم؟ اینها با هم جور در نمی آید.
 
¨    خارج اصول - 24/11/1402



RE: استدلال عامه به آیه من یشاقق الرسول برای اثبات حجیت اجماع - مسعود عطار منش - 29-بهمن-1402

سادسا مومنینی که از دستور صریح پیامبر تخلف کردند و ولایت حق را انکار نمودند صدق عنوان مومنین بر آنها مقطوع العدم یا لا اقل مشکوک است.
سابعا بر فرض مومن بر اینان صدق کند در جایی که سبیل مومنین غیر سبیلی باشد که رسول اکزم دستور دادند قطعا مشمول آیه نیست کما اینکه در بحث خلافت همینطور بود.