مباحثه، تالار علمی فقاهت
عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد احمدی شاهرودی (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=60)
+---- موضوع: عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل (/showthread.php?tid=3371)



عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل - خیشه - 16-اسفند-1402

از مرحوم همدانی نقل شده که ادله برائت مثل رفع ما لا یعلمون شامل شخص غافل میشود. چرا که کسی که علم ندارد هم شامل شاک و هم شامل غافل میشود. کما این که در روایت زراره در بحث استصحاب فان حرک فی جنبه شیئ و هو لا یعلم بر کسی که التفات نداشته عدم علم اطلاق شده است. لذا ادله برائت شامل غافل میشود.
استاد فرمودند: این کلام درست نیست. جرا که غرض از جعل احکام واقعیه ایجاد بعث به سمت مصلحتی که در آن فعل وجود دارد و ایجاد زجر نسبت به چیزی که مفسده وجود دارد البته در ظرف وصول تکلیف به مکلف.  لذا اگر تکلیف به مکلف نرسد دیگر این هدف تامین نمیشود. کما این که هدف از جعل احکام ظاهریه جعل حجت تعذیری و تنجیزی است. و این در وقتی است که مکلف التفات داشته باشد. یعنی غافل نباشد.  یعنی اگر مکلف التفات به دلیل تنجیزی یا تعذیری نداشته باشد اصلا در حقش حجتی وجود ندارد. لذا اگر کسی به فتوای مجتهدش علم نداشته باشد مثلا تدخین داشته باشد معاقب است چرا که یا در واقع حرام است که بدون حجت انجام داده است و یا در واقع حرام نیست که باز هم تجری کرده و حرام است. 
با توجه به این مطلب گفته میشود که حدیث رفع شامل غافل نمیشود چرا که اصلا این حجت به او نرسیده. در واقع حجیت فرع بر وصول و علم است.
جلسه 998. تاریخ 10 دی ماه 1402


RE: عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل - مسعود عطار منش - 26-اسفند-1402

اگر مولا صریحا بگوید من غافلان را معذور میدارم، آیا این محال است؟!
اگر اشکال استاد وارد باشد ظاهرا باید ملتزم شوند که چنین خطابی نامعقول است چون ایشان حجیت را فرع وصول دانستند و مصلحت احکام را نیز در حرکت کردن مکلف برای انجام حکم دانستند. این اشکال نقضی را چگونه پاسخ می دهند؟!
پاسخ حلی آنست که مولا مصلحت می بیند دینش سمحه و سهله باشد لذا به مکلفین می گوید لازم نیست تحفظ داشته باشید لذا اگر غفلتی بر شما عارض شد من از شما می گذرم. مصلحت حکم قبل از غفلت تامین می شود هر چند وقتی غافل شد حواسش به تامین مصلحت نیست.
تعذیر هم متوقف بر وصول نیست چون مولا می تواند بگوید من تمام افراد دارای فلان خصوصبت را معذور میزدارم ولو خودشان حواسشان نیست. معذور داشتن مولا متوقف بر این نیست که مخاطب بفهمد معذور است.


RE: عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل - خیشه - 2-فروردين-1403

اگر قبول کنیم که احکام ظاهریه به غرض تعذیر و تنجیز است شخص غافل خودش را مخاطب این جعل نمی‌داند که غافل هم معذور است. مگه اینکه با یک عنوان دیگری ملازم با غفلت است.
نسبت به آخر کلامتان هم باید بگویم که اساساً استاد این مطلب را قبول ندارد. ایشان مثال تدخین رو مطرح کردند. معذوریت و منجزیت فرع بر وصول هستند. شما فرض کنید شارع ما را معذور دانسته ولی ما غافل بودیم از این معذوریت. یعنی فکر میکردیم معذور نیستیم. در اینجا اگر مرتکب شویم تجری رخ داده.‌ ظاهراً استاد تجری رو حرام میدونند


RE: عدم شمول ادله برائت نسبت به غافل - مسعود عطار منش - 3-فروردين-1403

غافل با جاهل مرکب فرق دارد. جاهل مرکب فکر می کند معذور نیست لذا تجری کرده است. اما غافلی که اصلاً به مساله توجه ندارد و حواسش نیست، تجزی نیست و تعذیر هم در موردش معنا دارد.
الان من می بینم فلان شخص غافل است از این که این مایع احتمال خمریّت دارد. آیا مولا نمی تواند این شخص را معذور بدارد؟!
بله؛ نمی تواند به او خطاب کند که ای غافل تو معذور هستی. ولی می تواند بدون این که به او خطاب کند او را معذور بدارد.
این ادراکات وجدانی قابل انکار نیستند. حال اسمش را بگذارید خطابات ظاهریه یا غیر ظاهریه. بهر حال چنین پدیده ای ممکن الوقوع است و متوقف بر وصول هم نیست. حال هر اسمی می خواهید برایش بگذارید.
این که احکام به هدف ایجاد بعث یا ایجاد زجر هستند کلیّت ندارد. شارع مقدس عادل است نه ظالم و مقتضای عدلش این است که اگر شخصی نسبت به مطلبی غفلت دارد و تقصیر نکرده، او را معذور بدارد.
این تعذیر به ملاک ایجاد بعث و زجر نیست بلکه به ملاک عدل الهی است.
بلکه حتی می توان بعث و زجر را هم در موردش تصویر کرد. مولا قبل این که مکلف غافل شود حکم را جعل می کند و به او می گوید اگر غافل شدی نگران نباش من تو را معذور می دارم. نتیجه این تعذیر آن است که مکلف دیگر خود را موظف به تحفظ ندانسته و ترک تحفظ برایش بلا مانع است. به بیان دیگر حکم را در حق غافل جعل کرده ولی بعث و زجرش مربوط به پیش از عروض غفلت است. همانطور که در مورد ناسی می گویند رفع النسیان به منظور آن است که به مکلف بگویند لازم نیست تحفظ داشته باشی که یادت نرود هر چند در حالت نسیان دیگر قابلیت خطاب را دارد نیست ولی همین که قبل از عروض نسیان خیالش را راحت کنیم برای تأمین مصلحت کافی است.