مباحثه، تالار علمی فقاهت
خارج بودن وضع حروف از اقسام چهارگانۀ وضع - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=20)
+---- انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=25)
+---- موضوع: خارج بودن وضع حروف از اقسام چهارگانۀ وضع (/showthread.php?tid=3388)



خارج بودن وضع حروف از اقسام چهارگانۀ وضع - مسعود عطار منش - 17-فروردين-1403

درس خارج اصول جلسۀ 62 مورخ 16 دی 1402
با عنایت به نکات ذکر شده باید دانست بحث از «وضع عام، موضوع‌له خاص» و «وضع عام، موضوع‌له عام» و مانند آن، به مواردی اختصاص دارد که محکّی الفاظ، مفاهیم اخطاری باشند _خواه اخطار معنای اِفرادی باشد و خواه اِخطار معنای ترکیبی_؛ بدین ترتیب، وضع حروف از این بحث خارج است چون محکّی حرفی، مفاهیم اخطاری نیستند تا چنین بحثی در موردشان مطرح شود. به تعبیر محقق نائینی ، محکی الفاظ حروف، اخطاری نیستند بلکه ایجادی‌اند و به تعبیر ما محکی‌شان، افعال غیر حاکیه هستند و در مورد افعال غیر حاکیه اساساً بحث از اینکه وضعشان از قبیل «وضع عام، موضوع‌له عام» است یا از قبیل «وضع عام، موضوع‌له خاص» مطرح نیست چون اساس این تقسیم‌بندی مربوط به الفاظی است که محکی‌شان مفاهیم حاکیه باشند. وقتی گفته می‌شود موضوع‌له فلان واژه عام است یا خاص است، مقصود آن است که محکی این واژه، از مفاهیم عام و کلّی است یا از مفاهیم خاص و جزئی؛ بنابراین واژگانی که محکی‌شان مفاهیم حاکیه نیستند اساساً کلّی و جزئی بودن در موردشان مطرح نیست.
باید دانست وقتی محکیّ الفاظ حروف را فعل نفسانی دانستیم، معنایش آن است که محکی این الفاظ، وجودات هستند نه مفاهیم و ناگفته پیدا است که هر وجودی دارای یک تعیّن و تشخّص است اما متعیّن بودن آن ارتباطی به جزئی یا کلّی بودنش ندارد چون تعیّن وصف  وجودات خارجی است و جزئیت و کلّیت وصف مفاهیم ذهنی است؛ یعنی اگر یک مفهوم بر مصادیق متعدد منطبق شود، عام است و اگر بر مصداق واحد منطبق شود خاص است؛ در نتیجه تعیّن و جزئیّت دارای دو موطن متفاوت بوده هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند.
کوتاه سخن آنکه موضوع‌له حروف، افعال متعیّنه هستند پس نه عام‌اند و نه خاص. البته این افعال متعیّنه گاهی مبهم، مردّد و متعدّد هستند و از همین رو به یک معنا کلیّت دارند ولی این کلّیت غیر از عام بودنی است که در اقسام وضع مطرح است.