مباحثه، تالار علمی فقاهت
بحث اطلاق مقامی - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مباحثات دروس خارج فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=9)
+---- انجمن: فقه استاد شب‌زنده‌دار (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=12)
+---- موضوع: بحث اطلاق مقامی (/showthread.php?tid=387)



بحث اطلاق مقامی - حسن65 - 11-آذر-1393

شرط اطلاق مقامی در کلمات محقق تبریزی
محقق تبریزی می فرماید ندرت تغیّر آب چاه موجب می¬شود به اطلاق مقامی نتوان تمسک کرد.
«على الجملة حصول التغير في ماء البئر بالنجاسة أمر اتفاقي لا يجري فيه ابتلاء عامة الناس ليقال فيه بالإطلاق المقامي.»
مرحوم خوئی نیز با توجه به ندرت تغیّر آب چاه، کشف سیره را رد کردند و فرمودند اگر کاری نادر باشد قهرا در تاریخ باقی نمی ماند بر خلاف کاری که کثیر الوقوع است و لذا نمی توان در بحث طهارت دلو و طناب احراز سیره کرد، و محقق تبریزی نیز با توجه به همین کلام اطلاق مقامی را مردود می داند.
بررسی کلام محقق تبریزی:
دو احتمال در این کلام مرحوم تبریزی وجود دارد
1: یا اینکه ایشان مرادش این است که به خاطر ندرت نمی¬توان احراز اطلاق مقامی کرد.
2: یا اینکه ایشان مرادش این است که به خاطر ندرت، اصلا اطلاق مقامی شکل نمی¬گیرد.
اگر مرادشان احتمال اول باشد، ما می¬گوییم روایتی مثل خبر «ابن بزیع» که امام در آن فرموده¬اند «انزح» درست است نزح نادر بوده و غلبه ندارد ولی آدم ها غالبا موقع نزح دست و لباس و طناب و چیزهای دیگر را نجس می کنند. درست است که یک روایت است ولی نجاست لوازم نزح، مطلبی است که مورد غفلت مردم و نازح قرار می گیرد، و زمانی که شارع در مقام بیان وظیفه نازح است باید حکم اینها را هم بیان کند زیرا همان دلیل کلامی که می¬گوید باید حضرت حکم نزح و نحوه طهارت چاه را با وجود ندرت، بیان کند همان دلیل کلامی می¬گوید که حضرت باید حکم لوازم را بگوید.
خلاصه اینکه اگر در شکل گیری اصل اطلاق مقامی، غلبه را شرط ندانیم برای احراز اطلاق نیاز به غلبه نداریم.
و اگر مرادشان احتمال دوم باشد، جای تامل وجود دارد.
قد یقال: نعم، غلبه لازم است زیرا اگر غلبه غفلت موجود باشد تمام راهها برای انتباه مکلف مسدود است، خود مکلف که غافل است و دیگران هم غافلند و لذا حضرت چون راه انتباه را مسدود می¬بیند – من ناحیته و من ناحیة اخرین – اینجا بر حضرت واجب است بیان کند.
اما اگر مردم غافل نیستند و فقط خود سائل و نازح غافل است اینجا شارع شاید بیان حکم لوازم را واگذار بر دیگران کرده، و برخود لازم ندیده که انتباه دهد، وشاید نظر است به همین مطلب باشد که اطلاق مقامی جایی شکل می گیرد که غفلت عمومی باشد.