مباحثه، تالار علمی فقاهت
سؤال: ملازمه اجتهاد با اعلمیت؟!! - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: سوالات علمی (فقهی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=40)
+--- موضوع: سؤال: ملازمه اجتهاد با اعلمیت؟!! (/showthread.php?tid=500)



ملازمه اجتهاد با اعلمیت؟!! - مهدی قنبریان - 5-فروردين-1394

آیا می توان گفت کسی که خود را مجتهد مطلق بداند لزوماً باید خود را اعلم هم بداند؟
توضیح: لازمه ی اجتهاد که قوه‌ی استنباط احکام است، توانایی نقد و بررسی نظرات دیگر مجتهدین است. پس کسی که مجتهد مطلق است باید در هر مسئله ای توان استنباط و نقد نظر دیگران را داشته باشد یعنی اگر نظری را پذیرفت یا رد کرد با استدلال در برابر اقوال دیگر باشد و نظر خود را نزدیک تر به واقع بداند، پس باید خود را اعلم بداند. مگر این‌که در برخی مقدمات اجتهاد دیگری را بر خود مقدم بداند.
لطفاً نظر خود را بفرمایید.


RE: ملازمه اجتهاد با اعلمیت؟!! - فاطمی نسب - 6-فروردين-1394

بسم الله الرحمن الرحیم
ظاهرا ملازمه ای بین اعتقاد شخص به اجتهاد خود و اعتقاد به اعلمیت نیست و یمکن فرض الانفکاک بین الاعتقادین فی الصورتین :
صورت اول : جائی که استنباطات سائر مجتهدین به او واصل نشده است در اینصورت خود را مجتهد میداند و در عین حال احتمال میدهد اگر استنباط سایرین راببیند اذعان به اعلمیت آنها میکند ( کما اینکه نقل میکنند مرحوم شیخ انصاری از شاگردان خویش اشخاصی را مأمور میکرد تا از علمیت فلان مجتهد که در فلان شهر بوده فحص کنند تا بفهمد اگر او اعلم است مردم را به او ارجاع دهد قدَّس اللهُ سرَّه الشریف)
صورت دوم : جائی است که استنباط سایر مجتهدین به او واصل شده ( کما هو ظاهر فرض المسألة ) و او نیز توان نقد و ردّ آنها را ندارد ولی این بدان معنا نیست که صاحب قوه تشخیص نیست ، بلکه به قوه اجتهاد خود تشخیص میدهد استدلال و برهان آن مجتهد دیگر تمام است و با کمال تواضع به آن ملتزم میشود و بلکه در مقام تحسین فکر او میگوید : "و لقد اجاد فیما افاد ! " ؛ در این فرض با اذعان به اعلمیت دیگران ، به اجتهاد خود نیز اعتقاد دارد و به سبب همین اجتهاد است که میتواند بگوید این استدلال صحیح و مطابق با واقع است


RE: ملازمه اجتهاد با اعلمیت؟!! - خطیب توانا - 13-فروردين-1394

با سلام
مطلبی را که در ذهن داشتم عرض کنم جناب فاطمی نسب بیان کردند گرچه در تقریب متفاوت از بیان ایشان است ولی از باب احترام به ایشان و جلوگیری از تکرار به همین بیان بسنده می کنیم و تکمله ها را اشاره می کنم.
در صورت دومی که ایشان مطرح کردند همیشه منجر به این نمی شود که اذعان به اعلمیت مجتهد دیگر هم محقق شود؛
چرا که گاهی در کلام مجتهد دیگر روایتی و یا .... دیگری یافت می شود که حکم قرینه را دارد؛و دخالت دادن قرینه در استنباط ربطی به اعلمیت ندارد. در این صورت گرچه نظر نهایی خود این مجتهد با مجتهد دیگری یکی است اما دال بر اعلمیت دیگری نخواهد بود.