درخواست توضیح: مباحث الحجه - نسخه قابل چاپ +- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir) +-- انجمن: بخش اصول (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=17) +--- انجمن: مباحثات دروس سطح (اصولی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=18) +---- انجمن: الموجز و اصول فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=19) +---- موضوع: درخواست توضیح: مباحث الحجه (/showthread.php?tid=822) |
مباحث الحجه - تسنیم1 - 15-دي-1395 با سلام لطفا پاراگراف ص 367از مباحث الحجه که در مورد موضوع بحث است که در اینجا از ذات دلیل بحث می شود نه دلیل بما هودلیل «لأن البحث عن حجیت الدلیل یکون بحثا عن اصل وجود الموضوع و ثبوته الذی هو مفاد «کان تامه».....تا من مسائله »را توضیح بدهید. با تشکر RE: مباحث الحجه - رضا اسکندری - 19-دي-1395 سلام
در مباحث هر علمی، مسائل یک علم را مواردی میدانند که در آنها از عوارض ذاتی موضوع علم بحث میشود.
بنابراین برای اینکه ما بدانیم آیا مباحث بخش حجت (مثل حجیت ظواهر، حجیت اخبار و ...) جزو مسائل علم اصول هستند یا نه باید ببینیم آیا در این مسائل از عوارض ذاتی موضوع علم اصول بحث میشود یا نه؟
در مورد اینکه موضوع علم اصول چیست اختلاف نظر وجود دارد. برخی موضوع علم اصول را ادله اربعه (کتاب، سنت، اجماع، عقل) میدانند.
اشکالی که به این قول وارد شده است این است که اگر موضوع ادله اربعه باشد (یعنی این چهار مورد که فرض شده است دلیل هستند) بحث از حجیت و عدم حجیت این موارد همه خارج از مسائل علم اصول خواهند بود.
چرا که ما در بحث از حجیت و عدم حجیت از این بحث میکنیم که آیا این موارد دلیل هستند یا دلیل نیستند. که اگر اثبات کنیم دلیل هستند تازه موضوع علم اصول میشوند.
برای حل این اشکال عدهای دیگر معتقدند موضوع علم اصول ذات دلیل است. (یعنی فرض نکردهایم چیزی دلیل است بلکه خود آن چیزی که میخواهیم از دلیل بودنش بحث کنیم موضوع علم اصول است)
در عبارتی که شما فرمودهاید مرحوم مظفر همین مساله را توضیح دادهاند:
ایشان میفرمایند اگر ما حرف مرحوم میرزای قمی را بپذیریم (ایشان موضوع علم اصول را ادله اربعه دانستهاند) تمام مباحث کتاب حجت از مسائل علم اصول خارج خواهند بود و از مبادی تصوری علم اصول میشوند.
چون در این فرض بحث از اینکه چیزی دلیل (حجت) هست یا نیست بحث از اصل وجود موضوع خواهد بود.
یعنی ما وقتی بحث میکنیم خبر واحد حجت است یا نه در حقیقت از این بحث میکنیم که آیا خبر واحد دلیل است یا نه؟ و اگر اثبات کنیم که خبر واحد دلیل است تازه موضوع علم اصول محقق میشود.
برای تقریب به ذهن به این مثال توجه کنید:
بحث از اینکه حکم خمر چیست یک مساله فقهی است اما بحث از اینکه آیا این مایع خمر است یا نه؟ مساله فقهی نیست بلکه اگر اثبات کنیم این مایع خمر است تازه موضوع مساله فقهی محقق شده است.
مرحوم مظفر باز هم توضیح دادهاند که در این فرض (موضوع علم اصول ادله اربعه باشد) بحث از دلیل بودن چیزی بحث از مفاد کان تامه است. (کان تامه یعنی ثبوت و تحقق چیزی) مثل اینکه زید موجود است. چرا که ما با اثبات دلیل بودن چیزی تازه اثبات میکنیم که دلیل هست یعنی موضوع علم اصول هست و همان طور که گفتیم مسائل یک علم آن دسته از مسائلی هستند که در آنها از عوارض موضوع بحث میشود. به عبارت دیگر از مفاد کان ناقصه بحث شود. (کان ناقصه یعنی تحقق چیزی برای چیزی) مثل اینکه زید ایستاده است که قیام را برای زید اثبات میکند.
پس مسائل علم اصول آن دسته از مسائلی هستند که ما در آنها چیزی را برای موضوع اثبات کنیم.
اگر جایی از بحث روشن نشد بفرمایید.
RE: مباحث الحجه - تسنیم1 - 21-دي-1395 (19-دي-1395, 20:51)rayhan نوشته: با سلام و احترام و تشکر از توضیحاتتون.می بخشید متوجه نشدم که اگه مباحث را ذات دلیل قرار بدیم مفاد کان تامه است یا ناقصه و باز تفاوت این دو را متوجه نشدم که حال مفاد کان تامه باشه چی میشه و مفاد کان ناقصه باشه چی میشه؟ RE: مباحث الحجه - رضا اسکندری - 21-دي-1395 سلام
1. کان تامه یعنی اصل وجود و ثبوت یک چیزی و کان ناقصه یعنی ثبوت چیزی برای چیزی.
2. تنها مباحثی که بحث از لواحق و عوارض موضوع علم باشد جزو مسائل آن علم محسوب میشوند.
3. بحث از مفاد کان تامه (یعنی از اصل وجود چیزی) بحث از لواحق و عوارض نیست. چون فقط از اصل وجود چیزی بحث میکنید. پس بحث از مفاد کان تامه بحث از مسائل یک علم نیست.
4. بحث از مفاد کان ناقصه (یعنی از ثبوت چیزی برای چیزی) بحث از لواحق و عوارض آن چیز است چون از ثبوت چیزی برای آن بحث میکنید. پس بحث از مفاد کان ناقصه بحث از مسائل یک علم است.
5. اگر شما موضوع علم اصول را ادله اربعه بما هی دلیل بدانید یعنی دلیل بودن آنها را مفروض گرفته باشید پس مسائل علم اصول مباحثی هستند که از ثبوت چیزی برای دلیل با فرض دلیل بودنش بحث میکند.
بنابراین وقتی شما از حجیت و دلیل بودن چیزی بحث میکنید مثلا از حجیت خبر واحد صحبت میکنید از ثبوت چیزی برای خبر واحد بما هی دلیل بحث نمیکنید بلکه از ثبوت حجیت برای خبر واحد بحث میکنید که اگر توانستید اثبات کنید خبر واحد حجت است تازه اثبات کردهاید که موضوع علم اصول است (دقت کنید موضوع علم اصول را دلیل بما هی دلیل دانستهاید). پس بحث از حجیت خبر واحد بحث از مفاد کان ناقصه برای موضوع علم اصول نیست بلکه بحث از مفاد کان تامه (اصل وجود) موضوع علم اصول است. و لذا مباحث حجیت خارج از مسائل علم اصول است.
6. اما اگر شما موضوع علم اصول را ذات دلیل با قطع نظر از دلیل بودنش بدانید پس خود خبر واحد (مثلا) موضوع علم اصول است و وقتی از ثبوت حجیت برای خبر واحد بحث میکنید از مفاد کان ناقصه برای موضوع علم اصول (که فرضا خود خبر واحد بود) بحث میکنید و لذا مباحث حجیت از مسائل علم اصول خواهند بود.
|