مباحثه، تالار علمی فقاهت
دیدار با فقها (دیدار با آیت الله بشیر النجفی) - نسخه قابل چاپ

+- مباحثه، تالار علمی فقاهت (http://mobahathah.ir)
+-- انجمن: بخش فقه (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=5)
+--- انجمن: مطالب علمی (فقهی) (http://mobahathah.ir/forumdisplay.php?fid=27)
+--- موضوع: دیدار با فقها (دیدار با آیت الله بشیر النجفی) (/showthread.php?tid=908)



دیدار با فقها (دیدار با آیت الله بشیر النجفی) - meisam - 14-شهريور-1396

این دیدار در نجف اشرف در تاریخ 15 مرداد 1396 صورت پذیرفت.

باسمه تعالی
دیدار صمیمی با حضرت آیت الله بشیر النجفی
قال الله تعالی: قد افلح من زکاها و قد خاب من دساها
این حکم شبیه حکم عقلی است. از آیه استفاده می شود که شخصی که نفس را تزکیه کند، رستگار شده است و شخصی که بر خلاف اوامر الهی رفتار کند، خسارت می کشد. شخصی که نفس خود را بر بدی وادار می کند، خیلی ظالم است. در جمله اول به تزکیه نفس اشاره می کند. زکات لغتا به معنای تطهیر نیست بلکه به معنای رشد است یعنی نموّ دادن نفس و تعالی روح
حضرت ابراهیم علیه السلام که مشغول به بناء کعبه بود، دعا می کردند: ربنا و ابعث فیهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم. خدا که آنان را نجس خلق نکرده است تا پاکی ظاهری مقصود باشد. بلکه مراد رشد است. هدف بعثت‌شان هم همین است. «یتلو علیهم آیاته و یزکیهم...»
البته برخی از آیات تعلیم بر تزکیه مقدم شده است. اما در مقام تنفیذ رسالت پیامبر خداوند ابتدا تزکیه را بیان کرده است. مقصد مهم تزکیه است. در دعای حضرت ابراهیم علیه السلام مقام طلب بوده است، هیچ صفتی از علم بهتر نیست لذا گفت یعلم و بعد گفت یزکیهم. ولی در بیان غرض از بعثت رسول گرامی اسلام ص که مقام تنفیذ است ابتدا تزکیه مطرح شده است. اگر انسان تزکیه حاصل کند، صلاحیت علم را پیدا می کند. و اگر بدون تزکیه علم کسب کرد ضررش از منفعش به مراتب بیشتر است. علم بدون تطهیر، نفس بدبخت می شود.
حال که خداوند به آقای زنجانی (که خداوند ایشان را حفظ کند) توفیق تاسیس این مدرسه را داده است، باید شکر گزار این نعمت بود.
(من از فرزندان زهرا عذر می خواهم. بنده عادت دارم سادات را به این نام صدا بزنم چون مسرور می شوند. بنده را هم شفاعت کنید، بخواهید اگر خدایی نکرده اشتباهی رخ داده مادر سادات ما را ببخشد.)
نشانه قبولی زیارت قبور معصومین این است که:
1.    در زائر مثل زائر امام حسین علیه السلام بعد از زیارت تحول ایجاد شود و اگر تحول ایجاد نشد مثل این است که با دل سنگ وارد شده است و با دل سنگ خارج شده است.
2.    اقرار کنیم جلوی خدا و امام حسین علیه السلام که چه گناهانی از ما سرزده است، با زبان اقرار کنیم. گناهانی هم هست که اطمینان داریم که فراموش کرده ایم و ملائکه به درستی آن را ثبت کرده اند. به آنها هم باید اقرار کرد که اگرچه من فراموش کرده ام، اما ملائک درست ثبت کرده اند.
3.    با ایشان وعده کنید که دیگر این گناهان را انجام نمی دهم تا مانند حرّ ما را از آتش جهنم نجات دهد و این برای ایشان راحت است.
باید بعد از زیارت تحولی ایجاد شود وگرنه قلب هایمان سنگ خواهد بود. اگر خداوند متعال چشم باطن ما را باز می کرد، حضور ارواح علما و انبیا را در مرقد امیرالمومنین علیه السلام می دیدیم.
نباید به حوزه نجف، به نگاه صرف حوزه نگاه کرد، بلکه اکسیر اعظم است. تنها در نجف است که خوابیدن مومن هم در آن عبادت است. خاکی در عالم مانند خاک نجف نیست. از زمانی که قبر امیرالمومنین علیه السلام در این منطقه کشف شد، بسیاری از زنان و مردان مومن از شرق و غرب عالم به این جا می آیند. حتی هوای نجف هم با همه دنیا متفاوت است. امروزه گفته می شود که هوا در برخورد با اشیا تاثیر می پذیرد، هوای نجف با قبه امیرالمومنین علیه السلام، مدینه العلم برخورد می کند. یعنی علم و تقوا و معنویت در این هوا موج می زند. ما هم آبا و اجداد خود را رها کرده ایم و در نجف مستقر شده ایم. آرزو داریم که شما هم نجفی شوید!
از اساتید بنده در پاکستان، هم اساتید شیعه بوده اند و هم سنی بلکه وهابی. برای خواندن مکاسب به نجف آمدیم و در نجف ماندیم. مدت زیادی از شیخ محمد کاظم قاروبی تبریزی استفاده کردم. ایشان محبت زیادی به بنده داشتند. مقید بودند در جاهای حساس درس که دقت طلاب زیاد بود، چند جمله اخلاق می فرمودند. حدود 8 سال از استاد سید محمد روحانی استفاده کردیم. محضر استاد خوئی هم مدت مدیدی استفاده کردیم. بنده در اثنا درس، اشکال نمی کردم. همه را بعد از بحث مطرح می کردم. (در بیان اشکالی به آیت الله خویی، ایشان به بنده فرمودند که در طول شبانه روز، 2 ساعت استراحت کرده ام.) ایشان بسیار پرکار بودند. اما عمده استفاده بنده از استاد قاروبی بود. امثال آقای خوئی به ما جرات سوال کردن دادند، قبل از سوال از نظرات خود استاد معمول نبود.