22-فروردين-1397, 06:49
بیان علت مناشئ مختلفی دارد که یکی از آنها از بین بردن غرابت موجود در حکم است. مثلا شارع روزه را برای افراد جعل کرده و چون با روزه گرسنگی و تشنگی بر افراد تحمیل می شود، این تصور حاصل می شود که شارع اراده کرده عباد را به سختی بیاندازد. شارع با این بیان « يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ»[1] این که هدف از جعل روزه به سختی انداختن را نفی کرده و بیان می کند علل دیگری در جعل صوم وجود دارد. پس در برخی از موارد، تعلیل برای این بیان می شود که غرابت هایی که در سویدای ذهن افراد وجود داشته و گاه به زبان نیز می آید، از بین برود و مثلا گفته می شود: «صوموا تصحوا»[3] تا استغراباتی که باعث تضعیف باعثیت امر به صوم می شود، از بین برود.
در برخی از موارد، علت برای گنجاندن قضیه ای جزئی در قالب قضیه کلی معهود شرعی است. مثلا در شرع و عقل، چنین کبرایی کلی وجود دارد که نباید عقل را زائل کرد. شارع با بیان «الخمر حرام لانه مسکر» بیان می کند خمر نیز یکی از جزئیاتی است که عقل را زائل کرده و داخل در کبری معهود شرعی است. در برخی از روایات به همین مطلب اشاره شده و بیان شده: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَ لَكِنْ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا فَعَلَ فِعْلَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ»[4]
باید دانست: تأثیر تناسبات حکم و موضوع و ارتکاز عقلی یا عقلایی یا شرعی، در فهم تعلیل و عمومیت از آن بسیار تأثیر گذار بوده و نوع بیان تعلیل، به اندازه تأثیر این امور، اثر گذار نیست.
[1] سوره بقره، آيه 185.
[3] دعائم الإسلام، ج1، ص: 342
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص412.
در برخی از موارد، علت برای گنجاندن قضیه ای جزئی در قالب قضیه کلی معهود شرعی است. مثلا در شرع و عقل، چنین کبرایی کلی وجود دارد که نباید عقل را زائل کرد. شارع با بیان «الخمر حرام لانه مسکر» بیان می کند خمر نیز یکی از جزئیاتی است که عقل را زائل کرده و داخل در کبری معهود شرعی است. در برخی از روایات به همین مطلب اشاره شده و بیان شده: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يُحَرِّمِ الْخَمْرَ لِاسْمِهَا وَ لَكِنْ حَرَّمَهَا لِعَاقِبَتِهَا فَمَا فَعَلَ فِعْلَ الْخَمْرِ فَهُوَ خَمْرٌ»[4]
باید دانست: تأثیر تناسبات حکم و موضوع و ارتکاز عقلی یا عقلایی یا شرعی، در فهم تعلیل و عمومیت از آن بسیار تأثیر گذار بوده و نوع بیان تعلیل، به اندازه تأثیر این امور، اثر گذار نیست.
[1] سوره بقره، آيه 185.
[3] دعائم الإسلام، ج1، ص: 342
[4] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص412.