امتیاز موضوع:
  • 2 رای - 3 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تاثیر فلسفه و کلام بر علم اصول
#11
(5-اسفند-1395, 17:25)امین 69 نوشته: امروز به متنی برخورد کردم که به نظرم آمد برای این موضوع مفید است:
نقل قول:آیت الله شبیری زنجانی(حفظه الله):
نه تنها میرزا مهدی اصفهانی وسید موسی زرآبادی(رحمۀ الله علیهما) بلکه امثال مرخوم آقای خمینی که فلسفه را قبول داشتند، فلسفه را برای فهم فقه مضر می دانستند.
عقیده ی این جانب نیز همین است؛ مرحوم والد که با آقای خمینی هم بحث بود، می گفت که آقای خمینی فلسفه را در فقه و امثال این ها داخل نمی کرد و با مسائل فقهی، خیلی عرفی برخورد می کرد.
فلسفه ممکن است در کلام و برخی جاهای دیگر نافع باشد، لکن در باب فقه اگر مضر نباشد، نافع نیست. با مباحث فلسفی آشنا شوید ولی در فقه دخالت ندهید.
جرعه ای از دریا/ج3/ص652

به نظر می رسد منظور استظهارات فقهی و فهم روایاتی باشد که به عرف الغاء شده است نه مباحث عقلی اصول فقه. از باب مثال مشکل شرط متاخر یا متقدم، محال بودن تقدم یا تاخر علت بر معلول است که خود بحثی فلفسی است یا مشکل مقدمات مفوته این است که وجوب آنها تقدم معلول بر علت است که جناب استاد در مباحث فقهی خود به ارائه راه حلهایی برای حل این مشکل از راه علت غایی و ...می پردازند.
پاسخ
#12
برادر، بنده دلیل آوردم که در اصول نمی توان از فلسفه استفاده کرد و هر جایی این کار انجام شود سبب بعد از غرض می شود. مثالی را هم که برای شما زدم صرف فرض نبود و از جمله اشتباهاتی بود که مرحوم آخوند کرده اند.
همچنین مثال هایی را که شما نام بردید و همه از مصادیقی است که دخالت فلسفه در اصول موجب بد فهمی و ابعاد از هدف شده است.

راه کار هم این که شما می فرمایید نیست! این عاقلانه نیست که به روش و سنخ کار اصلاً توجهی نشود و بیاییم یکی یکی بررسی کنیم که کدام درست می شود و کدام نه. بنده خدمتتان عرض کردم که اصول روش تفسیر متن است و برای تفسیر متن 1400 سال پیش باید در پی احیای قرائن رفت و قوائد مرتکز عقلا را از ذهن به استدلال کشاند و باید اصولی ساخت که بتواند استناد به فهم عرف را مستدل کند. نه این که متونی را که مخاطبشان عرف است را به فضایی کاملاً ذهنی بیاوریم و شروع کنیم به زنده کردن احتمالات صرفاً عقلی و فلسفی.
samimi.blog.ir
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان