20-ارديبهشت-1397, 09:25
(آخرین تغییر در ارسال: 20-ارديبهشت-1397, 09:26 توسط محمود رفاهی فرد.)
سابقا گفته شد که روایت چون بر خلاف سیره است ناظر به معنای دیگری است و سپس مخالفت روایت با سیره نفی شد. لکن به نظر می رسد همچنان آن معنای دیگر محتمل است اگرچه نتوان قرینه ی مخالفت با سیره را طرح کرد اما می توان قرینه ی دیگری طرح کرد.
معنای دیگر این بود که حدیث ناظر به این است که اگر محرز شد که امام، فلان کار را از شما می خواهند باید تبعیت کنی و در این تبعیت معذوری.
در واقع بنا بر این احتمال، حدیث ناظر به نکته ای اعتقادی است که تبعیت از دستور ائمه علیهم السلام لازم است و نباید بهانه آورد که دستور امام بر خلاف احکام اولیه است. یعنی آنچه که خدا در این شرایط می خواهد همان است که امام می خواهد ولو حکم واقعی اولی در شریعت چیز دیگری باشد.
موید این معنی این است که سیاق حدیث ناظر به مسائل اعتقادی است (به قرینه ی یعرفوا امامهم.یسالوا و یتفقهوا هم ظاهرا ناظر به همین معرفه الامام است چنانکه در روایات آیه ی نفر نیز لیتفقهوا فی الدین به معرفه الامام تطبیق داده شده است؟)
معنای دیگر این بود که حدیث ناظر به این است که اگر محرز شد که امام، فلان کار را از شما می خواهند باید تبعیت کنی و در این تبعیت معذوری.
در واقع بنا بر این احتمال، حدیث ناظر به نکته ای اعتقادی است که تبعیت از دستور ائمه علیهم السلام لازم است و نباید بهانه آورد که دستور امام بر خلاف احکام اولیه است. یعنی آنچه که خدا در این شرایط می خواهد همان است که امام می خواهد ولو حکم واقعی اولی در شریعت چیز دیگری باشد.
موید این معنی این است که سیاق حدیث ناظر به مسائل اعتقادی است (به قرینه ی یعرفوا امامهم.یسالوا و یتفقهوا هم ظاهرا ناظر به همین معرفه الامام است چنانکه در روایات آیه ی نفر نیز لیتفقهوا فی الدین به معرفه الامام تطبیق داده شده است؟)