1-خرداد-1399, 12:26
(آخرین تغییر در ارسال: 1-خرداد-1399, 12:43 توسط ارادتمند آیت الله مکارم.)
از دو حدیث دیگر این باب در وسائل، که به نظر جامع الاحادیث معتبر است، شاید بتوان نکات مهمی استخراج کرد.
1-محمد بن الحسن عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُسَافِرِ فِي كَمْ يُقَصِّرُ اَلصَّلاَةَ فَقَالَ فِي مَسِيرَةِ يَوْمٍ وَ ذَلِكَ (و هی) ثَمَانِيَةُ فَرَاسِخَ
نکته اول: حدیث بالا اتحاد مصداقی مسیر یوم با 8 فرسخ را می رساند نه اتحاد مفهومی. چرا که مسیر یوم اصطلاحی نیست که برای 8 فرسخ جعل شود. معنای خودش را دارد و آن سیر در یک روز است.
نکته دوم: این حدیث هم مشعر است که ملاک اصلی مسیر یوم است.
2- محمد بن الحسن عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ:قُلْتُ لَهُ كَمْ أَدْنَى مَا يُقَصَّرُ فِيهِ اَلصَّلاَةُ قَالَ جَرَتِ اَلسُّنَّةُ بِبَيَاضِ يَوْمٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ بَيَاضَ يَوْمٍ يَخْتَلِفُ يَسِيرُ اَلرَّجُلُ خَمْسَةَ عَشَرَ فَرْسَخاً فِي يَوْمٍ وَ يَسِيرُ اَلْآخَرُ أَرْبَعَةَ فَرَاسِخَ وَ خَمْسَةَ فَرَاسِخَ فِي يَوْمٍ قَالَ فَقَالَ إِنَّهُ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ يُنْظَرُ أَ مَا رَأَيْتَ سَيْرَ هَذِهِ اَلْأَمْيَالِ بَيْنَ مَكَّةَ وَ اَلْمَدِينَةِ ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ مِيلاً يَكُونُ ثَمَانِيَةَ فَرَاسِخَ .
بعضی از عبارت <لیس الی ذلک ینظر> در حدیث فوق استفاده کرده بودند که مسیر یا بیاض یوم ملاک نیست. منتها به نظر می آید این معنا از این فقره باعث تنافی این قسمت روایت با صدر آن می شود که در مقام جواب به مقدار تقصیر می فرمایند جرت السنه ببیاض یوم.
پس آنچه عبارت فوق نفی می کند معنایی است که سائل از بیاض یوم برداشت کرده بود و آن بیاض یا مسیر یوم شخصی هر فرد بود. درحالی که مقدار نوع و غالبی آن ملاک است نه شخصی. (کما این که حدیثی که ابتدا آوردیم و همین طور گفته دیگری از امام معصوم یا شیخ صدوق براین معنا دلالت دارد)
وگرنه بیاض یا مسیر یوم که در روایت آمده معنای درستی از آن برداشت نمی شود.
منتها باز شاید نتوان گفت که منظور از مسیر یوم، مسیر یوم هر زمان و عصری باشد بلکه شاید معیار مسیر یوم زمان پیامبر اکرم باشد که البته احتمالش به نظر حقیر کم است.
1-محمد بن الحسن عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمُسَافِرِ فِي كَمْ يُقَصِّرُ اَلصَّلاَةَ فَقَالَ فِي مَسِيرَةِ يَوْمٍ وَ ذَلِكَ (و هی) ثَمَانِيَةُ فَرَاسِخَ
نکته اول: حدیث بالا اتحاد مصداقی مسیر یوم با 8 فرسخ را می رساند نه اتحاد مفهومی. چرا که مسیر یوم اصطلاحی نیست که برای 8 فرسخ جعل شود. معنای خودش را دارد و آن سیر در یک روز است.
نکته دوم: این حدیث هم مشعر است که ملاک اصلی مسیر یوم است.
2- محمد بن الحسن عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ:قُلْتُ لَهُ كَمْ أَدْنَى مَا يُقَصَّرُ فِيهِ اَلصَّلاَةُ قَالَ جَرَتِ اَلسُّنَّةُ بِبَيَاضِ يَوْمٍ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ بَيَاضَ يَوْمٍ يَخْتَلِفُ يَسِيرُ اَلرَّجُلُ خَمْسَةَ عَشَرَ فَرْسَخاً فِي يَوْمٍ وَ يَسِيرُ اَلْآخَرُ أَرْبَعَةَ فَرَاسِخَ وَ خَمْسَةَ فَرَاسِخَ فِي يَوْمٍ قَالَ فَقَالَ إِنَّهُ لَيْسَ إِلَى ذَلِكَ يُنْظَرُ أَ مَا رَأَيْتَ سَيْرَ هَذِهِ اَلْأَمْيَالِ بَيْنَ مَكَّةَ وَ اَلْمَدِينَةِ ، ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِينَ مِيلاً يَكُونُ ثَمَانِيَةَ فَرَاسِخَ .
بعضی از عبارت <لیس الی ذلک ینظر> در حدیث فوق استفاده کرده بودند که مسیر یا بیاض یوم ملاک نیست. منتها به نظر می آید این معنا از این فقره باعث تنافی این قسمت روایت با صدر آن می شود که در مقام جواب به مقدار تقصیر می فرمایند جرت السنه ببیاض یوم.
پس آنچه عبارت فوق نفی می کند معنایی است که سائل از بیاض یوم برداشت کرده بود و آن بیاض یا مسیر یوم شخصی هر فرد بود. درحالی که مقدار نوع و غالبی آن ملاک است نه شخصی. (کما این که حدیثی که ابتدا آوردیم و همین طور گفته دیگری از امام معصوم یا شیخ صدوق براین معنا دلالت دارد)
وگرنه بیاض یا مسیر یوم که در روایت آمده معنای درستی از آن برداشت نمی شود.
منتها باز شاید نتوان گفت که منظور از مسیر یوم، مسیر یوم هر زمان و عصری باشد بلکه شاید معیار مسیر یوم زمان پیامبر اکرم باشد که البته احتمالش به نظر حقیر کم است.