30-ارديبهشت-1399, 18:13
شيوه علمى شيخ صدوق در كتابهاى باقى مانده از ايشان در درجه نخست بر احاديث پيامبر و اهل بيت عليهم السلام استوار است، در مباحث فضل ائمه و اثبات امامت آنان به احاديث عامه بسيار نظر دارد، بلكه گاه احاديثى را در اين زمينه از كسى نقل مى كند كه به گفته ايشان ناصبى تر از وى نديده است (علل 1 / 134 :1، عيون 3 / 279 :2، معانى الاخبار: 4 / 56)، طبيعى است كه نقل اين روايات توسّط اين گونه اشخاص نشانگر اعتبار بسيار احاديث است (نيز ر. ك. عيون 204 :1).
شيخ صدوق در كمال الدين روايات بسيارى از اخبار معمّران و غير آنها نقل كرده است ولى اشاره مىكند كه مستندش در زمينه غيبت اين گونه روايات نيست، بلكه غرض از نقل آنها، غرض جدلى و به جهت اسكات خصم مى باشد. همچنين اين گونه داستانها جاذبه داشته و انسانها با مشاهده آنها به مطالعه ساير احاديث كتاب نيز رغبت مى يابند (ص 639 - 638) و نيز (ص 392، 529، 537، 551، 554، 575، 642).
ديدگاه اصلى صدوق بر پايه "تسليم" در مقابل احاديث اهل بيت عليهم السلام و پرهيز از "آراء و مقاييس" شكل گرفته است (مقدمه كمال الدين).
ايشان قياس و استنباط و استخراج و اجتهاد را در شريعت نمىپذيرد (علل 62 :1، كمال الدين 108 :1) كه ظاهرا مراد وى مردود بودن روشهاى استنباطى متعارف در نزد عامه مىباشد و به اجتهاد به معناى كنونى به معناى تطبيق قاعده عام بر مصاديق آن است نظر ندارد. (ر. ك. كمال الدين، ص 112).لذا شيخ صدوق خود با استناد به عمومات و روايات برائت، قنوت خواندن به فارسى را جايز مىداند (فقيه 935 / 316 :1).