استاد شهیدی قائلند که می توان عدم تکلیف قبل از بلوغ را نسبت به تکلیف مشکوکه بعد بلوغ را استصحاب کرد.
در این امر با محقق خوئی و نائینی مخالفند و ادله آنها را نهی می فرمایند.
استاد می گویند که وجود شخص قبل از بلوغ و بعد بلوغ یکی است و اینکه علت عدم تکلیف مستند به رفع قلم است یا نه مشکوک است. و ایضا از ارکان استصحاب وحدت مستند مستصحب که نیست ، لذا این استصحاب هیچ مشکلی ندارد.
ایه الامر استصحاب کلی نوع دوم میشود.
ایشان به محقق خوئی تعریض می زنند که شما که استصحاب عدم ازلی را قبول دارید ، دیگه چرا این استصحاب را قبول نمیکنید!!!
در این امر با محقق خوئی و نائینی مخالفند و ادله آنها را نهی می فرمایند.
استاد می گویند که وجود شخص قبل از بلوغ و بعد بلوغ یکی است و اینکه علت عدم تکلیف مستند به رفع قلم است یا نه مشکوک است. و ایضا از ارکان استصحاب وحدت مستند مستصحب که نیست ، لذا این استصحاب هیچ مشکلی ندارد.
ایه الامر استصحاب کلی نوع دوم میشود.
ایشان به محقق خوئی تعریض می زنند که شما که استصحاب عدم ازلی را قبول دارید ، دیگه چرا این استصحاب را قبول نمیکنید!!!