امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشکال: نقدی بر اطلاق کلام مرحوم امام در خطابات قانونیه
#1
مرحوم امام مي فرمايند:
در خطابات قانونیه همین که این خطابات در مقدار معتنی به از مکلفین اثر داشته باشد ،با توجه به اینکه اطلاق مئونه زایدی ندارد، اطلاق نسبت به سایرین لغویت عقلاییه ندارد و منعقد خواهد شد بنا بر این اطلاقات تكاليف شامل غافل ،ناسی و حتی عاجز هم میشود.
لذا ایشان در بحث فرق بین باب تعارض و تزاحم فرموده اند:
درتعارض تنافی بین دو جعل شارع وجود دارد اما در تزاحم که مکلف از جمع بین دو امتثال عاجز است هیچ تنافی بین دو جعل وجود ندارد چون قدرت شرط تنجز تکلیف است نه شرط تکلیف
اشکال استاد شهیدی:
گرچه کلام مرحوم امام فی حد نفسه درست باشد لکن ما دلیل لفظی منفصل داریم بر تقیید خطابات تکالیف به صورت عدم عجز:
خطاباتی مانند "ما جعل علیکم فی الدین من حرج" و "رفع عن امتی . . . مالایطیقون که در مقام امتنان هستند ،خطابات را مقید به عدم عجز عرفی میکنند و به اولویت عرفیه خطابات مقید به عدم عجز عقلی خواهد بود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#2
(15-اسفند-1396, 03:17)ابو الخیر نوشته: مرحوم امام مي فرمايند:
در خطابات قانونیه همین که این خطابات در مقدار معتنی به از مکلفین اثر داشته باشد ،با توجه به اینکه اطلاق مئونه زایدی ندارد، اطلاق نسبت به سایرین لغویت عقلاییه ندارد و منعقد خواهد شد بنا بر این اطلاقات تكاليف شامل غافل ،ناسی و حتی عاجز هم میشود.
لذا ایشان در بحث فرق بین باب تعارض و تزاحم فرموده اند:
درتعارض تنافی بین دو جعل شارع وجود دارد اما در تزاحم که مکلف از جمع بین دو امتثال عاجز است هیچ تنافی بین دو جعل وجود ندارد چون قدرت شرط تنجز تکلیف است نه شرط تکلیف
اشکال استاد شهیدی:
گرچه کلام مرحوم امام فی حد نفسه درست باشد لکن ما دلیل لفظی منفصل داریم بر تقیید خطابات تکالیف به صورت عدم عجز:
خطاباتی مانند "ما جعل علیکم فی الدین من حرج" و "رفع عن امتی . . . مالایطیقون که در مقام امتنان هستند ،خطابات را مقید به عدم عجز عرفی میکنند و به اولویت عرفیه خطابات مقید به عدم عجز عقلی خواهد بود.

این بیان مبتنی بر این است که خطابات شرعیه را همان جعل و انشائات شرعی بداتنیم که با تقییدش خود جعل مقید شود و لکن این فرض ، فرضی است بلا دلیل و خطابات شرعیه می تواند اخباراتی باشد از اراده شارع و یا بعث و زجر  باشد که نهایتا ملازم با جعل است نه خود جعل و هر کدام که باشد یعنی چه اخبار از اراده باشد و چه بعث و زجر باشد به نظر می رسد ظهور در مرحلۀ فعلیت (انقداح اراده و کراهت) دارد و اگر هم قیدی مانند رفع ... یا ما جعل الله ... آن را مقید کند  لزوما جعلش را مقید نکرده است بلکه فعلیتش را یا بنابه برخی مبانی تنجزش را مقید کرده است .
توجه داشته باشید که ما جعل الله را نباید به معنای جعل مصطلح در علم اصول که یکی از مراحل حکم است گرفت بلکه جعل یعنی قرار دادن و این می تواند ناظر به همان مرحله فعلیت یا بنابه برخی مبانی ناظر به مرحله تنجز باشد چون با صرف جعلی که به فعلیت نرسیده باشد چیزی بر عهده مکلف قرار داده نشده است و جعل به معنای عرفی اش ( نه مصطلح اصولی) صادق نیست .
پاسخ
#3
(16-اسفند-1396, 07:57)مسعود عطار منش نوشته: این بیان مبتنی بر این است که خطابات شرعیه را همان جعل و انشائات شرعی بداتنیم که با تقییدش خود جعل مقید شود و لکن این فرض ، فرضی است بلا دلیل و خطابات شرعیه می تواند اخباراتی باشد از اراده شارع و یا بعث و زجر  باشد که نهایتا ملازم با جعل است نه خود جعل و هر کدام که باشد یعنی چه اخبار از اراده باشد و چه بعث و زجر باشد به نظر می رسد ظهور در مرحلۀ فعلیت (انقداح اراده و کراهت) دارد و اگر هم قیدی مانند رفع ... یا ما جعل الله ... آن را مقید کند  لزوما جعلش را مقید نکرده است بلکه فعلیتش را یا بنابه برخی مبانی تنجزش را مقید کرده است .
توجه داشته باشید که ما جعل الله را نباید به معنای جعل مصطلح در علم اصول که یکی از مراحل حکم است گرفت بلکه جعل یعنی قرار دادن و این می تواند ناظر به همان مرحله فعلیت یا بنابه برخی مبانی ناظر به مرحله تنجز باشد چون با صرف جعلی که به فعلیت نرسیده باشد چیزی بر عهده مکلف قرار داده نشده است و جعل به معنای عرفی اش ( نه مصطلح اصولی) صادق نیست .
ایشان بحث را طبق مبنای خطابات قانونیه مطرح نموده‌اند. طبق مبنای ایشان فعلیت به معنای انقداح اراده و کراهت مولی نیست. لذا اشکال شما مبنایی است و نمی‌توان این‌گونه پاسخ داد.

(15-اسفند-1396, 03:17)ابو الخیر نوشته: مرحوم امام مي فرمايند:
در خطابات قانونیه همین که این خطابات در مقدار معتنی به از مکلفین اثر داشته باشد ،با توجه به اینکه اطلاق مئونه زایدی ندارد، اطلاق نسبت به سایرین لغویت عقلاییه ندارد و منعقد خواهد شد بنا بر این اطلاقات تكاليف شامل غافل ،ناسی و حتی عاجز هم میشود.
لذا ایشان در بحث فرق بین باب تعارض و تزاحم فرموده اند:
درتعارض تنافی بین دو جعل شارع وجود دارد اما در تزاحم که مکلف از جمع بین دو امتثال عاجز است هیچ تنافی بین دو جعل وجود ندارد چون قدرت شرط تنجز تکلیف است نه شرط تکلیف
اشکال استاد شهیدی:
گرچه کلام مرحوم امام فی حد نفسه درست باشد لکن ما دلیل لفظی منفصل داریم بر تقیید خطابات تکالیف به صورت عدم عجز:
خطاباتی مانند "ما جعل علیکم فی الدین من حرج" و "رفع عن امتی . . . مالایطیقون که در مقام امتنان هستند ،خطابات را مقید به عدم عجز عرفی میکنند و به اولویت عرفیه خطابات مقید به عدم عجز عقلی خواهد بود.

این درست است که ما دلیل منفصل بر تقیید خطابات تکالیف داریم، اما قید مذکور فقط مواردی را خارج می‌کند که مکلف قادر به انجام خود فعل مأمور به نباشد، نه این که قادر به جمع آن تکلیف با تکلیفی دیگر نباشد! لذا در فرض تزاحم اگر مطابق با فرض، مکلف فی حد نفسه هم قادر به نجات شخص الف است و هم قادر به نجات شخص ب، خطاب انقذ الغریق شامل هر دو می‌شود (حتی با تحفظ به ادله‌ی مقیده‌ی مذکور)، چرا که عجزی نسبت به هیچ کدام از طرفین وجود ندارد.
بحث مرحوم امام در مورد عدم قدرت از جمع بین طرفین تزاحم است که ارتباطی به ادله‌ی مخصصه‌ی تکالیف (در مورد قدرت) ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط محمد 68 ، مسعود عطار منش
#4
پاسخ به اشکال سید حایری
پاسخ اول
حرج به معنای مشقت شدید و عجز عرفی است نه عجز عقلی. ادله ی لاحرج ادله ای امتنانی هستند که اگر از شارع صادر نمیشدند ،عقل حکم به وجوب اطاعت میکرد. لذا اگر ادله لاحرج شامل فرض تزاحمی که جمع بین امتثالین مشقت شدیده دارد نشود مکلف باید هردو را امتثال کند.
آیا شما ملتزم میشوید که کسی که ایستاده خواندن نماز ظهر و عصرش با هم (جمع بین امتثالین) موجب مشقت شدیده بر اوست باید هردو نماز را ایستاده بخواند؟
پاسخ دوم
برای تعیین حرجی بودن یک تکلیف باید مسایل مختلفی لحاظ شود.
اولا متعلق فی حد ذاته
ثانیا میزان توانایی هر مکلف
ثالثا تکالیف دیگری که بر دوش مکلف قرار داده شده
مثال: نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب حرجی نیست اما برای کسی که بعد از بلند شدن سه لیوان آبمیوه نوشیده ،نوشیدن یک لیوان آب مشقت شدیده دارد. لذا مولایی که امر به نوشید سه لیوان آبمیوه هنگام بلند شدن از خواب کرده بوده اگر امر کند به نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب عرفا این تکلیفش حرجی است.
پاسخ سوم
ما جعل علیکم فی الدین من حرج ،نگاه جزیی به تک تک تکالیف فی حد ذاته نیست بلکه نگاهی کلان به مجموعه دین است. در نگاه کلان مولا میداند که بین خطاباتش در موارد زیادی تزاحم رخ خواهد داد به نحوی که جمع بین دوتکلیف مشقت شدیده خواهد داشت لذا برای اینکه بخاطر دین مشقت شدیده ای بردوش مکلف نیافتد مولا فرموده ما جعل علیکم فی الدین من حرج
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش ، سید محسن حائری
#5
(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ اول
حرج به معنای مشقت شدید و عجز عرفی است نه عجز عقلی. ادله ی لاحرج ادله ای امتنانی هستند که اگر از شارع صادر نمیشدند ،عقل حکم به وجوب اطاعت میکرد. لذا اگر ادله لاحرج شامل فرض تزاحمی که جمع بین امتثالین مشقت شدیده دارد نشود مکلف باید هردو را امتثال کند.
آیا شما ملتزم میشوید که کسی که ایستاده  خواندن نماز ظهر و عصرش با هم (جمع بین امتثالین) موجب مشقت شدیده بر اوست باید هردو نماز را ایستاده بخواند؟
حقیر منکر امتنانی بودن ادله‌ی حرج، و تفاوت حرج با عجز عقلی نشدم. ادعای این جانب هم منافاتی با این نکات نداشت.
بله، ادله‌ی نفی عجز عرفی، به طریق اولی (اگر حتی نگوییم بدواً) شامل عجز عقلی نیز می‌شوند. لذا طبق ادعای حقیر (حتی با فرض پذیرش خطابات قانونیه)، فعلی که مقدور مکلف نیست (چه عقلا و چه عرفا)، بر مکلف تکلیف نمی‌شود و ادله‌ی احکام نسبت به عجز عرفی و عقلی تخصیص خورده‌اند.
بحث در «فعلیت» تکلیف مطابق با مبنای خطابات قانونیه بود. چه اشکالی دارد فعلی که خودش برای مکلف مقدور عقلی نیست، خارج از نطاق فعلیت تکالیف باشد، اما تکلیفی که قابل جمع (عقلا یا عرفا) با تکلیف دیگر نیست، کماکان فعلی باشد؟
لذا طبق مثال شما تکلیف نماز ایستاده ظهر و عصر برای شخص «فعلی» است (و لذاست که اگر حتی در حین مشقت، ایستاده نماز بخواند، نمازش صحیح و مطابق با مأمور به است). بله، نهایت امر این است که بعد از امتثال یکی از دو امر فعلی، عمل به دیگری بالفعل حرجی می‌شود (هر چند که تا قبل از انجام فعل اول، فعل دوم حرجی نبود، بلکه اجتماع دو فعل بود که حرجی بود) لذا تازه شامل ادله‌ی نفی حرج گشته و دیگر آن تکلیف بر دوش آن شخص نخوهد بود. ولی این بدین معنا نیست که قبل از اقدام شخص به احد اطراف تزاحم، هر دو امر فعلی نبوده باشند!
برای مثال فرض کنید اول وقت است و شخص قادر به نماز صحیح و تمام است. بعد در هنگام عبور از خیابان وی تصادف می‌کند و باعث می‌شود که نتواند نمازش را ایستاده بخواند، آیا شما می‌گویید که از اول تکلیف این شخص به نماز ایستاده تعلق نگرفته بوده؟ یا می‌گویید حالا که شرایط عوض شد، تکلیف عوض شد؟ تأثیر دلیل «لا حرج» و امثالهم در بحث تزاحم هم همین طور است. یعنی تا قبل از عمل به یکی از اطراف تزاحم، اثری در فعلیت دو تکلیف ندارد.

(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ دوم
برای تعیین حرجی بودن یک تکلیف باید مسایل مختلفی لحاظ شود.
اولا متعلق فی حد ذاته
ثانیا میزان توانایی هر مکلف
ثالثا تکالیف دیگری که بر دوش مکلف قرار داده شده
مثال: نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب حرجی نیست اما برای کسی که بعد از بلند شدن سه لیوان آبمیوه نوشیده ،نوشیدن یک لیوان آب مشقت شدیده دارد. لذا مولایی که امر به نوشید سه لیوان آبمیوه هنگام بلند شدن از خواب کرده بوده اگر امر کند به نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب  عرفا این تکلیفش حرجی است.
بله، برای کسی که سه لیوان آبمیوه نوشیده، نوشیدن یک لیوان آب مشقت شدیده دارد، اما برای کسی که هنوز آن سه لیوان آبمیوه را ننوشیده چنین مشقتی وجود ندارد. لذا طبق مبانی مطرح شده، منافاتی ندارد که ابتدائا هر دو امر فعلی باشد و نفی حرج شاملشان نشود، اما بعد از این که امر به نوشیدن سه لیوان آبمیوه امتثال شد، دیگر تکلیف دوم از فعلیت ساقط شود.

(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ سوم
ما جعل علیکم فی الدین من حرج ،نگاه جزیی به تک تک تکالیف فی حد ذاته نیست بلکه نگاهی کلان به مجموعه دین است. در نگاه کلان مولا میداند که بین خطاباتش در موارد زیادی تزاحم رخ خواهد داد به نحوی که جمع بین دوتکلیف مشقت شدیده خواهد داشت لذا برای اینکه بخاطر دین مشقت شدیده ای بردوش مکلف نیافتد مولا فرموده ما جعل علیکم فی الدین من حرج
اصل این که ادله‌ی لا حرج و امثالهم مربوط به مقام امتثال بشوند، محل بحث فقها و اصولیین بوده و هست. حقیر قصد ندارم بگویم الا و لابد ادله‌ی لاحرج ربطی به مقام امتثال ندارند، اما به طور خلاصه شخصی مثل حضرت امام رحمه الله می‌تواند با عدم پذیرش شمول ادله‌ی لاحرج نسبت به مقام امتثال، ادعای فعلیت دو تکلیف در مقام تزاحم را داشته باشد و اشکال حضرت استاد شهیدی دیگر بر ایشان وارد نخواهد بود، مگر این که ایشان نسبت به نزاع موجود در «لا حرج» نیز ورود کرده و به امام رحمه الله اشکالی دیگر نیز مطرح کنند.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کلام آیت الله زنجانی در مورد سیره های مستحدث Payam_Khajei 2 238 17-اسفند-1402, 15:30
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تمسک به فحوای حجیت خبر ثقه در اثبات حجیت شهرت فتوایی(تهافت در کلام بحوث) Payam_Khajei 0 52 5-اسفند-1402, 23:00
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  حجیت اطلاق معقد اجماع Payam_Khajei 0 42 4-اسفند-1402, 12:44
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  کلام شهید صدر در اثبات اصاله الثبات (استصحاب قهقرایی) Payam_Khajei 2 123 2-اسفند-1402, 12:04
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  عدم احراز ظهور کلام به دلیل شک در قرینه متصله Payam_Khajei 2 194 25-بهمن-1402, 00:09
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  لزوم تفصیل بین کلام مولا و مخبر در سیره عقلائیه بر حجیت ظهور Payam_Khajei 4 319 24-بهمن-1402, 16:58
آخرین ارسال: علی آمنی
  کلام بحوث در مورد روایات نهی از رجوع به قرآن Payam_Khajei 0 58 19-بهمن-1402, 00:44
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  کلام شهید صدر در مورد سیره های مستحدث Payam_Khajei 3 266 3-بهمن-1402, 00:00
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  کلام شهید صدر در عدم پذیرش خبر واحد صحیح در رد سیره عقلائیه Payam_Khajei 0 46 24-دي-1402, 19:24
آخرین ارسال: Payam_Khajei
  نقد کلام علامه طباطبایی مبنی بر اینکه آیات الاحکام تنها در مقام بیان اصل تشریع هستند محمودی 10 1,079 21-بهمن-1401, 18:44
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان