(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ اول
حرج به معنای مشقت شدید و عجز عرفی است نه عجز عقلی. ادله ی لاحرج ادله ای امتنانی هستند که اگر از شارع صادر نمیشدند ،عقل حکم به وجوب اطاعت میکرد. لذا اگر ادله لاحرج شامل فرض تزاحمی که جمع بین امتثالین مشقت شدیده دارد نشود مکلف باید هردو را امتثال کند.
آیا شما ملتزم میشوید که کسی که ایستاده خواندن نماز ظهر و عصرش با هم (جمع بین امتثالین) موجب مشقت شدیده بر اوست باید هردو نماز را ایستاده بخواند؟
حقیر منکر امتنانی بودن ادلهی حرج، و تفاوت حرج با عجز عقلی نشدم. ادعای این جانب هم منافاتی با این نکات نداشت.
بله، ادلهی نفی عجز عرفی، به طریق اولی (اگر حتی نگوییم بدواً) شامل عجز عقلی نیز میشوند. لذا طبق ادعای حقیر (حتی با فرض پذیرش خطابات قانونیه)، فعلی که مقدور مکلف نیست (چه عقلا و چه عرفا)، بر مکلف تکلیف نمیشود و ادلهی احکام نسبت به عجز عرفی و عقلی تخصیص خوردهاند.
بحث در «فعلیت» تکلیف مطابق با مبنای خطابات قانونیه بود. چه اشکالی دارد فعلی که خودش برای مکلف مقدور عقلی نیست، خارج از نطاق فعلیت تکالیف باشد، اما تکلیفی که قابل جمع (عقلا یا عرفا) با تکلیف دیگر نیست، کماکان فعلی باشد؟
لذا طبق مثال شما تکلیف نماز ایستاده ظهر و عصر برای شخص «فعلی» است (و لذاست که اگر حتی در حین مشقت، ایستاده نماز بخواند، نمازش صحیح و مطابق با مأمور به است). بله، نهایت امر این است که بعد از امتثال یکی از دو امر فعلی، عمل به دیگری بالفعل حرجی میشود (هر چند که تا قبل از انجام فعل اول، فعل دوم حرجی نبود، بلکه اجتماع دو فعل بود که حرجی بود) لذا تازه شامل ادلهی نفی حرج گشته و دیگر آن تکلیف بر دوش آن شخص نخوهد بود. ولی این بدین معنا نیست که قبل از اقدام شخص به احد اطراف تزاحم، هر دو امر فعلی نبوده باشند!
برای مثال فرض کنید اول وقت است و شخص قادر به نماز صحیح و تمام است. بعد در هنگام عبور از خیابان وی تصادف میکند و باعث میشود که نتواند نمازش را ایستاده بخواند، آیا شما میگویید که از اول تکلیف این شخص به نماز ایستاده تعلق نگرفته بوده؟ یا میگویید حالا که شرایط عوض شد، تکلیف عوض شد؟ تأثیر دلیل «لا حرج» و امثالهم در بحث تزاحم هم همین طور است. یعنی تا قبل از عمل به یکی از اطراف تزاحم، اثری در فعلیت دو تکلیف ندارد.
(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ دوم
برای تعیین حرجی بودن یک تکلیف باید مسایل مختلفی لحاظ شود.
اولا متعلق فی حد ذاته
ثانیا میزان توانایی هر مکلف
ثالثا تکالیف دیگری که بر دوش مکلف قرار داده شده
مثال: نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب حرجی نیست اما برای کسی که بعد از بلند شدن سه لیوان آبمیوه نوشیده ،نوشیدن یک لیوان آب مشقت شدیده دارد. لذا مولایی که امر به نوشید سه لیوان آبمیوه هنگام بلند شدن از خواب کرده بوده اگر امر کند به نوشیدن یک لیوان آب هنگام بلند شدن از خواب عرفا این تکلیفش حرجی است.
بله، برای کسی که سه لیوان آبمیوه نوشیده، نوشیدن یک لیوان آب مشقت شدیده دارد، اما برای کسی که هنوز آن سه لیوان آبمیوه را ننوشیده چنین مشقتی وجود ندارد. لذا طبق مبانی مطرح شده، منافاتی ندارد که ابتدائا هر دو امر فعلی باشد و نفی حرج شاملشان نشود، اما بعد از این که امر به نوشیدن سه لیوان آبمیوه امتثال شد، دیگر تکلیف دوم از فعلیت ساقط شود.
(18-اسفند-1396, 13:25)ابو الخیر نوشته: پاسخ سوم
ما جعل علیکم فی الدین من حرج ،نگاه جزیی به تک تک تکالیف فی حد ذاته نیست بلکه نگاهی کلان به مجموعه دین است. در نگاه کلان مولا میداند که بین خطاباتش در موارد زیادی تزاحم رخ خواهد داد به نحوی که جمع بین دوتکلیف مشقت شدیده خواهد داشت لذا برای اینکه بخاطر دین مشقت شدیده ای بردوش مکلف نیافتد مولا فرموده ما جعل علیکم فی الدین من حرج
اصل این که ادلهی لا حرج و امثالهم مربوط به مقام امتثال بشوند، محل بحث فقها و اصولیین بوده و هست. حقیر قصد ندارم بگویم الا و لابد ادلهی لاحرج ربطی به مقام امتثال ندارند، اما به طور خلاصه شخصی مثل حضرت امام رحمه الله میتواند با عدم پذیرش شمول ادلهی لاحرج نسبت به مقام امتثال، ادعای فعلیت دو تکلیف در مقام تزاحم را داشته باشد و اشکال حضرت استاد شهیدی دیگر بر ایشان وارد نخواهد بود، مگر این که ایشان نسبت به نزاع موجود در «لا حرج» نیز ورود کرده و به امام رحمه الله اشکالی دیگر نیز مطرح کنند.