امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عدم صحت انتساب طب اسلامی
#1
یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
پاسخ
#2
(23-ارديبهشت-1399, 17:17)سید رضا حسنی نوشته: یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
اقای قوامی نیا امام جمعه پردیسان فرمودند «طرفداران طب سنتی و اسلامی ادله ای دارند که اگر طب اسلامی فعال بود میتوانست آمار تلفات را کمتر کند،بین دین و علم فاصله گذاری نکنیم؛ شیطان از این فاصله ها رخنه میکند»
پاسخ
#3
(24-ارديبهشت-1399, 15:55)مهدی خسروبیگی نوشته:
(23-ارديبهشت-1399, 17:17)سید رضا حسنی نوشته: یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
اقای قوامی نیا امام جمعه پردیسان فرمودند «طرفداران طب سنتی و اسلامی ادله ای دارند که اگر طب اسلامی فعال بود میتوانست آمار تلفات را کمتر کند،بین دین و علم فاصله گذاری نکنیم؛ شیطان از این فاصله ها رخنه میکند»
علیکم السلام و رحمه الله
حفظه الله. نظرشان محترم است. اینجا محلی برای ارائه نظریات علمی و استدلالی است.
طرفداران طب اسلامی به فرمایشات مذکور جواب دهند. چرا که نویسنده محترم (استاد ملکیان) مدعی است کوبیدن بر طبل طبی مستقل به نام طب اسلامی، بیشتر آبروی دین را مورد خدشه قرار می دهد. واقعا جمله ی آخر آقای قوامی عجیب است. تاکنون که دیده شده طرفداران طب اسلامی بین دین و علم فاصله انداختند و کتاب سوزی کردند!!!! واقعا چه کسی بین دین و علم فاصله انداخته؟؟؟؟
پاسخ
#4
(24-ارديبهشت-1399, 16:30)سید رضا حسنی نوشته:
(24-ارديبهشت-1399, 15:55)مهدی خسروبیگی نوشته:
(23-ارديبهشت-1399, 17:17)سید رضا حسنی نوشته: یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
اقای قوامی نیا امام جمعه پردیسان فرمودند «طرفداران طب سنتی و اسلامی ادله ای دارند که اگر طب اسلامی فعال بود میتوانست آمار تلفات را کمتر کند،بین دین و علم فاصله گذاری نکنیم؛ شیطان از این فاصله ها رخنه میکند»
علیکم السلام و رحمه الله
حفظه الله. نظرشان محترم است. اینجا محلی برای ارائه نظریات علمی و استدلالی است.
طرفداران طب اسلامی به فرمایشات مذکور جواب دهند. چرا که نویسنده محترم (استاد ملکیان) مدعی است کوبیدن بر طبل طبی مستقل به نام طب اسلامی، بیشتر آبروی دین را مورد خدشه قرار می دهد. واقعا جمله ی آخر آقای قوامی عجیب است. تاکنون که دیده شده طرفداران طب اسلامی بین دین و علم فاصله انداختند و کتاب سوزی کردند!!!! واقعا چه کسی بین دین و علم فاصله انداخته؟؟؟؟
طب اسلامی و سنتی در تبریزیان خلاصه نمی شود اقای خیر اندیش و روازاده و کرد و صدها نفر دیگه هستند
پاسخ
#5
(25-ارديبهشت-1399, 16:16)مهدی خسروبیگی نوشته:
(24-ارديبهشت-1399, 16:30)سید رضا حسنی نوشته:
(24-ارديبهشت-1399, 15:55)مهدی خسروبیگی نوشته:
(23-ارديبهشت-1399, 17:17)سید رضا حسنی نوشته: یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
اقای قوامی نیا امام جمعه پردیسان فرمودند «طرفداران طب سنتی و اسلامی ادله ای دارند که اگر طب اسلامی فعال بود میتوانست آمار تلفات را کمتر کند،بین دین و علم فاصله گذاری نکنیم؛ شیطان از این فاصله ها رخنه میکند»
علیکم السلام و رحمه الله
حفظه الله. نظرشان محترم است. اینجا محلی برای ارائه نظریات علمی و استدلالی است.
طرفداران طب اسلامی به فرمایشات مذکور جواب دهند. چرا که نویسنده محترم (استاد ملکیان) مدعی است کوبیدن بر طبل طبی مستقل به نام طب اسلامی، بیشتر آبروی دین را مورد خدشه قرار می دهد. واقعا جمله ی آخر آقای قوامی عجیب است. تاکنون که دیده شده طرفداران طب اسلامی بین دین و علم فاصله انداختند و کتاب سوزی کردند!!!! واقعا چه کسی بین دین و علم فاصله انداخته؟؟؟؟
طب اسلامی و سنتی در تبریزیان خلاصه نمی شود اقای خیر اندیش و روازاده و کرد و صدها نفر دیگه هستند
لازم به ذکر است آقای خیراندیش روازاده کرد و خیلی های دیگر تصریح کرده اند که طب ما سنتی ایرانی است نه اسلامی. البته باز هم داریم از بحث علمی خارجی میشیم. استدلال مذکور رو جوابی دارید بفرمایید.
پاسخ
#6
(26-ارديبهشت-1399, 18:21)سید رضا حسنی نوشته:
(25-ارديبهشت-1399, 16:16)مهدی خسروبیگی نوشته:
(24-ارديبهشت-1399, 16:30)سید رضا حسنی نوشته:
(24-ارديبهشت-1399, 15:55)مهدی خسروبیگی نوشته:
(23-ارديبهشت-1399, 17:17)سید رضا حسنی نوشته: یادداشتی از استاد محمد باقر ملکیان
? اندر حکايت کاريکاتوری به نام طب اسلامی

✅ در بين محدّثان و علمای شيعی ـ به غير از دو پسر بسطام ـ شيخ طوسی و نجاشی برای چهارده نفر کتابی با عنوان «کتاب الطبّ» ذکر کرده اند (نک: رجال النجاشی، رقم: 182؛ 192؛ 223؛ 573؛ 640؛ 676؛ 684؛ 920؛ 939؛ 947؛ 1078؛ الفهرست، رقم: 33؛ 70؛ 164؛ 392؛ 393؛ 440؛ 605.) متأسّفانه هيچ نسخه ای از اين کتاب ها امروزه در دسترس نيست، و تعجّب آور آن که در مصادر ديگر نيز هيچ نقلی از اين کتاب ها گزارش نشده است.
در پاسخ به اين سؤال اساسی که آيا بر اساس روايات طبی می توان نظام پزشکی کاملی به عنوان نظام پزشکی شيعی ترسيم نمود، بايد به تحليل اين روايات پرداخت:
1. بسياری از اين روايات از لحاظ سندی ضعيف السند است، بلکه به تعبير سيدنا الأستاد مددی ـ که سايه اش مستدام باد ـ روايات برخی از مصادر طبی (مثل طب الأئمه ، وطب النبی مستغفری)، من الباب إلی المحراب ضعيف است.
2. بخشی از اين روايات خطاب به شخص خاص است. به عبارت ساده تر، در اين گونه روايات، امام معصوم ـ عليه السلام ـ در صدد القای يک اصل و قاعده در درمان آن بيماری خاصّ نيست، بلکه در صدد معالجه همان شخص مخاطب بيمار است.
به نظر می رسد به همين خاطر است که بزرگان حديثی شيعه در هر دوره ـ مثل کلينی، شيخ صدوق، شيخ طوسی، يونس بن عبد الرحمن، صفوان بن يحيی، ابن أبی عمير، احمد بن محمّد بن أبی نصر بزنطی، زراره، محمّد بن مسلم و.... ـ دست به تأليف روايات طبّی نزده اند، بلکه حتّی کمتر به نقل روايات طبّی نيز پرداخته اند.
مسلماً کسانی مثل محمّد بن مسلم که بسيار نزد ائمه ـ عليهم السلام ـ  رفت و آمد داشته اند، با بيماران زيادی مواجه شده اند که از بيماری خود به امام معصوم شکايت برده اند و از آنها کمک خواسته اند. با اين حال بنا بر شمّ فقاهتی ای که داشته اند از اين گونه روايات، حکم کلّی ای برداشت نکرده اند، از اين رو کمتر به بيان روايات پزشکی پرداخته اند.
به همين سبب، در مصادر روايی موجود، از فقهای بزرگ ـ مثل محمّد بن مسلم ـ کمتر روايات پزشکی به چشم می خورد، که در قياس با سائر روايات آنها اصلاً به شمار نمی آيد.
شاهد ديگر بر خاصّ بودن بسياری از روايات پزشکی، اين است که در اين گونه روايات، برای بيماری هايی ـ مثل صداع و يا بواسير و يا درد شکم ـ که اقسام گوناگون ـ و بالتبع شيوه های درمانی متفاوتی ـ دارد، بدون هيچ پرس و جو، تنها يک نسخه تجويز شده است. اين نشانگر آن است که امام معصوم ـ عليه السلام ـ بر اساس تشخيص خود، مزاج بيمار و نوع بيماری را تشخيص داده اند و برای درمان آن دارويی تجويز کرده اند. و يا قرائن و شواهدی دالّ بر نوع بيماری وجود داشته که در متن روايتی که امروزه به دست ما رسيده، نشانی از آن قرائن و شواهد ديده نمی شود.
3. بخشی از اين روايات به تجويز و توصيه در به کار گيری تعويذات در درمان برخی از امراض اختصاص دارد.
4. بخش مهمی از اين روايات به بيان خواص برخی از مواد خوراکی (ميوه، گوشت، شير و...) اختصاص دارد.
5. بسياری از اين روايات پيرامون بهداشت فردی و يا عمومی و حفظ الصحّه است.
6. برخی از اين روايات پيرامون آداب و شيوه های درمان، و مسائل مرتبط با آن است.
7. تعداد زيادی از اين روايات پيرامون مستحبات (مثل فضيلت تهليل) و توصيه های معنوی (مثل توصيه به شکر گذاری برای سلامتی ) است.
8. عدم ورود روايات طبی به بسياری از مباحث ضروری در يک نظام پزشکی مطلوب
مباحثی مانند تشريح (آناتومی)، فعل و انفعالات طبيعی بدن (فيزيولوژی)، اقسام بيماری ها و اسباب وعلل آن ها (فيزيوپاتولوژی)، شناخت مفردات داروئی، کيفيت ساخت داروهای ترکيبی، و.... از جمله مباحث ضروری در يک نظام پزشکی است. اين مباحث هم در پزشکی امروز مورد توجه است، وهم در انواع مکاتب طبی کهن (طب چينی، هندی، يونانی، و...). اما بسياری از اين مباحث ـ حتی در حد اشاره ـ در روايات نيامده است.

پ.ن: کوبيدن بر طبل طب روائی، طب اهل بيت و... چوب حراج زدن بر آبروی اهل بيت (عليهم السلام) است. باور بفرماييد ارائه کاريکاتوری به اسم طب اسلامی در اين دنيای وانفسای پر از شبهه، بازی کردن با آبروی امام صادق (عليه السلام) است، چه کسی چنين اجازه ای به ما داده است؟! زبانم لال و دستم شکسته باد اگر با بيان و بنانم، امام صادق (عليه السلام) را خجل کنم؛ يا رب نوشته بد از يار ما بگردان.
اقای قوامی نیا امام جمعه پردیسان فرمودند «طرفداران طب سنتی و اسلامی ادله ای دارند که اگر طب اسلامی فعال بود میتوانست آمار تلفات را کمتر کند،بین دین و علم فاصله گذاری نکنیم؛ شیطان از این فاصله ها رخنه میکند»
علیکم السلام و رحمه الله
حفظه الله. نظرشان محترم است. اینجا محلی برای ارائه نظریات علمی و استدلالی است.
طرفداران طب اسلامی به فرمایشات مذکور جواب دهند. چرا که نویسنده محترم (استاد ملکیان) مدعی است کوبیدن بر طبل طبی مستقل به نام طب اسلامی، بیشتر آبروی دین را مورد خدشه قرار می دهد. واقعا جمله ی آخر آقای قوامی عجیب است. تاکنون که دیده شده طرفداران طب اسلامی بین دین و علم فاصله انداختند و کتاب سوزی کردند!!!! واقعا چه کسی بین دین و علم فاصله انداخته؟؟؟؟
طب اسلامی و سنتی در تبریزیان خلاصه نمی شود اقای خیر اندیش و روازاده و کرد و صدها نفر دیگه هستند
لازم به ذکر است آقای خیراندیش روازاده کرد و خیلی های دیگر تصریح کرده اند که طب ما سنتی ایرانی  است نه اسلامی. البته باز هم داریم از بحث علمی خارجی میشیم. استدلال مذکور رو جوابی دارید بفرمایید.
چه عرض کنم اینها اخه استدلال شد اشبه به جداله . بالاخره روایاتی صادر شده و باید هر کسی طبق نظر رجالی و فقهی و اصولیش نظر بده ولی فی الجمله :۱. بخشی از میراث روایی در دسترس ما مسلمانان ، روایات طبی است که اهتمام به آنها و اثبات هماهنگی آنها با دستاورد های قطعی علم پزشکی ، پیشگامی اسلام و آسمانی بودن این دین را اثبات می کند .
۲. روایات طبی در صورتی که دارای صحت سند باشند در صورت عدم مخالفت با دستاوردهای علمی ، بخاطر انتساب به معصوم و نیز مطابقت با واقع دارای اعتبار خواهند بود .
۳. اصل اولی در برخورد با روایات طبی فراگیری آنها نسبت به زمان ، مکان و اشخاص است مگر قرینه ای بر خلاف آن وجود داشته باشد و این امر خود بر فراگیری قلمرو دین دلالت دارد .
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان