27-بهمن-1396, 18:08
مرحوم شیخ در ذیل دو حدیث در تهذیب می نویسند:
فَهَذَانِ الْخَبَرَانِ وَ مَا وَرَدَ فِي مَعْنَاهُمَا لَا يُدْفَعُ بِهِمَا الْأَخْبَارُ الْمُتَقَدِّمَةُ لِأَنَّ الْوَجْهَ فِيهَا أَنَّهَا خَرَجَتْ مَخْرَجَ التَّقِيَّةِ أَوْ عَلَى وَجْهِ إِضَافَةِ الْمَذْهَبِ إِلَيْهِمْ فَيَكُونُ قَوْلُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ عَلِيٌّ علیه السلام إِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ كَذَلِكَ لَا أَنَّهُ يَكُونُ مُخْبِراً فِي الْحَقِيقَةِ عَنْ مَذْهَبِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام
می بینیم که غیر حمل بر تقیه، وجه دیگری را برای توجیه روایت مخالف ذکر کرده اند. به این بیان که امام علیه السلام در مقام بیان نظر عامه بوده اند. یعنی اگر چه ظاهر اولیه ی حدیث این است که امام علیه السلام نظر خودشان را بیان می فرمایند، اما به قرینه ی سائر روایات، حمل بر این می شود که مراد، این بوده که عامه چنین نظری دارند.
شاهد این که ائمه علیهم السلام گاهی این گونه عمل می کرده اند، روایتی است که در رجال کشی آمده است: حدثني حمدويه و إبراهيم ابنا نصير قالا حدثنا يعقوب بن يزيد عن ابن أبي عمير عن حسين بن معاذ عن أبيه معاذ بن مسلم النحوي عن أبي عبد الله (ع) قال لي: بلغني أنك تقعد في الجامع فتفتي الناس قال قلت: نعم و قد أردت أن أسألك عن ذلك قبل أن أخرج إني أقعد في المسجد فيجيء الرجل يسألني عن الشيء فإذا عرفته بالخلاف لكم أخبرته بما يفعلون و يجيء الرجل أعرفه بحبكم أو مودتكم فأخبره بما جاء عنكم و يجيء الرجل لا أعرفه و لا أدري من هو فأقول جاء عن فلان كذا و جاء عن فلان كذا فأدخل قولكم فيما بين ذلك قال فقال لي: اصنع كذا فإني كذا أصنع.
شاهد، در عبارت اخیر است که امام علیه السلام می فرمایند من نیز این گونه عمل می کنم.
البته پذیرش این وجه به عنوان جمع عرفی مشکل است. بله در مواردی که اصل حکم مسلم است به عنوان وجهی برای توجیه روایات مخالف می توان در نظر گرفته شود. البته در صورتی که قابلیت آن در حدیث باشد.
مثلا این وجه در مورد همان دو روایتی که مرحوم شیخ ذیل آنها این وجه را طرح کرده اند محتمل است. روایت اول، روایت عبد الله بن میمون است. عبد الله بن میمون گرچه شیعه است اما نقلیات او با نقلیات افرادی نظیر سکونی و غیاث بن کلوب که عامی محسوب می شوند مشابهت زیادی دارد. به نظر می رسد که امام صادق عله السلام جلسه ی درس عمومی داشته اند که عامه نیز در آن حاضر می شده اند. لذا معقول است که امام علیه السلام مطلبی را از قول عامه و بر اساس نظر عامه نقل کنند. روایت دیگر نیز، نقل "اسحاق بن عمار عمن حدثه" است. با توجه به این که در مشایخ اسحاق بن عمار، افرادی سنی وجود دارند ممکن است مصداق عمن حدثه فردی سنی بوده که از امام علیه السلام نظر عامه را جویا بوده و امام علیه السلام نیز طبق مذهب آنان پاسخ داده اند؛ خصوصا این که یکی از مشایخ او، غیاث بن کلوب است و در بحث ارث گفتیم که روایات او مشابه روایات افرادی نظیر سکونی است و احتمالا برگرفته از مجلس عمومی امام صادق علیه السلام بوده است.
برگرفته از دروس فقه،آذر 96