12-اسفند-1396, 17:12
استاد پس از نقد تمام مسالک تزاحم فرمودند: نظر ما اینست که با توجه به حرجی شدن جمع میان دو تکلیف در برخی موارد، قاعده ی لا حرج جاری شده و احدهما غیر المعین یا اهم فقط واجب می شود. ما از جریان نفی حرج در این موارد به طریق اولویت استفاده می کنیم در صورت عدم قدرت عقلی بر جمع بین تکالیف نیز شرعا تکلیف به همه اطراف نیست.
توهم حقیر: اولا باید مشخص شود در باب نفی حرج چه چیزی برداشته می شود؟ آیا مرفوع ذات حکم است یا الزام به آن؟ اگر رفع الزام باشد که پر واضح است استدلال تمام نیست.
ثانیا بالفرض که مرفوع در حرج ذات حکم باشد باز هم اولویتی برداشت نمی شود. بایددقت کرد ساز و کار قانونی امریست و توابع و لوازم تکلیف امریست دیگر. هیچ اولویتی شارع را ملزم نمی کند اگر در صورت حرج فعلیت حکم را برداشته در صورت عدم قدرت هم بردارد. مولی در موارد اعذار مکلفین هر یک بخاطر مصالحی می تواند رویکرد های مختلفی داشته باشد؛ یک بار حکم را کلا بردارد، یک بار تنجز آن را، یک بار اعاده یا قضاء را، یک بار کفاره یا حد را و .... آنچه جامع میان همه اینهاست و اولویت آن را ثابت می کند صرف عدم عقاب بر ترک فعلست؛ اما تعیین چگونگی و جزئیات تصرف در حکم قابل اثبات نیست.
در نتیجه اگر شارع در صورت حرج حکم را بردارد اما در صورت عدم قدرت، تنجز حکم را؛ عرف هیچ استهجانی احساس نمی کند.