امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مساله جدید: نفس بالقوه
#1
ضمن عرض سلام خدمت دوستان
هفته گذشته از طرف مدرسه فقهی امام محمد باقر ع به پژوهشگاه رویان رفتیم. یکی از مسائلی که در آن جا مطرح شد بحث جواز سقط جنین بیمار قبل از ولوج روح بود.
حقوقدانی که در جلسه حضور داشت خودش قائل به این بوده که این امر جایز نیست. نکته جالب توجه این بود که یکی از ادله ایشان بر این عدم جواز این بوده که اگر چه قبل از ولوج روح، «انسان» وجود ندارد ولی از جهت فلسفی همین که یک چیزی قوۀ انسان شدن را داشته باشد و اگر در روند آن اخلالی از خارج صورت نگیرد قطعا تبدیل به انسان می شود این هم حکم انسان را دارد و قتل آن قتل نفس است.
آیا می توان این دیدگاه را در فقه داخل نمود و بر اساس آن حکم کرد؟؟ Huh
پاسخ
#2
نظر حقیر این است که چیزی که «قابلیت انسان شدن» دارد ارتباطی با ادله ندارد. دلیل وجوب حفظ نفس، انسان را می‌گیرد و تخصصا چیزی که انسان نیست اما قابلیت انسان شدن را دارد را شمل نمی‌شود.
اما مسئله‌ای که وجود دارد این است که ممکن است گفته شود که درست است که جنین قبل از ولوج روح، روح ندارد، اما این منافاتی با انسان بودنش ندارد، هر چه که باشد انسان است، هر چند که انسانی است که روح ندارد. ممکن است به این نکته اشکال فلسفی کنید که ماهیت انسان به روحش بند است و چیزی که روح ندارد امکان ندارد انسان باشد. اما پاسخ این است که ملاک معنای عرفی انسان است، نه معنای اصطلاحی فلسفی. کافیست عرف، جنین قبل از ولوج روح را نیز انسان بداند (که به نظر حقیر، می‌داند) همین کافیست تا ادله شامل آن شود.
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین . ، سید محمد صادق رضوی ، 89194
#3
این که میفمایید انسان است عرفا به نظرم بر اساس همین نگاه فلسفی نفس بالقوه است. چرا که جنین قبل از ولوج روح یعنی قبل از چهارماهگی خصوصا در ماه اول و دوم شبیه هر چیزی هست جز انسان. لذا این نگاه شما عرفی نیست.
پاسخ
#4
مهم نیست ظاهرش شبیه انسان باشد. اما نگاه عرف این است که این موجود در شکم زن، انسان است، چرا که فرزند انسان است. مثلا بدون هیچ تجوزی می‌گویند: «بچه در شکمم است». یا وقتی سقط جنین می‌شود، میگویند: «بچه‌اش سقط شد». «بچه»ها طبعا بخشی از انسان‌ها هستند. تعجب می‌کنم می‌فرمایید نگاه حقیر فلسفی است.
پاسخ
 سپاس شده توسط 89194
#5
کلام شما قانع کننده بود. سپاس فراوان
پاسخ
#6
انسان بودن باعث صدق قتل نمیشود بلکه برای صدق عنوان قتل، حیات لازم است که در مورد بحث وجود ندارد.
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#7
(20-اسفند-1396, 21:00)حسین بن علی نوشته: انسان بودن باعث صدق قتل نمیشود بلکه برای صدق عنوان قتل، حیات لازم است که در مورد بحث وجود ندارد.

بله. فرمایشتان متین است.

هر چند که باز هم برای من چندان روشن نیست که عرف به سقط جنین قبل از ولوج روح «کشتن بچه» نگوید.
فکر می‌کنم مواردی دیده‌ام که وقتی کسی باعث سقط جنین زن شود، می‌گویند: «بچه‌اش را کشت» البته برای حقیر روشن نیست که در چنین مواردی تجوزی نباشد.
پاسخ
#8
(20-اسفند-1396, 21:00)حسین بن علی نوشته: انسان بودن باعث صدق قتل نمیشود بلکه برای صدق عنوان قتل، حیات لازم است که در مورد بحث وجود ندارد.

اگر قبول کردیم که به چنین چیزی انسان یا همان نفس می گویند قهرا به کشتن او نیز قتل نفس می گویند. در غیر این صورت باید تعبیر دیگری داشته باشند که بنده چیزی نیافتم. اگر هست بفرمایید.
پاسخ
#9
تعبیر سقط به کار می‌برند
پاسخ
 سپاس شده توسط 89194
#10
(18-اسفند-1396, 13:59)سید محسن حائری نوشته: اما نگاه عرف این است که این موجود در شکم زن، انسان است، چرا که فرزند انسان است. مثلا بدون هیچ تجوزی می‌گویند: «بچه در شکمم است». یا وقتی سقط جنین می‌شود، میگویند: «بچه‌اش سقط شد». «بچه»ها طبعا بخشی از انسان‌ها هستند. تعجب می‌کنم می‌فرمایید نگاه حقیر فلسفی است.

به نظر حقیر این صرفا یک ادعاست. چون در چند ماه اول که هنوز ولوج روح نشده است کسی نمی گوید بچه در شکم دارم بلکه از عنوان بار دار هستم تعبیر میکند و اگر هم بگوید بچه در شکم دارم تجوز را درک میکند. یا اگر جنین در همین ایام سقط شود این بچه اش سقط شد را یا استعمال نمیکنند و یا با تجوز استعمال میکنند
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ
 سپاس شده توسط 89194


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان