امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 4 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سؤال: دایره ی تعمیم علت تا کجاست؟
#1
حضرت استاد در تاریخ 96/11/24 فرمودند با توجه به علتی که در این روایت «قال رسول الله (صلى الله عليه وسلم) إذا رأيتم صاحب بدعة فاكفهروا في وجهه فإن الله يبغض كل مبتدع» ذکر شده است، می توان این نکته را برداشت کرد که علت وجوب اکفهرار و ترش رویی مبغوض بودن شخص بدعتگزار است. پس اگر مبغوضیت در جای دیگری غیر از بدعتگزار فهمیده شود، حکم در مورد او هم ثابت میشود. و با توجه به اینکه شخص گنهکار مبغوض پروردگار است پس حکم در مورد او هم ثابت میشود. لذا باید در مواجهه با گنهکار اکفهرار داشته باشیم.

سؤال: دایره ی تعمیم تعلیل تا کجاست؟ اگر در یک مورد خاص تعلیل آورده شود آیا میتوان از آن مورد خاص تعدی کرد؟


به عنوان مثال اگر شخصی بگوید «من نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است» میتوان تا این حد تعمیم داد که نماز در مسجد بزرگ شهر دیگر را هم دوست دارد ولی آیا می توان گفت پس هر چیز بزرگی را دوست دارد؟

یا اگر مولا بگوید «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است» این حد از تعمیم واضح است که اگر عالم دیگری هم نزد تو آمد اکرامش کن ولی اینکه اگر عالمی نزد تو نیامد ولی با او مواجه شدی آیا باز هم حکم وجوب اکرام ثابت است؟


به نظر می رسد که چنین تعمیمی قابل التزام نیست.

آیا تعمیم مذکور در کلام استاد قابل پذیرش است؟
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#2
مسلما در صورتی می توان علت را تعمیم داد که تامّه باشد. و الا علت ناقصه قطعا برای تعمیمش حجتی نداریم.
حال باید دید که علتی که در متون شرعی بیان می شود علت تامه است یا خیر.
فهم این مسئله کاملا به استظهار از دلیل بستگی دارد. ممکن است فقیهی از یک بیان علت تامه بفهمد و دیگری ناقصه برداشت کند.
پاسخ
#3
به نظرم هرچند از مورد تعلیل میتوان تعدی نمود ولی باید علت را دقیق فهمید
ولذا مبغوضیت ویژه بدعت ممکن است موجب حکمی شود که در دیگر معاصی وجود ندارد
اما نقض هایی که فرمودید در آنها حکم تغییر کرده است
پاسخ
 سپاس شده توسط 89194 ، حسین .
#4
همانطور که برخی از دوستان اشاره کردند تعمیم علت وابسته به استظهار علیت تامه است و این مطلب در این مثال منتفی است چرا که برای بدعت خصوصیتی است که در غیر بدعت نیست و احتمال این که همین خصوصیت جزء العله باشد و با انتفائش دیگر علت نتواند حکم را تعمیم دهد وجود داشته فلذا نیاز است برای احراز علیت تامه ابتدائ خصوصیت بدعت را نفی نمود (یک نحو الغای خصوصیت) تا احراز علت تامه ممکن باشد . مثلا در لا تشرب الخمر لانه مسکر بعید نیست عرفا بین خمر مسکر و مسکرات دیگر خصوصیتی نباشد که عرف احتمال تاثیرش را بدهند ولی بین گناهان عادی که مبغوض است با بدعت که یک مبغوض خاص است عرفاً فرق بوده و احتمال تاثیرش در حکم را نمی توان نفی کرد .
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین .
#5
اصل سؤال بنده این است که دایره تعمیم علت تا کجاست؟ و این مثال صرفا برای بنای سوال بود.

مثلا وقتی حضرت می فرمایند: «إِنْ نَسِيتَ الظُّهْرَ حَتَّى صَلَّيْتَ الْعَصْرَ فَذَكَرْتَهَا وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ فَرَاغِكَ فَانْوِهَا الْأُولَى ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع‏»

آیا میتوان گفت اگر در حال نماز ظهر متوجه شدی که نماز ظهر را قبلا خوانده ای و الان باید نماز عصر را بخوانی باز هم علت «فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع» صادق است و میتوانی به نماز عصر عدول کنی یا اینکه چون حکم عدول از لاحقه به سابقه است «فَانْوِهَا الْأُولَى»، نمیتوان به تعمیم علت تمسک کرد چون موجب تغییر حکم است.
استاد شهیدی در این مورد میفرماید که نمیتوان به عدول نماز عصر تعمیم داد چون در تعمیم علت، حکم نباید تغییر کند.

سؤال اصلی این است: در صورتی که در حکم معلل قیدی وجود داشته باشد، آن قید در تعمیم علت باقی می ماند؟

آن دو مثال عرفی هم که در اصل موضوع بیان کردم نیز توجه شود. «اگر زید آمد اکرامش کن چون عالم است»، «نماز در این مسجد را دوست دارم چون بزرگ است»
اللهم عجل لولیک الفرج
پاسخ
 سپاس شده توسط حسین .
#6
(22-اسفند-1396, 19:18)محمد 68 نوشته: اصل سؤال بنده این است که دایره تعمیم علت تا کجاست؟ و این مثال صرفا برای بنای سوال بود.

آنچه به ذهن قاصر بنده می رسد عبارت از این است که دایرۀ تعمیم علت وابسته به این است که اولا علت تامه تا کجا وجود داشته باشد و  ثانیا در هر جایی چه اقتضایی داشته باشد ؛ پس در مرحلۀ اول باید علت تامه کشف شود و در مرحله دوم به این توجه شود که این علت تامه در کجا ها موجود است و سپس در مرحله سوم توجه شود وجود این علت تامه در جاهای مختلف چه اقتضایی دارد ؛ مثلا اگر علت تامۀ استظهار شده دو جزئی بود تا جایی که این دو جزء باشد تعمیم هست و اگر سه جزئی باشد تا جزیی که سه جزء باشد و هکذا . و اما توضیح مطلب در قالب مثال :
اگر شخصی از امام علیه السلام سئوال کند که علم اجمالی دارم یک نقطه از لباسم با بول نچس شده است برای نماز چه کنم ؟
حضرت علیه السلام در پاسخ بفرماید تمام ناحیه ای را که احتمال می دهی معلوم بالاجمال در آن ناحیه باشد را تطهیر کن و سپس در مقام بیان علت این حکم بفرماید چون شرط صحت نماز ، احراز طهارت است .
و اما مرحلۀ اول : استظهار ما از این علت این است که همین که طهارت احراز نشده کافی (تمام العله) است برای این که تطهیر کردن تمام مواضع احتمالی لازم باشد و این یعنی علیت تامۀ لزوم احراز طهارت برای لزوم تطهیر .
مرحلۀ دوم : این علت تامه در مورد نجاستهایی مانند خون و منی و ... نیز متوفر و موجود است و همچنین این علت تامه در مواردی که بعد از خواندن نماز فهمیدیم لباس نجس بوده نیز موجود است .
مرحلۀ سوم : این علت تامه در نجاستهای دیگر نیز همین اقتضا را دارد که باید تمام مواضع احتمالی که نجاستهای دیگر به آن برخورد کرده نیز مانند بول تطهیر شود و همچنین در جایی که بعد از خوااندن نماز فهمیدیم لباس نجس بوده نیز اقتضا دارد که نماز را اعاده کنیم ( صرف نظر از ادله ای که نجاست و طهارت را شرط واقعی نمی دانند ) و من هنا یظهر لازم نیست در تعمیم علت حکم واحد باشد بلکه اگر علت در جایی دیگر اقتضای حکمی دیگر را داشته باشد مانند وجوب اعاده در مثال مذکور علت نسبت به آن نیز تعمیم دارد و حکم متناسب با خود را ثابت می کند فلذا فرمایش استاد شهیدی حفظه الله صحیح به نظر نمی رسد .
دو نکته در مورد کشف علت تامه :
1-لازم به ذکر است سخت ترین مرحله ، مرحلۀ اول است چون کشف علت تامه به این سادگی نیست و در بسیاری از موارد ممکن است تعلیلها برای نفی استغراب و یا به عبارتی مأنوس کردن حکم برای مخاطب باشد و پر واضح است که اگر در مقام نفی استغراب باشد ممکن است به ذکر مقتضی ( نه لزوما علت تامه) اکتفاء کند چرا که با همین مقدار استغراب دفع میشود  .
2-در برخی موارد کشف علت تامه وابسته به الغاء خصوصیت است مثلا می گوید الخمر نجس وحرام لانه مسکر برای این که بتوانیم تعمیم را انسبت به دیگر مسکرات ستفاده کنیم باید احراز کنیم مسکریت تمام العله است و خمر بودن تاثیری در حکم ندارد و احراز این مطلب گاهی وابسته به الغاء خصوصیت عرفیه است یعنی عرف بین خمر مسکر و دیگر مسکرات فرقی نبیند و احراز کند که خمر بودن نکتۀ خاصی ندارد و گاهی نتیجۀ نکتۀ مذکور ، تفکیک بین احکام متفاوت خمر است مثلا در حرمت شرب ممکن است عرف الغاء خصوصیت کند و هر مسکر دیگری را نیز محرم بداند ولکن از جهت نجاست ممکن است بین مایعات و جامدات احتمال فرق ببیند و الغاء خصوصیت نکند .
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اشکال:  دایره شمولیت الفاظ عام یا مطلق سید رضا حسینی 0 249 16-اسفند-1400, 17:14
آخرین ارسال: سید رضا حسینی
  اشکال:  تعمیم استفاده از ادله نهی از نذلت و انسداد آسدهادی 0 2,695 23-آذر-1395, 17:46
آخرین ارسال: آسدهادی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان