امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نکته جالب رجالی
#1
در نرم افزار درایه النور «الحسن التفلیسی» را شیعه مجهول معرفی می کند.
شیخ طوسی او را مجهول معرّفی می کند.
و از طرفی بزنطی از او روایت کرده است و مبنای آیت الله شبیری این است که واژه ثقه متضمّن تشیّع نیز هست پس کسی که بزنطی از او روایت کند شیعه و ثقه است.
در مورد این راوی ثقه بودنش تعارض می کند با مجهول بودنی که شیخ طوسی ادّعا کرده است پس راهی برای اثبات وثاقت او نیست ولی تشیّع او که از لفظ ثقه در «لا یروی الا عن ثقه» استفاده شد معارضی ندارد
پس او شیعه مجهول است.
ولی سؤال اینجاست که با وجود اینکه شیخ طوسی خود در عدّه این ادّعا را مطرح کرده که سه نفر من جمله بزنطی لایروون و لا یرسلون الا عن ثقه، چطور حکم به توثیق الحسن التفلیسی نکرده و او را مجهول معرفی می کند؟!!
ولی این استظهار محلّ تأمّل است؛ زیرا مجهول بودن ظهور در جهالت من جمیع الجهات دارد نه جهالت از جهت وثاقت فقط.
پس هم وثاقت او محلّ تعارض است و هم تشیّع او.
پاسخ
#2
ممکن است ادعای مجهول بودن شیخ از روی عدم التفات به روایت بزنطی از او بوده است و لذا تعارضی با توثیق عام نداشته باشد
علاوه بر اینکه دلالت التزامی تابع دلالت مطابقی است و اگر وثاقت او معارض دارد ، تشیع او هم معارض خواهد داشت
پاسخ
#3
دلالت التزامی در طول دلالت مطابقی است یعنی اول معنای مطابقی و در طول آن معنای التزامی فهمیده میشود ولی ظاهرا دلالت لفظ ثقه بر صحت مذهب و ضبط و... در عرض یکدیگر بوده و ربطی به تبعیت دلالت التزامی از مطابقی ندارد.
بله بحث دیگری در اینجا مطرح است و آن این که آیا شهادتی که با لفظ ثقه اقامه میشود شهادت وحدانی است یا انحلالی زیرا اگر شهادت مذکور وحدانی باشد قابل تفکیک نبوده و تعارض کلی شکل میگیرد.
و الانصاف این است که ظاهرا شهادت مذکور انحلالی بوده و عقلائیا از هم قابل تفکیک است.
پاسخ
#4
(5-فروردين-1397, 12:32)سید حسین منافی نوشته: در نرم افزار درایه النور «الحسن التفلیسی» را شیعه مجهول معرفی می کند....و از طرفی بزنطی از او روایت کرده است و مبنای آیت الله شبیری این است که واژه ثقه متضمّن تشیّع نیز هست پس کسی که بزنطی از او روایت کند شیعه و ثقه است.
 این که آیة الله شبیری ثقه را متضمن تشیع هم می دانند چه ارتباطی به ما نحن فیه دارد؟ ظاهرا مقصود ایشان در مواردی است که در مورد یک راوی گفته شود که: ثقة، نه در مثل ما نحن فیه که : البزنطی لا یروی الا عن ثقة. چرا که از قرائن مشخص است که مراد وثاقت قولی است وگرنه موارد نقض متعدد باعث می شد به هیچ وجه نتوان به این سخن اعتماد کرد.
اما وجه حکم به تشیع حسن تفلیسی را می توان این گونه بیان کرد که ظاهر نقل یک راوی از امام علیه السلام امامی بودن وی و تعبد او به سخن امام علیه السلام است.
ضمنا به این نکته نیز باید اشاره کرد که درایة النور در عین تحول بزرگی که در شناخت طبقات روات به وجود آورده اشتباهاتی هم در بر دارد؛ لذا لازمست طلاب محقق تمام اتکایشان بر آن نباشد.
پاسخ
#5
این نوع ظواهر به چه دلیل حجیت دارد؟ مگر هر چه اسمش ظهور باشد حجت است؟
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#6
(7-فروردين-1397, 22:04)مسعود عطار منش نوشته: این نوع ظواهر به چه دلیل حجیت دارد؟ مگر هر چه اسمش ظهور باشد حجت است؟

بنده صرفا وجهی را که می توان گفت عرض کردم، حکم دائر مدار استظهار است.
ظهور فعلی هم مانند ظهور قولی حجت است، همانطور که به ظهور روایات بیانیه و... عمل میشود.
پاسخ
#7
این که می‌گویند ظهور فعلی حجت است، مرادشان ظاهر فعل معصوم است، حجیتش هم شرایط خودش را دارد.
ما نحن فیه ارتباطی به ظهور فعل معصوم ندارد.
پاسخ
#8
مگر ظهور فعل معصوم از آسمان نازل شده که با ظهور فعل دیگران تفاوت کند؟!
پاسخ
#9
منظور این است که حجیت فعل معصوم مثل حجیت قول معصوم است (به آن معنایی که اختصاص به معصوم دارد). قول شخص الف و ب برای ما حجت نیست، اما قول معصوم حجت است. بدین معنا که اگر معصوم چیزی بگوید، عمل مطابق با آن قول بر عهده‌ی ماست، اما اگر دیگران بگویند، خیر. اگر زید بگوید نماز واجب است، قولش هیچ اعتباری ندارد، اما اگر معصوم بگوید، حجت است. همچنین است فعل معصوم. یعنی کاری که معصوم انجام می‌دهد قطعا جائز و مشروع است، اما فعلی که دیگران انجام می‌دهند هیچ دلیلی بر جواز و مشروعیت نمی‌باشد.
حال، اگر مثلا دیدیم که شخصی با مهر نماز می‌خواند، یا برایمان اطمینان حاصل می‌شود که او شیعه است، یا خیر. اگر اطمینان حاصل شود، از باب حجیت اطمینان می‌توان حکم به شیعه بودن وی نمود، اما اگر اطمینان حاصل نشود، نمی‌توان به صرف این که «ظاهر فعل آن شخص این است که شیعه است» حکم به شیعه بودن وی نمود. چنین ظهوری همان طور که آقای عطارمنش فرمودند، چه دلیلی بر حجیتش است؟ آیا کبریات اثبات حجیت ظهور، شامل چنین معنایی از «ظهور» نیز هستند؟
پاسخ
#10
عجیب است که می فرمایید حجیت اختصاص به معصوم دارد در حالیکه مدرک حجیت ظهورات چیزی غیر از بنای عقلا نیست. دقت کنید که مقصود از حجیت آن چیزی نیست که در کتاب الحجّه کافی بیان شده، بلکه منظور صحت احتجاج و اعتماد نزد عقلا نسبت به مفاد ظهور است. پس اگر مثلا زید گفت: دیروز عمرو را دیدم؛ بعد معلوم شود که او را ندیده؛ظهور گفتار او حجت است. به این معنا که نمی تواند بگوید ظاهر را اراده نکردم، وعقلا هم بر او احتجاج کرده ومذمتش می کنند که چرا دروغ گفتی.
بله شما می توانید اشکال کبروی در کلیه ظهورات کنید و حجیت ظهور را _بر اساس برداشت ضیق از مبنای عقلا- مختص به حصول اطمینان بدانید؛ اما باز هم باعث اختصاص ظهورات به معصومین نمی شود.
بنابراین مثال اخیر شما هم مبتنی بر همین کبری است، یعنی اگر ظهور را عام بدانیم بله میشد حکم به تشیع کرد. همانطور که در افعال معصوم علیه السلام هم می شود. مانند بحثی که در ظهور روایات بیانیه وضو و تیمم و... می شود که می گویند چون امام علیه السلام در مقام تعلیم هستند تک تک افعالشان ظهور در وجوب دارد، پس اگر ابتدا به اعلی نمودند معلوم میشود واجبست. اما اگر مختص به اطمینان بدانیم در این موارد به مشکل بر می خوریم.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  اطلاعات رجالی پیرامون احمد بن محمد بن عیسی مسعود عطار منش 0 245 20-خرداد-1401, 09:54
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  عبارت جالب مرحوم شیخ بهایی مهدی قنبریان 0 3,221 23-فروردين-1394, 19:48
آخرین ارسال: مهدی قنبریان

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان