16-دي-1397, 15:40
برخی همچون مرحوم خوئی در تصویر جزء مستحب در واجبات دچار اشکال عقلی شده اند و وجود چنین اجزائی را انکار کرده اند لذا در قنوت قائل شده اند به این که جزء صلات نیست .
یکی از ثمرات این بحث در قاعده تجاوز است که اگر قنوت را جزء دانستیم با دخول در قنوت می توان در قرائت قاعده را جاری کرد .
و لکن تصویر جزء مستحب در واجبات امری روشن است و اما توضیح ذلک :
گاهی یک شیئ نسبت به شیئ دیگر لا بشرط است به این معنا که وجودش با وجود و عدم آن سازگار است ولی این لا بشرطیت به دو نحو است :1-لا بشرطی که با آمدنش جزء شیء میشود -2-لا بشرطی که با آمدنش جزء نمیشود .
مثلا اگر مولا به عبدش بگوید خانه ای بساز که لا اقل سه اتاق داشته باشد این خانه نسبت به اتاق چهارم لا بشرط است و نسبت به لواحق خانه مانند مبلمان و ... هم لا بشرط است ولی لا بشرطیتی که در اتاق چهارم است به گونه ای است که با آمدنش جزء خانه میشود و لا بشرطیتی که در لواحق خانه است به نحوی است که با آمدنش جزء خانه نمیشود ؛ جزء مستحب در واقع مصداق لا بشرطی است که با آمدنش جزء میشود مانند اتاق چهارم خانه ، بله این جزء ، جزء و مقوم ماهیت نیست بلکه جزء الفرد یا به تعبیر دیگر جزء الصنف است .
یکی از ثمرات این بحث در قاعده تجاوز است که اگر قنوت را جزء دانستیم با دخول در قنوت می توان در قرائت قاعده را جاری کرد .
و لکن تصویر جزء مستحب در واجبات امری روشن است و اما توضیح ذلک :
گاهی یک شیئ نسبت به شیئ دیگر لا بشرط است به این معنا که وجودش با وجود و عدم آن سازگار است ولی این لا بشرطیت به دو نحو است :1-لا بشرطی که با آمدنش جزء شیء میشود -2-لا بشرطی که با آمدنش جزء نمیشود .
مثلا اگر مولا به عبدش بگوید خانه ای بساز که لا اقل سه اتاق داشته باشد این خانه نسبت به اتاق چهارم لا بشرط است و نسبت به لواحق خانه مانند مبلمان و ... هم لا بشرط است ولی لا بشرطیتی که در اتاق چهارم است به گونه ای است که با آمدنش جزء خانه میشود و لا بشرطیتی که در لواحق خانه است به نحوی است که با آمدنش جزء خانه نمیشود ؛ جزء مستحب در واقع مصداق لا بشرطی است که با آمدنش جزء میشود مانند اتاق چهارم خانه ، بله این جزء ، جزء و مقوم ماهیت نیست بلکه جزء الفرد یا به تعبیر دیگر جزء الصنف است .