15-ارديبهشت-1397, 11:15
از راه هایی که میتوان مساله ضد را اثبات کرد راه مقدمیت است
به این بیان که بین وجود الضدین منافات است و بین وجود احد الضدین وعدم دیگری مقدمیت جاری است به بیان آن که وجود احد الضدین مانع و عدمه عدم المانع و عدم المانع من جمله جزء العله للتحقق . تطبیق در مثال ازاله این میشود که عدم الصلاه مقدمه للازاله و الازاله واجب فمقدمته واجب
امثال مرحوم خویی که ملازمه در مقدمه واجب را قبول ندارند این مسیر را طی نمیکنند و مستقیما این راه را قبول نمیکنند اما مرحوم آخوند چون قائل به ملازمه است پس باید به نکته ی دیگری اشاره کند و آن مقدمیت است
آخوند در یکی از اشکالات در مقدمیت میگوید:
ترديدى نيست كه منافات و معاندت ميان متناقضين قوىتر است از ضدین و در باب متناقضين كه تنافى شديدتر است، احدى تفوّه نكرده به اينكه مثلا انسان بر رفع لا انسان وابسته و مقدمیت و علیت داشته باشد ، بلكه هم مىگويند كه انسان با لا انسان متناقض است و اجتماع آن دو محال است ولى با عدم لا انسان منافاتى ندارد و با او جمع مىشود و تصادق دارند. وگرنه ارتفاع نقيضين پيش مىآيد كه آن نيز محال است. حال اگر در متناقضين مطلب از اين قرار است در ضدّين كه تنافى به آن پايه نيست به طريق اولى مطلب چنين خواهد بود كه عدم يكى مقدمه وجود ديگرى نيست بلكه همرتبه با وجود ديگرى است.
استاد حسینی نسب فرمودند که مرحوم اصفهانی و امام ره و تبریزی اشکال دارند که : این کلام صرفا و تنهایی مقدمیت را حل نمیکند چون عدم احد النقیضین عین نقیض دیگراست و این در جای دیگر مانند ضدین نیست و نمیتواند ویژگی خاص در نقیضین را سرایت دهیم به ضدین بله در نقیضیت توهم مقدمیت نمی رود چون عینیت وجود دارد
و در مقدمیت اثنینیت میخواهد که این در ضدین است اما در نقیضین ارتفاع احدهما عین دیگر ارتفاع سواد عین ثبوت بیاض نیست پس صرف دلیل دوم کفایت نمیکند
به این بیان که بین وجود الضدین منافات است و بین وجود احد الضدین وعدم دیگری مقدمیت جاری است به بیان آن که وجود احد الضدین مانع و عدمه عدم المانع و عدم المانع من جمله جزء العله للتحقق . تطبیق در مثال ازاله این میشود که عدم الصلاه مقدمه للازاله و الازاله واجب فمقدمته واجب
امثال مرحوم خویی که ملازمه در مقدمه واجب را قبول ندارند این مسیر را طی نمیکنند و مستقیما این راه را قبول نمیکنند اما مرحوم آخوند چون قائل به ملازمه است پس باید به نکته ی دیگری اشاره کند و آن مقدمیت است
آخوند در یکی از اشکالات در مقدمیت میگوید:
ترديدى نيست كه منافات و معاندت ميان متناقضين قوىتر است از ضدین و در باب متناقضين كه تنافى شديدتر است، احدى تفوّه نكرده به اينكه مثلا انسان بر رفع لا انسان وابسته و مقدمیت و علیت داشته باشد ، بلكه هم مىگويند كه انسان با لا انسان متناقض است و اجتماع آن دو محال است ولى با عدم لا انسان منافاتى ندارد و با او جمع مىشود و تصادق دارند. وگرنه ارتفاع نقيضين پيش مىآيد كه آن نيز محال است. حال اگر در متناقضين مطلب از اين قرار است در ضدّين كه تنافى به آن پايه نيست به طريق اولى مطلب چنين خواهد بود كه عدم يكى مقدمه وجود ديگرى نيست بلكه همرتبه با وجود ديگرى است.
استاد حسینی نسب فرمودند که مرحوم اصفهانی و امام ره و تبریزی اشکال دارند که : این کلام صرفا و تنهایی مقدمیت را حل نمیکند چون عدم احد النقیضین عین نقیض دیگراست و این در جای دیگر مانند ضدین نیست و نمیتواند ویژگی خاص در نقیضین را سرایت دهیم به ضدین بله در نقیضیت توهم مقدمیت نمی رود چون عینیت وجود دارد
و در مقدمیت اثنینیت میخواهد که این در ضدین است اما در نقیضین ارتفاع احدهما عین دیگر ارتفاع سواد عین ثبوت بیاض نیست پس صرف دلیل دوم کفایت نمیکند