13-آذر-1397, 08:18
(آخرین تغییر در ارسال: 21-آذر-1397, 08:22 توسط مسعود عطار منش.)
برخی مدعی شده اند که شناخت مفاهیم کلام به عهدۀ عرف بوده ولی تطبیق مفاهیم شناخته شده توسط عرف ، کار عقل می باشد ؛ ولکن این حرف نا تمام است زیرا وقتی شارع می فرماید اچتنب عن الدم یک غرض دارد که از عرف می خواهد آن را استیفاء کند حال اگر در نزد عرف لون الدم دم نبود ولی نزد عقل دم بود چون شارع غرضش را از عرف مطالبه کرده است یا باید عرف را در تشخیص خود تخطئه کند و بگوید لون الدم هم حقیقتا دم است و یا باید حکم خود را توسعه دهد و مثلا بگوید اجتنب عن الدم و لون الدم و الا نقض غرض وی میشود پس اگر در جایی چنین کاری نکرد معلوم میشود غرضش مطالبه همان مصادیقی از دم است که عرف متوجه میشود پس روح اجتنب عن الدم اجتنب عمّا یراه العرف دماً می باشد .
بله گاهی عرف تسامحاتی می کند که خودش هم متوجه است مثلا وقتی می رود خرید گاهی 950 گرم را 1 کیلو حساب می کند ولی نه این که خودش متوجه این تسامح نشود بخلاف امثال لون الدم که اصلا متوجه نمیشود .
لازم به ذکر است در برخی موارد تناسبات حکم و موضوع می گوید موضوع ما یراه العرف است مانند مثال لون الدم ولی در برخی موارد تناسبات حکم و موضوع می گوید موضوع ما یراه الشخص است مثلا اگرمولا گفت اکرم العالم و ما به عالمی برخورد کردیم که به دلیل کتمان برای عرف قابل شناسایی نبود در اینجا تحریک عرف به دلیل تمکن از شناخت معنا ندارد و لکن برای شخصی که توانایی تشخیص دارد تحریک بالفعل است زیرا بلحاظ عرفی عالم کتوم بلحاظ ملاک اکرام چیزی کمتر از علمای دیگر ندارد ولو چون ناشناخته است برای کسی که متمکن نیست وظیفه ای وجود ندارد .
بله گاهی عرف تسامحاتی می کند که خودش هم متوجه است مثلا وقتی می رود خرید گاهی 950 گرم را 1 کیلو حساب می کند ولی نه این که خودش متوجه این تسامح نشود بخلاف امثال لون الدم که اصلا متوجه نمیشود .
لازم به ذکر است در برخی موارد تناسبات حکم و موضوع می گوید موضوع ما یراه العرف است مانند مثال لون الدم ولی در برخی موارد تناسبات حکم و موضوع می گوید موضوع ما یراه الشخص است مثلا اگرمولا گفت اکرم العالم و ما به عالمی برخورد کردیم که به دلیل کتمان برای عرف قابل شناسایی نبود در اینجا تحریک عرف به دلیل تمکن از شناخت معنا ندارد و لکن برای شخصی که توانایی تشخیص دارد تحریک بالفعل است زیرا بلحاظ عرفی عالم کتوم بلحاظ ملاک اکرام چیزی کمتر از علمای دیگر ندارد ولو چون ناشناخته است برای کسی که متمکن نیست وظیفه ای وجود ندارد .