25-دي-1397, 09:59
(آخرین تغییر در ارسال: 2-بهمن-1397, 10:06 توسط محمود رفاهی فرد.)
نظر رائج در مورد سیره ی عقلاء این است که تنها در صورتی می توان به سیره استناد کرد که امضاء آن، احراز شده باشد و در نتیجه اگر ردع، محتمل باشد، امضا ثابت نمی شود. بله در برخی موارد می توان با نکاتی مثل تناسب رادع و مردوع و نکته ی لو کان لبان، عدم الردع را احراز کرد.
اما استاد در جلسه 97/9/26 از والد معظمشان این مبنی را نقل کردند که در سیره های عقلائی، عدم احراز ردع بعد از فحص کفایت می کند. چرا که تقنین شارع در خلا صورت نگرفته بلکه در بستر وجود قوانین و ارتکازات عقلائی صورت گرفته، و وقتی یک نظام عقلائی وجود دارد و در چنین زمینه ای نظام جدیدی ابلاغ می شود، اصل عقلائی این است که این نظام ناظر به همان نظام زمینه و مصحح آن است و در مواردی که با وجود فحص از رادع، ردعی از نظام زمینه احراز نشده همان نظام زمینه معتبر است.
سوال: این مطلب، اگر خودش یک اصل عقلائی است، اعتبارش از کجا ثابت شده؟
استاد پاسخ دادند که این مطلب، مسلم است و الا سنگ روی سنگ بنا نمی شود.
در ذهنم هست که آیه الله سید محمد سعید حکیم نیز در برخی سیره ها فرموده اند که عدم احراز ردع کفایت می کند. شاید تعبیرشان سیره های فطری و جبلی بود(؟)(ر ک کافی فی الاصول یا المحکم)
و للتامل فی هذا مجال...
اما استاد در جلسه 97/9/26 از والد معظمشان این مبنی را نقل کردند که در سیره های عقلائی، عدم احراز ردع بعد از فحص کفایت می کند. چرا که تقنین شارع در خلا صورت نگرفته بلکه در بستر وجود قوانین و ارتکازات عقلائی صورت گرفته، و وقتی یک نظام عقلائی وجود دارد و در چنین زمینه ای نظام جدیدی ابلاغ می شود، اصل عقلائی این است که این نظام ناظر به همان نظام زمینه و مصحح آن است و در مواردی که با وجود فحص از رادع، ردعی از نظام زمینه احراز نشده همان نظام زمینه معتبر است.
سوال: این مطلب، اگر خودش یک اصل عقلائی است، اعتبارش از کجا ثابت شده؟
استاد پاسخ دادند که این مطلب، مسلم است و الا سنگ روی سنگ بنا نمی شود.
در ذهنم هست که آیه الله سید محمد سعید حکیم نیز در برخی سیره ها فرموده اند که عدم احراز ردع کفایت می کند. شاید تعبیرشان سیره های فطری و جبلی بود(؟)(ر ک کافی فی الاصول یا المحکم)
و للتامل فی هذا مجال...