امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
حل مشکل نماز جمعه های شیعه در شهر های ایران با توجه به شرطیت فرسخ بین دو نماز جمعه
#1
مستفاد از روایات این است که در فاصله ی کمتر از یک فرسخ نباید دو نماز جمعه بر گزار شوند. اگر متقارن با هم بزگراز شوند هردو باطل است و اگر یکی متقدم و دیگری متاخر برگزار شود متاخر باطل است. مشکله این است که در خیلی از شهر ها دو نماز جمعه برگزار می شود؛ یکی از اهل  مذهب و یکی هم دیگران برگزار می کنند. معمولش این است که نماز جمعه اهل مذهب طولانی تر است و متاخر است و این وضعیت را دشوار تر می کند. این در ایران بسیار محل ابتلاء است. اهل سنت که شرط تباعد را لازم نمی دانند مشکلی ندارد. ما که شرط می دانیم چه باید کنیم؟  از سه طریق می توان مسئله را حل کرد:
1.راه اول: مبنای محقق خویی (عدم صحت نماز آنان به خاطر عدم ایمان) ظاهر روایت محمد بن مسلم این است که دو نماز بنابراین اینکه هر دو صحیح باشد باید فاصله باشد و حال آنکه نماز اهل سنت صحیح نیست.  البته ما این مبنا را قبول نداریم چرا که نماز آن ها صحت ظاهری دارد. اهل بیت نیز توصیه به شرکت در نماز های آنان می کردند.
2.راه دوم: عدم صحت نماز آنان به دلیل عدم نصب

ما گفتیم که ظاهر ادله شرطیت نصب برای اقامه ی نماز جمعه است. لکن عرض شد که در زمان غیبت به دلیل اینکه بعید است با توجه به کثرت روایات نماز جمعه و ترغیب به آن، حکم به بطلان نماز جمعه در عصر غیبت کنیم، گفتیم که این شرط یا در زمان غیبت منتفی شده است و برداشته شده است و یا اینکه امام معصوم علیه السلام نسبت به زمان غیبت اذن عام صادرکرده است.
لکن عرض ما این است که این اذن عام نسبت به نماز اهل سنت ثابت نیست. لذا نماز آنان به دلیل عدم نصب دارای مشکل است و صحیح نیست و انچه در روایات شرطیت فرسخ آمده بود دو نماز جمعه ی صحیح بود.
3.راه سوم: انصراف روایات از نماز جمعه اهل سنت

اگر کسی شرطیت نصب را به صورت کلی منکر شود می گوییم باز هم نماز خواندن نزدیک نماز جمعه ی اهل سنت مشکلی ندارد. زیرا روایات فرسخ انصراف از نماز جمعه ی اهل سنت دارند.  این روایت منصرف به جمعه های شیعه است. این شرطیت برای اهل شیعه است. یعنی این شرطیت برای جمعه ای است که فی حد نفسه صحیح باشد، نه جمعه ی تصحیح شده. نماز اهل سنت فی حد نفسه صحیح نیست بلکه به خاطر مصالحی تصحیح شده است و روایات از این نماز ها انصراف دارد.
پاسخ
#2
انصراف وجوه خودش را دارد. صرف این که بگوییم چون نماز جمعه‌ی آنها به خاطر مصالحی تصحیح شده است، چطور دلیل بر انصراف می‌شود؟
تحلیل مشهور از انصراف این است که کلمه اکثرا در معنای منصرف الیه استعمال شود و نادرا شامل موارد منصرف منه می‌گردد. آنگاه است که انصراف حاصل می‌آید. در ما نحن فیه چنین شرایطی حاصل نیست، چه مانعی از اخذ به اطلاق وجود دارد؟
پاسخ
#3
(30-دي-1397, 17:05)سید محسن حائری نوشته: انصراف وجوه خودش را دارد. صرف این که بگوییم چون نماز جمعه‌ی آنها به خاطر مصالحی تصحیح شده است، چطور دلیل بر انصراف می‌شود؟
تحلیل مشهور از انصراف این است که کلمه اکثرا در معنای منصرف الیه استعمال شود و نادرا شامل موارد منصرف منه می‌گردد. آنگاه است که انصراف حاصل می‌آید. در ما نحن فیه چنین شرایطی حاصل نیست، چه مانعی از اخذ به اطلاق وجود دارد؟

سلام علیکم. ممنون از اعتناء به مباحث
ظاهرا برداشت انصراف از روایات به دید عرفی فقیه با توجه به قرائنی که در ذهن او موجود است باز گشت دارد. اگر فقیهی در ذهن خود با توجه به قرائن اینکه نماز آن ها صرفا به دلیل تقیه و مداراه تصحیح شده است، نماز آن ها را ذاتا دارای اشکال دانست، می تواند با دید عرفی و وجود این قرائن در ذهن حکم به انصراف روایات شرطیت فرسخ در نماز جمعه از نماز جمعه ی اهل سنت کند.
پاسخ
#4
(2-بهمن-1397, 14:37)فاضل همدانی نوشته:
(30-دي-1397, 17:05)سید محسن حائری نوشته: انصراف وجوه خودش را دارد. صرف این که بگوییم چون نماز جمعه‌ی آنها به خاطر مصالحی تصحیح شده است، چطور دلیل بر انصراف می‌شود؟
تحلیل مشهور از انصراف این است که کلمه اکثرا در معنای منصرف الیه استعمال شود و نادرا شامل موارد منصرف منه می‌گردد. آنگاه است که انصراف حاصل می‌آید. در ما نحن فیه چنین شرایطی حاصل نیست، چه مانعی از اخذ به اطلاق وجود دارد؟

سلام علیکم. ممنون از اعتناء به مباحث
ظاهرا برداشت انصراف از روایات به دید عرفی فقیه با توجه به قرائنی که در ذهن او موجود است باز گشت دارد. اگر فقیهی در ذهن خود با توجه به قرائن اینکه نماز آن ها صرفا به دلیل تقیه و مداراه تصحیح شده است، نماز آن ها را ذاتا دارای اشکال دانست، می تواند با دید عرفی و وجود این قرائن در ذهن حکم به انصراف روایات شرطیت فرسخ در نماز جمعه از نماز جمعه ی اهل سنت کند.

علیکم السلام و رحمة الله. بزرگوارید.

شاید اشکال حقیر به خاطر سوء برداشت از اصطلاحات باشد.
«انصراف» بحثی است مجزا از بحث مقیدات لبیه و یا قرائن حالیه و مقالیه. توضیحی که شما می‌دهید، طبق مصطلحات، بیشتر مرتبط به وجود مقیدات و قرائن لبی می‌باشد، نه بحث انصراف.

در هر صورت، اگر ایشان مرادشان این است که توضیح دادید، بازگشتش به همان مبنای اول (مبنای مرحوم خوئی) است. نهایتا اشکال مبنای آقای خوئی این خواهد بود که دلیلشان کافی نبوده و نیاز به مکمل داشته.
اما اگر صرفا بگوییم که ادله‌ی مرتبط با بحث، نسبت به نماز کسانی که صحت نمازشان از باب مداراة است «انصراف» دارند، به نظر بیان تامی نخواهد بود، چرا که بالاخره بحث «عدم صحت نماز اهل سنت» باید از کبریات آن باشد و بدان تکیه شود تا بیان تام گردد.
پاسخ
#5
(2-بهمن-1397, 15:26)سید محسن حائری نوشته:
(2-بهمن-1397, 14:37)فاضل همدانی نوشته:
(30-دي-1397, 17:05)سید محسن حائری نوشته: انصراف وجوه خودش را دارد. صرف این که بگوییم چون نماز جمعه‌ی آنها به خاطر مصالحی تصحیح شده است، چطور دلیل بر انصراف می‌شود؟
تحلیل مشهور از انصراف این است که کلمه اکثرا در معنای منصرف الیه استعمال شود و نادرا شامل موارد منصرف منه می‌گردد. آنگاه است که انصراف حاصل می‌آید. در ما نحن فیه چنین شرایطی حاصل نیست، چه مانعی از اخذ به اطلاق وجود دارد؟

سلام علیکم. ممنون از اعتناء به مباحث
ظاهرا برداشت انصراف از روایات به دید عرفی فقیه با توجه به قرائنی که در ذهن او موجود است باز گشت دارد. اگر فقیهی در ذهن خود با توجه به قرائن اینکه نماز آن ها صرفا به دلیل تقیه و مداراه تصحیح شده است، نماز آن ها را ذاتا دارای اشکال دانست، می تواند با دید عرفی و وجود این قرائن در ذهن حکم به انصراف روایات شرطیت فرسخ در نماز جمعه از نماز جمعه ی اهل سنت کند.

علیکم السلام و رحمة الله. بزرگوارید.

شاید اشکال حقیر به خاطر سوء برداشت از اصطلاحات باشد.
«انصراف» بحثی است مجزا از بحث مقیدات لبیه و یا قرائن حالیه و مقالیه. توضیحی که شما می‌دهید، طبق مصطلحات، بیشتر مرتبط به وجود مقیدات و قرائن لبی می‌باشد، نه بحث انصراف.

در هر صورت، اگر ایشان مرادشان این است که توضیح دادید، بازگشتش به همان مبنای اول (مبنای مرحوم خوئی) است. نهایتا اشکال مبنای آقای خوئی این خواهد بود که دلیلشان کافی نبوده و نیاز به مکمل داشته.
اما اگر صرفا بگوییم که ادله‌ی مرتبط با بحث، نسبت به نماز کسانی که صحت نمازشان از باب مداراة است «انصراف» دارند، به نظر بیان تامی نخواهد بود، چرا که بالاخره بحث «عدم صحت نماز اهل سنت» باید از کبریات آن باشد و بدان تکیه شود تا بیان تام گردد.
سلام علیکم.
بیان استاد بیان قرائت نیست. بیان انصراف است. لکن یکی از مهم ترین مناشی انصراف مناسبت حکم و موضوع نزد فقیه است. فقیه با توجه به مناسبت حکم و موضوع تشخیص می دهد که آنجه در روایات به عنوان شرطیت یک فرسخ بین الجمعتین مطرح شده است، نسبت به نماز های شیعه و مومنین است نه نماز اهل سنت که صرفا به دلیل مصالح تصحیح شده است.
پاسخ
#6
علیکم السلام و رحمة الله

صرف نظر از بحث لفظی و اصطلاحی «انصراف»

مناسبت حکم و موضوع در جایی مطرح می‌گردد که به نگاه عرف، نصب یک حکم برای موضوعی، مناسبتی دارد و برداشت عرفی آن مناسبت، اقتضای تقید و یا حتی تعمیم حکم آن موضوع را داشته باشد.
برای مثال اگر مولی گفت «اکرم العلماء» و شخصی به نام زید عالم به علوم حرام و علومی که شارع بدان راضی نیست باشد، عرف برداشت می‌کند که مراد از عالم، هر عالمی نیست، چرا که «وجوب اکرام» تناسبی با عالم به علوم حرام ندارد، بلکه این موارد از تحت حکم خارج است. اما اگر مولی گفته بود «لا یجب اکرام العالم» از آنجایی که حکم، «وجوب اکرام» نیست، دیگر مناسبتی وجود ندارد که بخواهیم عالم به علوم حرام را از تحتش خارج کنیم.
یعنی در مثال اول، تنها نکته‌ای که باعث شد ما دلیل را شامل «زید» ندانیم، این بود که چنین حکمی عرفا نباید متوجه «زید» بشود، و عجیب است که مولی چنین خواسته‌ای داشته باشد، لذا اگر مولی می‌خواست امثال زید هم اکرام شوند، به این حصه تصریح می‌نمود و یا قرینه‌ای نصب می‌کرد و ...

اما در ما نحن فیه، حکمی که مطرح است شرطیت یک فرسخ بین الجمعتین است، این که چنین شرطی در نماز جمعه وجود داشته باشد، چه مناسبتی با این نکته دارد که نماز جمعه‌ی عامه را خارج نماید؟! آیا عرف برداشتش از چنین حکمی این است که طبیعی نیست چنین حکمی شامل نماز جمعه‌ی عامه باشد؟
آیا نزد عرف عجیب و بعید است که مولی نخواهد در نزدیکی نماز جمعه‌ی عامه، نماز جمعه‌ای توسط شیعه برگزار شود؟
اگر واقعا اطلاق چنین حکمی در نزد عرف عجیب و بعید به نظر برسد، بحثی نیست، اما اگر عجیب نباشد دیگر چه وجهی برای زمین زدن اصالة الاطلاق باقی می‌ماند؟
پاسخ
#7
(4-بهمن-1397, 15:46)سید محسن حائری نوشته: علیکم السلام و رحمة الله

صرف نظر از بحث لفظی و اصطلاحی «انصراف»

مناسبت حکم و موضوع در جایی مطرح می‌گردد که به نگاه عرف، نصب یک حکم برای موضوعی، مناسبتی دارد و برداشت عرفی آن مناسبت، اقتضای تقید و یا حتی تعمیم حکم آن موضوع را داشته باشد.
برای مثال اگر مولی گفت «اکرم العلماء» و شخصی به نام زید عالم به علوم حرام و علومی که شارع بدان راضی نیست باشد، عرف برداشت می‌کند که مراد از عالم، هر عالمی نیست، چرا که «وجوب اکرام» تناسبی با عالم به علوم حرام ندارد، بلکه این موارد از تحت حکم خارج است. اما اگر مولی گفته بود «لا یجب اکرام العالم» از آنجایی که حکم، «وجوب اکرام» نیست، دیگر مناسبتی وجود ندارد که بخواهیم عالم به علوم حرام را از تحتش خارج کنیم.
یعنی در مثال اول، تنها نکته‌ای که باعث شد ما دلیل را شامل «زید» ندانیم، این بود که چنین حکمی عرفا نباید متوجه «زید» بشود، و عجیب است که مولی چنین خواسته‌ای داشته باشد، لذا اگر مولی می‌خواست امثال زید هم اکرام شوند، به این حصه تصریح می‌نمود و یا قرینه‌ای نصب می‌کرد و ...

اما در ما نحن فیه، حکمی که مطرح است شرطیت یک فرسخ بین الجمعتین است، این که چنین شرطی در نماز جمعه وجود داشته باشد، چه مناسبتی با این نکته دارد که نماز جمعه‌ی عامه را خارج نماید؟! آیا عرف برداشتش از چنین حکمی این است که طبیعی نیست چنین حکمی شامل نماز جمعه‌ی عامه باشد؟
آیا نزد عرف عجیب و بعید است که مولی نخواهد در نزدیکی نماز جمعه‌ی عامه، نماز جمعه‌ای توسط شیعه برگزار شود؟
اگر واقعا اطلاق چنین حکمی در نزد عرف عجیب و بعید به نظر برسد، بحثی نیست، اما اگر عجیب نباشد دیگر چه وجهی برای زمین زدن اصالة الاطلاق باقی می‌ماند؟

سلام علیکم.
ظاهرا اشکال به مرحله ی مناقشه در صغری بازگشت پیدا کرد. به نظرمی رسد کلام استاد در صغری اینکه واقعا عرف بعید نمی داند که شارع نماز جمعه ی اهل سنت مرادش نباشد، کلامی صحیح است.
پاسخ
#8
راهی دیگر برای اثبات مشروعیت نماز جمعه شیعیان در نزدیکی نماز  جمعه اهل سنت
در بحث مشکله ی دو جمعه که یکی از عامه و دیگری از شیعه باشد، عرض شد که چند راه برای تصحیح نماز جمعه شیعه مطرح است:
1.      اگر اعمال آن ها را مانند محقق خویی رحمه الله باطل بدانیم، از این باب می توان حکم به صحت نماز جمعه شیعه کرد.
2.      راه دوم این بود که عرض کردیم بناء بر اینکه بگوییم اعمال آن ها صحیح باشد، بدین بیان که اسلام شرط صحت است و ایمان شرط قبول است، و روایات «اعمالهم کرماد»[1] را به معنای عدم قبول بدانیم، خصوصا اینکه ائمه نیز ترغیب به شرکت در نما ز جمعه ها می کردند، می گوییم که اگر مومنین نمازی برگزار کردند نماز آن ها مانعیت ندارد و ادعای انصراف می شود. همین که اعمال آن ها کرماد است نیز موید انصراف می باشد. از لحاظ اثر نماز آن ها کرماد است و نمی تواند نماز خاصه را باطل کند.
3.     مانع داشتن نماز آن ها به دلیل  عدم نصب را نیز بیان کرده بودیم.
4.     آخرین وجهی که امروز عرض می کنیم و در آن جلسه گفته نشد این است که:
می گوییم  ائمه علیهم السلام شیعه ها را هم به شرکت در نماز آن ها و هم به اقامه نماز خودشان ترغیب می کردند یعنی با اینکه اهل سنت هم نماز جمعه داشتند، حضرت به زراره فرمودند که نماز جمعه اقامه کنید. بعد زراره می گوید که ما بیاییم نزد شما و اقامه کنیم؟ حضرت می فرمایند مرادم شما نزد خودتان هستید[2]. پس حضرت تصحیح کرده است نماز جمعه ای را که اصحابشان در قبال نماز جمعه ی اهل سنت برگزار کنند. همین که حضرت زراره را به نماز جمعه ترغیب می کند معلوم می شود که نماز آن ها مانع نیست. با این مقدار به اطمینان می رسیم  که اگر در شهری آن ها نماز جمعه برگزار کردند مضر به نماز جمعه ما از جهت عدم رعایت فرسخ نیست.


[1] بحار الانوار، محمّد باقر المجلسی (العلامة المجلسی)، ج36، ص79.« تفسير القمي مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ‏ قَالَ مَنْ لَمْ يُقِرَّ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع بَطَلَ عَمَلُهُ مِثْلُ الرَّمَادِ الَّذِي تَجِي‏ءُ الرِّيحُ فَتَحْمِلُهُ».
[2] بحار الانوار، محمّد باقر المجلسی (العلامة المجلسی)، ج86، ص164.« رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: حَثَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى صَلَاةِ الْجُمُعَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ نَأْتِيَهُ فَقُلْتُ نَغْدُو عَلَيْكَ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَيْتُ ذَلِكَ عِنْدَكُمْ».



تاریخ درس: ششم بهمن ماه 97
پاسخ
#9
(11-بهمن-1397, 12:04)فاضل همدانی نوشته: سلام علیکم.
... اینکه واقعا عرف بعید نمی داند که شارع نماز جمعه ی اهل سنت مرادش نباشد، کلامی صحیح است.

علیکم السلام و رحمة الله
این فرمایش شما صرفا ادعایی خلاف قواعد و اصول لفظی است و تخطی از اصول لفظی وجهی (چون انصراف و مناسبت حکم و موضوع و ...) می‌خواهد و پاسخی نسبت به سؤالات حقیر در مورد نکات مطرح شده ارائه ندادید. طبعا در بحث علمی توقع هست که قرینه‌ای جهت کنار گذاشتن اصول لفظی ارائه شود.
همچنین، روشن است که «عرف بعید نمی‌داند که شارع نماز جمعه‌ی اهل سنت مرادش نباشد» ولی آیا این عدم بعد منشاء تخطی از اصالة الاطلاق می‌گردد؟ اصلا مجرای جریان اصول لفظی همین‌گونه شرایط است، و اصول لفظی وجود دارند که همین گونه احتمالات را کنار بزنند.
پاسخ
#10
(11-بهمن-1397, 12:34)فاضل همدانی نوشته:
می گوییم  ائمه علیهم السلام شیعه ها را هم به شرکت در نماز آن ها و هم به اقامه نماز خودشان ترغیب می کردند یعنی با اینکه اهل سنت هم نماز جمعه داشتند، حضرت به زراره فرمودند که نماز جمعه اقامه کنید. بعد زراره می گوید که ما بیاییم نزد شما و اقامه کنیم؟ حضرت می فرمایند مرادم شما نزد خودتان هستید[/url]. پس حضرت تصحیح کرده است نماز جمعه ای را که اصحابشان در قبال نماز جمعه ی اهل سنت برگزار کنند. همین که حضرت زراره را به نماز جمعه ترغیب می کند معلوم می شود که نماز آن ها مانع نیست. با این مقدار به اطمینان می رسیم  که اگر در شهری آن ها نماز جمعه برگزار کردند مضر به نماز جمعه ما از جهت عدم رعایت فرسخ نیست.


[url=#_ftnref2][2]
بحار الانوار، محمّد باقر المجلسی (العلامة المجلسی)، ج86، ص164.« رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: حَثَّنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَلَى صَلَاةِ الْجُمُعَةِ حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ يُرِيدُ أَنْ نَأْتِيَهُ فَقُلْتُ نَغْدُو عَلَيْكَ فَقَالَ إِنَّمَا عَنَيْتُ ذَلِكَ عِنْدَكُمْ».

آیا روشن است که امام علیه السلام ایشان را به نماز جمعه ولو در نزدیکی نماز جمعه‌ی عامه ترغیب کرده؟
طبعا امام ایشان را به نماز جمعه‌ای صحیح (جامع شرائط) ترغیب کرده. عدم شرطیت فاصله بین نماز عامه و شیعه از این روایت در نمی‌آید.
مگر این که ادعا کنید نمازی که بدان ترغیب شده‌اند قهرا در نزدیکی نماز عامه باید شکل می‌گرفته و غیر آن عرفا ممکن نبوده (مثلا همه جا نماز عامه برگزار می‌گشته و هر جایی شیعه بخواهد نماز راه بیاندازد، قهرا نزدیک نماز عامه می‌شده). لذا از ترغیب نتیجه گرفته می‌شود که شرط فاصله بین نماز عامه و شیعه وجود ندارد.
و این ادعا هر چند محتمل است، دلیل می‌خواهد و بدون اثباتش دیگر نمی‌توان جهت اثبات مدعا به این روایت تمسک کرد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  شرطیت قبل بودن مشکوک برای غیر در قاعده تجاوز خیشه 2 184 1-بهمن-1402, 07:26
آخرین ارسال: خیشه
  قاعده اشتراک نماز فریضه و مستحب خیشه 2 152 1-بهمن-1402, 07:19
آخرین ارسال: خیشه
  محال بودن یا ضروری بودن تخییر بین اقل و اکثر و تطبیق آن تکبیرات سبع اول نماز خیشه 0 104 20-آذر-1402, 21:10
آخرین ارسال: خیشه
  قوام تلفظ در بحث قرائت نماز خیشه 0 171 13-آذر-1402, 21:54
آخرین ارسال: خیشه
  مشکل در تصویر زیاده تکبیره االاحرام خیشه 0 134 24-آبان-1402, 19:29
آخرین ارسال: خیشه
  فرق بین منافی و قاطع در نماز و تطبیق آن بر تکبیره الاحرام خیشه 1 157 18-آبان-1402, 16:11
آخرین ارسال: سید محمد نظام آبادی
  نیت مکلفی که حین شروع نماز حاضر و در اثنا مسافر است خیشه 0 99 15-آبان-1402, 19:33
آخرین ارسال: خیشه
  نماز مکلفی که زمان شروع حاضر و در اثنا به حد ترخص میرسد خیشه 0 57 14-آبان-1402, 20:48
آخرین ارسال: خیشه
  رد معیاری که برای جزئیت و شرطیت بیان شده توسط استاد گنجی خیشه 2 234 15-مهر-1402, 07:30
آخرین ارسال: خیشه
  اقسام شرط در نماز و احکام ان خیشه 0 155 16-خرداد-1402, 18:22
آخرین ارسال: خیشه

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان