10-بهمن-1397, 19:31
مرحوم نائینی بین متعلق و موضوع این گونه فرق گذاری میکند که ضابطه متعلق این است که به سوی او بعث و زجر میشود. مثلا در وجوب اکرام علماء، اکرام متعلق است چون بعث به سوی اکرام شده است. اما نسبت به موضوع، بعث و زجر صورت نگرفته است. در این مثال علماء موضوع است. بنا بر این مطالب، متعلق باید مقدور باشد چون بعث و زچر به مقدور صورت میگیرد. لذا اگر چیزی غیر مقدور بود در ناحیه موضوع اخذ شده است. ثمره این بحث در واجب معلق و امکان اخذ قصد امر ظاهر میشود.
مرحوم خویی میفرماید: ضابطه قیودی که در ناحیه موضوع اخذ میشوند این است که یا غیر مقدور باشند مانند شرطیت دلوک شمس برای وجوب نماز. و یا تناسب حکم و موضوع اقتضاء میکند که در ناحیه موضوع اخذ شوند. و لو این که مقدور باشد. مثل وجوب وفای به عقود. عقود و لو این که اختیاری است ولی چون بحث امضا نسبت به عقود مطرح میشود فرض وجودش شده است.
چلسه 85 درس خارج اصول استاد گنجی. 11/10
مرحوم خویی میفرماید: ضابطه قیودی که در ناحیه موضوع اخذ میشوند این است که یا غیر مقدور باشند مانند شرطیت دلوک شمس برای وجوب نماز. و یا تناسب حکم و موضوع اقتضاء میکند که در ناحیه موضوع اخذ شوند. و لو این که مقدور باشد. مثل وجوب وفای به عقود. عقود و لو این که اختیاری است ولی چون بحث امضا نسبت به عقود مطرح میشود فرض وجودش شده است.
چلسه 85 درس خارج اصول استاد گنجی. 11/10