امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
سرایت اجمال مخصص منفصل( بین اقل و اکثر) به عام
#1
سلام مشهور در اجمال مخصص در شبهه مفومیه خاص منفصل  که دوران بین اقل و اکثر دارد به عموم عام تمسک میکنند و در مقدار زائد بر اقل حکم عام را جاری میدانند در مقابل ایت الله زنجانی در دوران مذکور اجمال خاص را به عام سرایت میدهند و میفرمایند نمیتوان به عام تمسک کرد و میفرمایند مخصص منفصل مانند متصل است در نظر عقلا. نظر رفق
ا چیست؟
پاسخ
#2
(12-بهمن-1397, 17:10)م بهرامی نوشته: سلام مشهور در اجمال مخصص در شبهه مفومیه خاص منفصل  که دوران بین اقل و اکثر دارد به عموم عام تمسک میکنند و در مقدار زائد بر اقل حکم عام را جاری میدانند در مقابل ایت الله زنجانی در دوران مذکور اجمال خاص را به عام سرایت میدهند و میفرمایند نمیتوان به عام تمسک کرد و میفرمایند مخصص منفصل مانند متصل است در نظر عقلا. نظر رفق
ا چیست؟

علیکم السلام
در محیط تقنین، مخصص منفصل امری رائج و پذیرفته شده نزد عقلاست و عقلا مخصص منفصل را در خطابات قانونیه مثل مخصص متصل می‌دانند.
لذا در اینگونه خطابات، اجمال مخصص چه متصل باشد و چه منفصل، ظهور عام را خدشه دار می‌کند و نظر آیت الله شبیری به صواب نزدیکتر است.
بله، در غیر محیط تقنین سخن مشهور اقرب به صواب است.
پاسخ
#3
(12-بهمن-1397, 17:53)رهـگذر نوشته:
(12-بهمن-1397, 17:10)م بهرامی نوشته: سلام مشهور در اجمال مخصص در شبهه مفومیه خاص منفصل  که دوران بین اقل و اکثر دارد به عموم عام تمسک میکنند و در مقدار زائد بر اقل حکم عام را جاری میدانند در مقابل ایت الله زنجانی در دوران مذکور اجمال خاص را به عام سرایت میدهند و میفرمایند نمیتوان به عام تمسک کرد و میفرمایند مخصص منفصل مانند متصل است در نظر عقلا. نظر رفق
ا چیست؟

علیکم السلام
در محیط تقنین، مخصص منفصل امری رائج و پذیرفته شده نزد عقلاست و عقلا مخصص منفصل را در خطابات قانونیه مثل مخصص متصل می‌دانند.
لذا در اینگونه خطابات، اجمال مخصص چه متصل باشد و چه منفصل، ظهور عام را خدشه دار می‌کند و نظر آیت الله شبیری به صواب نزدیکتر است.
بله، در غیر محیط تقنین سخن مشهور اقرب به صواب است.
ممنون. ولی فرمایش اقای زنجانی مطلق است و به نظر میاید در غیر محیط تقنین هم عقلا در صورت اجمال به عام رجوع نمیکنند. برخورد ما با روایات برخورد با محیط تقنینی است یا محاورات رایج عقلایی؟
پاسخ
#4
(12-بهمن-1397, 20:00)م بهرامی نوشته:
(12-بهمن-1397, 17:53)رهـگذر نوشته:
(12-بهمن-1397, 17:10)م بهرامی نوشته: سلام مشهور در اجمال مخصص در شبهه مفومیه خاص منفصل  که دوران بین اقل و اکثر دارد به عموم عام تمسک میکنند و در مقدار زائد بر اقل حکم عام را جاری میدانند در مقابل ایت الله زنجانی در دوران مذکور اجمال خاص را به عام سرایت میدهند و میفرمایند نمیتوان به عام تمسک کرد و میفرمایند مخصص منفصل مانند متصل است در نظر عقلا. نظر رفق
ا چیست؟

علیکم السلام
در محیط تقنین، مخصص منفصل امری رائج و پذیرفته شده نزد عقلاست و عقلا مخصص منفصل را در خطابات قانونیه مثل مخصص متصل می‌دانند.
لذا در اینگونه خطابات، اجمال مخصص چه متصل باشد و چه منفصل، ظهور عام را خدشه دار می‌کند و نظر آیت الله شبیری به صواب نزدیکتر است.
بله، در غیر محیط تقنین سخن مشهور اقرب به صواب است.
ممنون. ولی فرمایش اقای زنجانی مطلق است و به نظر میاید در غیر محیط تقنین هم عقلا در صورت اجمال به عام رجوع نمیکنند. برخورد ما با روایات برخورد با محیط تقنینی است یا محاورات رایج عقلایی؟

برخورد ما حتما باید برخورد با محیط تقنین باشد، در غیر این صورت بسیاری از مسائل اصول، خلاف محاورات رائج خواهد بود.
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#5
به نظر میرسد وقتی متکلم به هر دلیلی ، به بیان منفصل مقصود خود را تبیین می کند چه در محیط تقنین باشد چه نباشد انتظار وی از مخاطب این است که مقصود از کلام را با در نظر گرفتن مجموع دو کلام بدست آورد لذا باید مفاد مجموعی دو کلام را در نظر گرفت نه تک تک .
و من هنا یظهر با توجه به خصوصیاتی که در مقام های مختلف موجود است باید قائل به تفصیل شد و این گونه نیست که همه جا قائل به اجمال شویم و حتی در مخصصهای متصل هم گاها می توان به عموم تمسک کرد ؛ مثلا گاهی شارع در مقام بیان وظیفۀ فعلی مکلفین و در وقت حاجت آنان است و در این فضا به مکلفین می گوید اکرم العلماء و لا تکرم الفساق منهم و ما شک داریم مرتکب صغیره هم فاسق است یا نه و از طرفی وظیفۀ بیان مفهوم فاسق نیز به عهدۀ خود شارع است (علی الفرض)؛ در چنین فضایی با القای عموم اکرم العلماء :
1- اگر بگوئیم مراد شارع اهمال و عدم افهام وظیفۀ مکلفین در مورد علمای مرتکب صغیره است خلاف مقام بیانی است که فرض کردیم چون فرض این بود که در مقام بیان وظیفۀ فعلی مکلفین می باشد و وقت حاجت فرا رسیده است.
2- اگر بگوئیم مرادش شارع از فاسق شامل مرتکب صغیره هم می شود محذورش این است که به هیچ وجه با الفاظ مورد نظر چنین مغنایی قابل افهام نیست چون فرض این است که مفهوم فاسق مردد است و مفهوم عالم هم که همه علماء را می گیرد لذا هیچ مصحی برای افهام این مراد وجود ندارد.
3- تنها حالت متعین اننست که مراد شارع از فاسق شامل مرتکب صغیره نشود زیرا با سکوت تنها این معنا قابل افهام است و به عبارتی نفس عدم افهام مرتکب صغیره دال بر عدم است و سر این مطلب این است که وقتی متکلمی سکوت می کند و در عین حال در مقام بیان و افهام است و از طرفی لفظ روشنی برای افادۀ مراد خود القاء نکرده است تنها چیزی که می تواند مصحح این سکوت باشد این است که مدلول تصوری کلام را اراده کرده باشد یعنی اکرام جمیع علماء الا مرتکب کبائر زیرا مدلول تصوری اکرم العلماء شامل مرتکب صغیره و کبیره می شود که با مخصص تنها مرتکب کبیره را خارج کرد و مرتکب صغیره را افهام نکرد لذا مدلول تصوری اکرم العلماء کما کان مرتکب صغیره را هم شامل می شود و همین مصحح این می شود که سکوت با فرض در مقام بیان بودن آن دلالت تصوری را به دلالت تصدیقی برساند که اصطلاحا به آن دلالت سکوتیه می گویند .
لازم به ذکر است که این بیان در مخصص متصل بود فضلا عن المنفصل البته این یک حالت بود و حالات دیگری در مساله است که حتی در منفصل هم نمی توان به عام تمسک کرد فضلا عن المتصل .
پاسخ
#6
(14-بهمن-1397, 08:23)مسعود عطار منش نوشته: به نظر میرسد وقتی متکلم به هر دلیلی ، به بیان منفصل مقصود خود را تبیین می کند چه در محیط تقنین باشد چه نباشد انتظار وی از مخاطب این است که مقصود از کلام را با در نظر گرفتن مجموع دو کلام بدست آورد لذا باید مفاد مجموعی دو کلام را در نظر گرفت نه تک تک .

لازم به ذکر است که این بیان در مخصص متصل بود فضلا عن المنفصل البته این یک حالت بود و حالات دیگری در مساله است که حتی در منفصل هم نمی توان به عام تمسک کرد فضلا عن المتصل .

در اینکه گاهی به دلیل وجود قرینه، در مخصص منفصل نمی‌توان به عام تمسک کرد، بحثی نیست.
بلکه محل نزاع در این است که وقتی قرینه‌ای نیست، اصل عقلایی تمسک به عام است یا خیر؟
پاسخ
 سپاس شده توسط مسعود عطار منش
#7
(14-بهمن-1397, 16:41)رهـگذر نوشته:
(14-بهمن-1397, 08:23)مسعود عطار منش نوشته: به نظر میرسد وقتی متکلم به هر دلیلی ، به بیان منفصل مقصود خود را تبیین می کند چه در محیط تقنین باشد چه نباشد انتظار وی از مخاطب این است که مقصود از کلام را با در نظر گرفتن مجموع دو کلام بدست آورد لذا باید مفاد مجموعی دو کلام را در نظر گرفت نه تک تک .

در اینکه گاهی به دلیل وجود قرینه، در مخصص منفصل نمی‌توان به عام تمسک کرد، بحثی نیست.
بلکه محل نزاع در این است که وقتی قرینه‌ای نیست، اصل عقلایی تمسک به عام است یا خیر؟

تذکر چند نکته مفید به نظر می رسد :
نکتۀ اول : یکی از مشکلاتی اهل علم گاها خصوصا در بحث های اصولی دچار آن میشوند این است که دائماً به دنبال بحثهایی هستند که در خلأ بوده و ناظر به واقعیت نیست یعنی دائما فضای موجود بین عرف عقلائ یا عرف متشرعه را خالی از قرینه در نظر گرفته و بحثهای انتزاعی مطرح می کنند در حالی که در خارج اگر نگوئیم در غالب موارد لا اقل در بسیاری از موارد قرائنی همراه با کلام است که تعیین کنندۀ ظهورات است و یک محقق حق ندارد در فضایی خالی از این واقعیات بحث کند پس دلیلی ندارد بحث را منحصر کنیم به جایی که قرینه ای نیست همینطور که دلیلی ندارد بحث را منحصر به حالت وجود قرینه کنیم .
نکتۀ دوم : ضابطۀ کلی را در صدر عرایضم عرض کردم و آن عبارت از لحاظ مفاد مجموعی دو کلام است یعنی اگر هیچ قرینه ای ولو به نحو دلالت سکوتیه که شرطش مقام بیان است در این بیان وجود نداشته باشد معنایش این است که دو کلام مفاد مجموعی نداشته باشد معنایش اجمال بوده و مجالی برای تمسک به عام وجود ندارد و اگر مفاد مجموعی داشته باشد به همان مفاد اخذ می کنیم حال برای تعیین این که آیا مفاد مجموعی دارد یا ندارد باید به واقعیت خارجی کلام توجه کرد که بنده بعنوان مثال یک نمونه ذکر کردم.
نکتۀ سوم : در توضیح ضابطۀ مذکور باید عرض کنم یک متکلم گاهی بنا دارد مراد خود را با کلام واجد القاء کند که در این صورت معنا ندارد به بیان منفصل تکیه کند و اگر بیان منفصلی آورد که ولو اخص از بیان قبلی بود به منزلۀ معارض تلفی میشود و اگر همین متکلم به دلی مصالحی همچون مصلت تدریج بنا بر این ندارد که تمام مصود خود را با یک کلام القاء کند در نتیجه انتظارش از مخاطب نیز این است که مراد را از مجموع کلمات واصل شده بدست آورد (بله اگر واصل نشده باشد حرف دیگری است) لذا ما نباید ظهور وحدانی یک خطاب را به تنهایی در نظر گرفته و به آن تمسک کنیم بلکه اگر این خطاب یک مخصص هم دارد باید مفاد مجموعی اینها را در نظر گرفت و دید که ایا معنایی از مجموع این دو کلام افهام میشود یا نه و اگر معنایی افهام نشود در واقع نمی توان به متکلم نسبت داد که شما این معنا را بیان کردی و از ظرفی با توجه به این که قوام حجیت ظهور یا هر حجیت دیگری به قدرت بر احتجاج است در چنین مواردی قدرت بر اجتجاج نبوده و نمی توان به چیزی تمسک کرد .
پاسخ
#8
(14-بهمن-1397, 08:23)مسعود عطار منش نوشته: به نظر میرسد وقتی متکلم به هر دلیلی ، به بیان منفصل مقصود خود را تبیین می کند چه در محیط تقنین باشد چه نباشد انتظار وی از مخاطب این است که مقصود از کلام را با در نظر گرفتن مجموع دو کلام بدست آورد لذا باید مفاد مجموعی دو کلام را در نظر گرفت نه تک تک .
و من هنا یظهر با توجه به خصوصیاتی که در مقام های مختلف موجود است باید قائل به تفصیل شد و این گونه نیست که همه جا قائل به اجمال شویم و حتی در مخصصهای متصل هم گاها می توان به عموم تمسک کرد ؛ مثلا گاهی شارع در مقام بیان وظیفۀ فعلی مکلفین و در وقت حاجت آنان است و در این فضا به مکلفین می گوید اکرم العلماء و لا تکرم الفساق منهم و ما شک داریم مرتکب صغیره هم فاسق است یا نه و از طرفی وظیفۀ بیان مفهوم فاسق نیز به عهدۀ خود شارع است (علی الفرض)؛ در چنین فضایی با القای عموم اکرم العلماء :
1- اگر بگوئیم مراد شارع اهمال و عدم افهام وظیفۀ مکلفین در مورد علمای مرتکب صغیره است خلاف مقام بیانی است که فرض کردیم چون فرض این بود که در مقام بیان وظیفۀ فعلی مکلفین می باشد و وقت حاجت فرا رسیده است.
2- اگر بگوئیم مرادش شارع از فاسق شامل مرتکب صغیره هم می شود محذورش این است که به هیچ وجه با الفاظ مورد نظر چنین مغنایی قابل افهام نیست چون فرض این است که مفهوم فاسق مردد است و مفهوم عالم هم که همه علماء را می گیرد لذا هیچ مصحی برای افهام این مراد وجود ندارد.
3- تنها حالت متعین اننست که مراد شارع از فاسق شامل مرتکب صغیره نشود زیرا با سکوت تنها این معنا قابل افهام است و به عبارتی نفس عدم افهام مرتکب صغیره دال بر عدم است و سر این مطلب این است که وقتی متکلمی سکوت می کند و در عین حال در مقام بیان و افهام است و از طرفی لفظ روشنی برای افادۀ مراد خود القاء نکرده است تنها چیزی که می تواند مصحح این سکوت باشد این است که مدلول تصوری کلام را اراده کرده باشد یعنی اکرام جمیع علماء الا مرتکب کبائر زیرا مدلول تصوری اکرم العلماء شامل مرتکب صغیره و کبیره می شود که با مخصص تنها مرتکب کبیره را خارج کرد و مرتکب صغیره را افهام نکرد لذا مدلول تصوری اکرم العلماء کما کان مرتکب صغیره را هم شامل می شود و همین مصحح این می شود که سکوت با فرض در مقام بیان بودن آن دلالت تصوری را به دلالت تصدیقی برساند که اصطلاحا به آن دلالت سکوتیه می گویند .
لازم به ذکر است که این بیان در مخصص متصل بود فضلا عن المنفصل البته این یک حالت بود و حالات دیگری در مساله است که حتی در منفصل هم نمی توان به عام تمسک کرد فضلا عن المتصل .
سلام ماشاء الله تعالی بسیار زیبا و فنی و قابل استفاده بود. جزاکم الله خیر الجزاء ؛ فقط مفروض اینه که متکلم باید عالم باشد که مخاطبش این شبهه مفهومیه را دارد؛ والا اگر تصور شود که مثلا این خطاب برای مردم زمان صدور بوده و ما علم و یا حداقل شک داشته باشیم که آیا آنها نیز مثل ما شبهه مفهومیه داشتند یا خیر/ این بیان سر نمیرسد؛ پس مفروض این است که متکلم علم به شبهه مفهومیه مخاطب خود دارد و در عین حال تبیین نمیکند. عالی و قابل استفاده بود.آفرین
پاسخ
#9
این شکی که می‌فرمایید ما وضعیت زمان صدور را ندانیم در غالب قریب به اتفاق ادله وجود داشته و با بیاناتی همچون انسداد الغا میشود.
پاسخ
#10
(4-آذر-1399, 07:03)مسعود عطار منش نوشته: این شکی که می‌فرمایید ما وضعیت زمان صدور را ندانیم در غالب قریب به اتفاق ادله وجود داشته و با بیاناتی همچون انسداد الغا میشود.

یعنی شبهات مفهومیه به قدری زیادند که حتی با وجود اخذ به قدر متیقن آنها باز معظم فقه بر روی زمین میماند؟ شبهه مفهومیه احتمال خاص نیست؟ Big Grin
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  سؤال:  اقل و اکثر ارتباطی در شبهات تحریمیه رضا اسکندری 3 8,306 21-آذر-1397, 08:57
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان