امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قاعده ی ید، تعریف مدعی و منکر
#1
جلسه 9/11/97 و 10/11/97
یکی از روایاتی که برای اثبات قاعده ی ید به آن استدلال شده است، روایت محاجه ی امیر المومنین علیه السلام با ابوبکر در امر فدک است که طبق آن، حضرت طرف مقابل ذوالید را مدعی و مطالَب به بینه معرفی نموده اند. به دو وجه به این روایت استدلال شده است. یکی این که طبق حدیث، ذو الید منکر است و منکر کسی است که قولش مطابق حجت است و تنها محتمل الحجیت در بین، ید است بنا بر این ید حجت است. راه دوم استناد به تعبیر "ان کان فی ید المسلمین شیء یملکونه" است به این تقریر که یملکونه به معنای ملکیت در ظاهر است، یعنی ید دلالت بر ملکیت دارد. بنا بر این تقریر، گفته شده که حدیث دلالت بر اماریت نیز دارد (قواعد فقهیه مرحوم بجنوردی و...)
به راه اول اشکال شده که مدعی، کسی است که لو تَرک تُرک و این تعریف بر شخص مقابل ذو الید صادق است چه ید حجت باشد چه نه و لذا حجیت ید ثابت نمی شود.(منتقی)
استاد به تبع مرحوم آقای حکیم، تعریف صحیح مدعی و منکر را همان مخالف و موافق حجت گرفتند.
اما با توجه به این که ظاهرا نصی در تبیین مدعی و منکر وجود ندارد و تعاریف مختلف در مقام تحدید مفهوم عرفی این دو عنوان است، ممکن است عرفی بودن این معنی  بعید به نظر برسد و همان تعریف لو ترک ترک عرفی تر به نظر برسد.
اما اگر تعریف مدعی این باشد، لازم می آید که اگر زید مال دست عمرو را ادعا می کند و می گوید که او آن را از من غصب کرده است و عمرو هم اعتراف به غصب کردنش می کند با این حال ادعا می کند که بعد از غصب، مال را از زید خریده است، طبق تعریف لو ترک ترک باید زید را مدعی دانست در حالی که در این مثال، چه بسا روشن است که عمرو باید بینه بر خریدش بیاورد.
لذا شاید بتوان در تقریب مختار استاد، این گونه گفت که در باب قضا، یک نص شرعی داریم که البینه علی المدعی، از سوی دیگر در ارتکاز و سیره ی عقلاء نیز چنین قاعده ای داریم که از یک طرف مطالبه ی بینه می شود، وقتی با وجود عقلائی بودن قاعده، چنین نصی بیان می شود و در معنای مدعی بیانی ذکر نمی شود، فهمیده می شود که مدعی همان کسی است که به لحاظ سیره و ارتکاز عقلائی از او مطالبه ی بینه و دلیل می شود. و این، همان کسی است که قولش مخالف حجت است (یعنی نمی گوییم که معنای عرفی مدعی و منکر این است، بلکه در سیره، از کسی که قولش مخالف حجت است طلب بینه می شود، حالا شارع فرموده از مدعی مطالبه ی بینه می شود، در این ظرف، فهمیده می شود که مدعی در نظر شارع همان کسی است که قولش مخالف حجت است)
لکن این بیان هم محل تامل است، سلمنا که مدعی همان کسی است که عقلائیا از او مطالبه ی بینه می شود اما معلوم نیست چنین کسی همان کسی است که قولش مخالف حجت است. لذا مرحوم آقای خوئی در مبانی تکمله ی منهاج و در کتاب اجاره، مدعی را در همین حد تعریف کرده اند(المدّعى هو الذي يدّعي شيئاً على آخر و يكون ملزماً بإثباته عند العقلاء)
و دیگر تطبیق نداده اند بر کسی که قولش مخالف حجت است.
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#2
(7-اسفند-1397, 10:19)محمود رفاهی فرد نوشته: لکن این بیان هم محل تامل است، سلمنا که مدعی همان کسی است که عقلائیا از او مطالبه ی بینه می شود اما معلوم نیست چنین کسی همان کسی است که قولش مخالف حجت است. لذا مرحوم آقای خوئی در مبانی تکمله ی منهاج و در کتاب اجاره، مدعی را در همین حد تعریف کرده اند(المدّعى هو الذي يدّعي شيئاً على آخر و يكون ملزماً بإثباته عند العقلاء)
و دیگر تطبیق نداده اند بر کسی که قولش مخالف حجت است.

مگه این بیان چه اشکالی دارد؟ آیا مثال نقضی دارید؟
پاسخ
#3
(7-اسفند-1397, 10:19)محمود رفاهی فرد نوشته: لذا شاید بتوان در تقریب مختار استاد، این گونه گفت که در باب قضا، یک نص شرعی داریم که البینه علی المدعی، از سوی دیگر در ارتکاز و سیره ی عقلاء نیز چنین قاعده ای داریم که از یک طرف مطالبه ی بینه می شود، وقتی با وجود عقلائی بودن قاعده، چنین نصی بیان می شود و در معنای مدعی بیانی ذکر نمی شود، فهمیده می شود که مدعی همان کسی است که به لحاظ سیره و ارتکاز عقلائی از او مطالبه ی بینه و دلیل می شود. و این، همان کسی است که قولش مخالف حجت است (یعنی نمی گوییم که معنای عرفی مدعی و منکر این است، بلکه در سیره، از کسی که قولش مخالف حجت است طلب بینه می شود، حالا شارع فرموده از مدعی مطالبه ی بینه می شود، در این ظرف، فهمیده می شود که مدعی در نظر شارع همان کسی است که قولش مخالف حجت است)

این استدلال (ولو نه برای اثبات این که بگوییم مدعی کسی است که قولش مخالف حجت است، بلکه برای اثبات مختار مرحوم آقای خوئی) از جهتی محل تأمل است:
ظاهر دلیلی که می‌گوید «البینة علی المدعی» این است که مفهوم «مدعی» مفهوم روشنی است اما روشن نیست که بینه به عهده‌ی چه کسی است؟ آیا مدعی باید بینه بیاورد یا منکر؟
اگر قرار باشد بر اساس این که عرفا چه کسی باید بینه بیاورد مدعی تشخیص داده شود، تعبیر «البینة علی المدعی» گنگ و دور گونه خواهد شد. چرا که از طرفی تشخیص مدعی بر این اساس است که چه کسی باید بینه ارائه دهد و از طرفی تشخیص این که چه کسی باید بینه ارائه دهد بر این اساس است که چه کسی مدعی است!
به عبارتی دیگر، طبق نگاه شما، دلیل «البینة علی المدعی» سؤالی را پاسخ نمی‌دهد و کماکان بین مردم نزاع خواهد شد که چه کسی باید بینه ارائه دهد؟ و نمی‌توان با تمسک به این دلیل به چنین نزاعی خاتمه داد.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  قاعده ی فراغ، ظاهر تعبیر "شک فی الشیء" محمود رفاهی فرد 4 4,158 13-اسفند-1397, 18:25
آخرین ارسال: سید محسن حائری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان