حجب الله سکت الله

[امین]

ا-مَا حَجَبَ اللَّهُ عَنِ الْعِبَادِ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ.
2- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى حَدَّ حُدُوداً فَلَا تَعْتَدُوهَا وَ فَرَضَ فَرَائِضَ فَلَا تَنْقُصُوهَا وَ سَكَتَ عَنْ أَشْيَاءَ لَمْ يَسْكُتْ عَنْهَا نِسْيَاناً لَهَا فَلَا تُكَلَّفُوهَا رَحْمَةً مِنَ اللَّهِ لَكُمْ فَاقْبَلُوهَا.
درمورد رابطه این دو روایت سه نظر است :
الف :موضوع سکت الله وحجب الله یکی است یعنی احکامی که اصلا صادر نشده سکت وحجب (نظر شیخ واخوند )
ب:حجب اعم است هم احکامی که صادر نشده و هم احکامی که ابلاغ شده ولی به ما نرسیده بخاطر اجمال تعارض فقد نص ولی سکت فقط مال احکامی است که صادر نشده( نظر اقای صدر )
ج:این دو متباینند سکت یعنی صادر نشده حجب یعنی صادر شده از ما پوشیده شده بخاطر ظلم ظالمین همان فقد نص و...والا اگر از اول حکمی نبوده حجب معنا ندارد.(نظر استاد )
اگر منبری بالای منبر حرفی بزند بعد مستمعین برای ما دوجور نقل کنند میتوانیم به منبری بگوییم که تو این مطلب را از ما پوشاندی !
استاد در جواب میگوید میتوانست خدا بوسیله حججش مطلب را به ما برساند حالا که نرسانده میگوییم تو پوشاندی ولی این عرفی نیست که بگوییم چون میتوانستی با معجزه (چون بطور طبیعی که همه احکام به ما نمیرسد)یک جوری به مابرسانی پس تو محجوب کردی همان حرف اخوند خوب است.

[اشکذری]

ظاهر حدیث حجب که می گوید «موضوع عنهم» این است که شارع می خواهد یک راهکار تسهیلی برای مکلفین جعل کند در حالی که اگر مفاد حجب الله با سکت الله را یکی بگیریم هیچ فایده عملی برای مکلف ندارد زیرا اول مکلف باید احراز کند این مسئله مشکوک از مواردی است که سکت الله عنه یا نه و چون احراز ممکن نیست جعل تسهیل لغو است.

اگر هم بگوئیم بیاید از امام بپرسد که آیا بیان کرده اند یا خیر فالغویه اظهر به علاوه که مختص حضور شده و خلاف ظاهر است (و ان کان فیه تامل)

اللهم ان یقال
این حدیث مربوط به زمان حضور و در مرآی و مسمع امام بودن است که اگر حضرت چیزی فرموده بود رسیده بود

یا بگوئیم درباره مواردی است که شخص سوالی می کند و حضرت به جوابی اکتفا می کنند پس بر سائل نیست که دوباره از برخی محتملات بپرسد مانند داستان گاو بنی اسرائیل.