امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نکته علمی: ترک عمدی برخی واجبات موجب بطلان عمل نیست
#1
در حج گفته میشود رمی جمرات در عین این که یکی از واجبات حج است اگر عمدا ترک شود موجب بطلان حج نیست ؛ این معنا ثبوتا دو تصویر دارد :
1- رمی جمرات واجب در ظرف حج است یعنی دو واجب داریم که امتثال یکی مشروط به این است که در ظرف دیگری باشد لذا با ترکش هیچ لطمه ای به حج وارد نمیشود بلکه صرفا یک واجبی که در ظرف حج باید انجام میشده انجام نشده: این معنا اگر چه معقول است ولی عرفی نیست .
2- رمی جمرات در عین این که جزء الحج است ولی جزء الصنف است نه جزء الماهیه و به عبارتی تحقق ماهیت حج لا بشرط از تحقق و عدم تحقق رمی جمرات است ولی آن صنف از حج که رمی جمرات دارد مقید به تحقق رمی است مانند خانه ای که ماهیتش لا بشرط از دو اتاق داشتن است ولی صنف خاصی از خانه مقید به این است که دو اتاق داشته باشد حال اگر شخصی آن صنف را محقق نکرد طبیعت محقق شده و حج حاصل است ولو واجب دیگری که مربوط به تحقق آن صنف بوده محقق نشده است .
برگرفته از بیانات استاد شبیری حفظه الله در تاریخ 15 اسفند 97
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#2
طبق تصویر دوم، طبعا حجی مورد امر واقع شده که از صنف دارای رمی جمرات می‌باشد. طبق این فرض، کسی که رمی جمرات نکند هر چند حج مطلق را به جا آورده، اما حجی که به جا آورده آن حج مأمور به نبوده است. پس چطور حج واجب از گردنش ساقط می‌گردد؟
پاسخ
#3
(20-اسفند-1397, 18:36)سید محسن حائری نوشته: طبق تصویر دوم، طبعا حجی مورد امر واقع شده که از صنف دارای رمی جمرات می‌باشد. طبق این فرض، کسی که رمی جمرات نکند هر چند حج مطلق را به جا آورده، اما حجی که به جا آورده آن حج مأمور به نبوده است. پس چطور حج واجب از گردنش ساقط می‌گردد؟

اگر اصل حج و این که حج در ضمن آن صنف خاص آورده شود را به نحو تعدد مطلوب بگیریم مطلوب اول حاصل شده و مطلوب دوم فوت شده و چون مطلوب اول حاصل شده دیگر حج ساقط است و این هم معقول است که تدارک مطلوب دوم هم واجب نباشد یعنی واجب نباشد حج دیگری برویم و رمی جمرات را تحصیل کنیم و این عدم لزوم تدارک می تواند بخاطر نکات متعددی باشد مثل مفسدۀ در الزام دوباره و ... .
پاسخ
#4
(21-اسفند-1397, 10:56)مسعود عطار منش نوشته:
(20-اسفند-1397, 18:36)سید محسن حائری نوشته: طبق تصویر دوم، طبعا حجی مورد امر واقع شده که از صنف دارای رمی جمرات می‌باشد. طبق این فرض، کسی که رمی جمرات نکند هر چند حج مطلق را به جا آورده، اما حجی که به جا آورده آن حج مأمور به نبوده است. پس چطور حج واجب از گردنش ساقط می‌گردد؟

اگر اصل حج و این که حج در ضمن آن صنف خاص آورده شود را به نحو تعدد مطلوب بگیریم مطلوب اول حاصل شده و مطلوب دوم فوت شده و چون مطلوب اول حاصل شده دیگر حج ساقط است و این هم معقول است که تدارک مطلوب دوم هم واجب نباشد یعنی واجب نباشد حج دیگری برویم و رمی جمرات را تحصیل کنیم و این عدم لزوم تدارک می تواند بخاطر نکات متعددی باشد مثل مفسدۀ در الزام دوباره و ... .

ظاهر توضیحی که در ابتدا ارائه داده بودید این است که در تصویر دوم اینگونه نیست که دو واجب وجود داشته باشد.
اگر این طور باشد که توضیح دادید (تعدد مطلوب)، آن مشکل عرفی نبودنی که در تصویر اول مطرح شد در این وجه نیز وجود دارد و چه بسا غیر عرفی‌تر نیز هست. چرا که دو حج بر گردن مکلف تصویر شده و با اتیان یکی، دیگری (به خاطر مفاسد در الزام و ...) از گردن مکلف ساقط می‌گردد. ضمنا اگر مکلف هیچ کدام را انجام نداد، طبعا دو تکلیف را معصیت نموده و این بسیار بسیار غیر عرفی است.
بعید می‌دانم حضرت استاد در این تصویر دوم ملتزم به تعدد مطلوب بشوند.
پاسخ
#5
(21-اسفند-1397, 18:16)سید محسن حائری نوشته: [quote pid='6141' dateline='1552372006']

ظاهر توضیحی که در ابتدا ارائه داده بودید این است که در تصویر دوم اینگونه نیست که دو واجب وجود داشته باشد.
اگر این طور باشد که توضیح دادید (تعدد مطلوب)، آن مشکل عرفی نبودنی که در تصویر اول مطرح شد در این وجه نیز وجود دارد و چه بسا غیر عرفی‌تر نیز هست. چرا که دو حج بر گردن مکلف تصویر شده و با اتیان یکی، دیگری (به خاطر مفاسد در الزام و ...) از گردن مکلف ساقط می‌گردد. ضمنا اگر مکلف هیچ کدام را انجام نداد، طبعا دو تکلیف را معصیت نموده و این بسیار بسیار غیر عرفی است.
بعید می‌دانم حضرت استاد در این تصویر دوم ملتزم به تعدد مطلوب بشوند.

[/quote]
توضیح بنده از تعدد مطلوب به معنای دو واجب نیست بلکه به معنای یک واجبی است که دو مطلوب را بصورت طولی تامین می کند لذا دو عقلائیا ممکن است بگوئیم اگر چه شدت و خفت عذاب را دارد ولی دو عقاب ندارد.
مثال عرفی تعدد مطلوب آب خنک است . مولا تشنه است و به عبدش می گوید آب خنک بیاور ؛ در مثال مذکور اصل آب خوردن تشنگی را برطرف می گند ولو آب معمولی باشد و مطلوب اول حاصل میشود ولی مطلوب دومی هم هست که خنک شدن جگر مولاست و این حاصل نشده . در تعدد مطلوب ، مطلوب دوم تکمیل کننده مطلوب اول است و ارتباط مستقیم با آن دارد ولی در دو واجب دومی تکمیل کننده اولی نیست .
بنده خیال می کنم مثالهای عرفی متعددی می توان آورد که روحاً تعدد مطلوب است ولو اسمش را عرف بلد نباشد مانند همین مثالی که زدیم ولی شاید نتوان مثال زیادی برای دو واجب که یکی در ظرف دیگری است پیدا کرد لذا گفتیم تعدد مطلوب عرفیت دارد ولی دو واجب مستقل که یکی رد ظرف دیگری باشد عرفیت ندارد .
مثال دیگر : زنی به شوهرش می گوید ماشین شاسی بلند می خواهم در حالیکه اصل ماشین داشتن یک مطلوب است و تکمیل کننده آن این است که این ماشی شاسی بلند باشد ؛ این روحا تعدد مطلوب و کاملا هم عرفیت دارد .
مثال سوم : فرزندی به پدرش می گوید برویم فلان رستوران بالای شهر در حالیکه مطلق رستوران یک مطلوب است و تکمیل کننده آن این است که در رستوران کذایی بالای شهر باشد .
و ...
پاسخ
#6
درست است که مثال‌هایی که زدید کاملا عرفی و رایج هستند، اما معلوم نیست که حقیقت این مثال‌های عرفی همان چیزی باشد که شما توضیح می‌دهید. بلکه چه بسا این مثال‌ها را می‌توان با آن توجیه شماره ۱ که در ابتدای بحث مطرح کردید توضیح داد.
در حقیقت خنک بودن آب، مطلوبی است که در ظرف مطلوبیت اصل آب می‌باشد. و همچنین مثال‌های دیگر.

خصوصا با توجه به مبنای آخوند (که فکر می‌کنم مبنای حضرت استاد نیز در این جهت همین‌گونه است) تفاوتی بین وجوب و اراده و مطلوب مولی نیست. لذا نمی‌توانید بفرمایید که در جایی دو مطلوب وجود دارد، اما یک واجب بیشتر نیست! لا جرم باید بپذیرید که با وجود دو مطلوب، قهرا دو واجب موجود است. حال هر طور که می‌خواهید این دو واجب را تحلیل و ارائه دهید.
پاسخ
#7
(21-فروردين-1398, 12:24)سید محسن حائری نوشته: درست است که مثال‌هایی که زدید کاملا عرفی و رایج هستند، اما معلوم نیست که حقیقت این مثال‌های عرفی همان چیزی باشد که شما توضیح می‌دهید. بلکه چه بسا این مثال‌ها را می‌توان با آن توجیه شماره ۱ که در ابتدای بحث مطرح کردید توضیح داد.
در حقیقت خنک بودن آب، مطلوبی است که در ظرف مطلوبیت اصل آب می‌باشد. و همچنین مثال‌های دیگر.

خصوصا با توجه به مبنای آخوند (که فکر می‌کنم مبنای حضرت استاد نیز در این جهت همین‌گونه است) تفاوتی بین وجوب و اراده و مطلوب مولی نیست. لذا نمی‌توانید بفرمایید که در جایی دو مطلوب وجود دارد، اما یک واجب بیشتر نیست! لا جرم باید بپذیرید که با وجود دو مطلوب، قهرا دو واجب موجود است. حال هر طور که می‌خواهید این دو واجب را تحلیل و ارائه دهید.
اولا به نظر می رسد این که فرمودید با توضیح اول هم می توان این مثالها را توضیح داد بخاطر این است که در الفاظ کلام بنده مانده اید و الا طبق توضیحی که از مقصودم بیان کردم خنک بودن آب یک مطلوب مستقل در ظرف آب نوشیدن نیست بلکه تکمیل کننده رفع تشنگی است و این دو روحا با هم تفاوت دارند حال اسمش را هر چه می خواهید بگذارید .
ثانیا استاد  که می فرمایند مطلوب و اراده و وجوب و ... یکی است اگر به مجموع کلماتشان واقف باشید مرادشان هر چیزی که لفظ مطلوب یا اراده بر آن صادق باشد نیست بلکه ممکن است دو ملاک و مصلحت وجود داشته باشد در طول همدیگر (تعدد مطلوب) ولی اراده فعلی و تنجیزی به این معنا که در صدد تحصیلش بر اید یکی باشد یعنی مراد از تعدد مطلوب همان تعدد مصلحت و ملاک باشد که ملازمه با تعدد تحریک و در صدد تحصیل بر آمدن ندارد یعنی وقتی مولا می گوید آب خنک در صدد تحصیل آب خنک بر آمده ولو ملاکی که از این شیء واحد تأمین میشود دو ملاک و مصلحت است.
اگر مراد از دو عقاب این است که بین کسی که اصلا آب نمی آورد و کسی که آب خنک نمی آورد در عقاب فرق است و مثلا اولی عقابش شدیدتر است یا عقاب مازادی دارد برحاتی قابل التزام است چون او دو ملاک و غرض را از مولا تفویت کرده است .
حال خیلی سر الفاظ بحث ندارم که یک واجب است یا دو واجب خلاصه در صدد تحصیل یک چیز بر آمده و حقل حکم به لزوم آمتثال همان یک چیز دارد و غرض از این یک چیز تأمین دو ملاک است حال می خواهید بگوئید یک واجب می خواهید بگویید دو واجب و تا جایی که بنده می دانم این بیان با مبانی استاد هیچ منافاتی ندارد .
پاسخ
#8
(21-فروردين-1398, 12:49)مسعود عطار منش نوشته: اولا به نظر می رسد این که فرمودید با توضیح اول هم می توان این مثالها را توضیح داد بخاطر این است که در الفاظ کلام بنده مانده اید و الا طبق توضیحی که از مقصودم بیان کردم خنک بودن آب یک مطلوب مستقل در ظرف آب نوشیدن نیست بلکه تکمیل کننده رفع تشنگی است و این دو روحا با هم تفاوت دارند حال اسمش را هر چه می خواهید بگذارید .
اتفاقا «خنک بودن آب» مطلوبی است که در ظرف «آوردن آب» وجود دارد و کاملا عرفی و مطابق با ارتکاز است. متوجه نشدم چرا می‌فرمایید که «خنک بودن آب» مطلوبی ضمن یک مطلوب دیگر نیست. حد اقل اگر کسی چنین ادعایی کند بسیار وجیه به نظر می‌رسد.

(21-فروردين-1398, 12:49)مسعود عطار منش نوشته: ثانیا استاد  که می فرمایند مطلوب و اراده و وجوب و ... یکی است اگر به مجموع کلماتشان واقف باشید مرادشان هر چیزی که لفظ مطلوب یا اراده بر آن صادق باشد نیست بلکه ممکن است دو ملاک و مصلحت وجود داشته باشد در طول همدیگر (تعدد مطلوب) ولی اراده فعلی و تنجیزی به این معنا که در صدد تحصیلش بر اید یکی باشد یعنی مراد از تعدد مطلوب همان تعدد مصلحت و ملاک باشد که ملازمه با تعدد تحریک و در صدد تحصیل بر آمدن ندارد یعنی وقتی مولا می گوید آب خنک در صدد تحصیل آب خنک بر آمده ولو ملاکی که از این شیء واحد تأمین میشود دو ملاک و مصلحت است.
اگر مراد از دو عقاب این است که بین کسی که اصلا آب نمی آورد و کسی که آب خنک نمی آورد در عقاب فرق است و مثلا اولی عقابش شدیدتر است یا عقاب مازادی دارد برحاتی قابل التزام است چون او دو ملاک و غرض را از مولا تفویت کرده است .
حال خیلی سر الفاظ بحث ندارم که یک واجب است یا دو واجب خلاصه در صدد تحصیل یک چیز بر آمده و حقل حکم به لزوم آمتثال همان یک چیز دارد و غرض از این یک چیز تأمین دو ملاک است حال می خواهید بگوئید یک واجب می خواهید بگویید دو واجب و تا جایی که بنده می دانم این بیان با مبانی استاد هیچ منافاتی ندارد .

درست است که مراد از «مطلوب» می‌تواند همان مصالح و مفاسد و یا به عبارتی ملاکات باشند، اما در توضیحی که شما ارائه دادید، «مطلوب» را چیزی تصویر کردید که تدارکش بر عهده‌ی مکلف است (پیشنهاد می‌کنم سیر بحث را یک بار دیگر مطالعه کنید). «مطلوب» به این معنا، همان اراده و حکم است. در غیر این صورت اصلا واجب التحصیل نمی‌باشد.
علی ای حال، اگر حکم مولی (ولو به تبع دو مصلحت مجزا) یک شیء واحد (حج مع الرمی) باشد، مادامی که مکلف آن را اتیان نکرده باشد، بر عهده‌اش است. مگر این که همان حرف آخوند را بزنید که می‌فرماید: در صورتی که عبد کاری انجام دهد که ملاک دیگر قابل تدارک نباشد، (مثلا مولی آب می‌خواسته و عبد برای مولی شربت ببرد، دیگر مولی توان نوشیدن آب را ندارد) در این صورت هر چند تکلیف دیگر وجود نخواهد داشت (چرا که مولی دیگر طالب آوردن آب نیست) اما عبد تکلیف را به طور کامل معصیت کرده است. به عبارت دیگر، سقوط تکلیف نه از بابت امتثال است، بلکه از بابت عصیان است. مثل واجب موقتی که در وقتش انجام نشود.
به عبارت دیگر، این توضیح به معنای صحت حج نیست، بلکه حج هر چند باطل بوده، اما وجوب اتیان مجدد ندارد.
پاسخ
#9
این که می گوئید خنک بودن آب را می توان گفت مطلوبی در ظرف مطلوب دیگر به معنای لغوی می توان گفت ولی در بنده خیال میکنم اصطلاحا این جا مصداق تعدد مطلوب است ولو به معنای لغوی بتوان گفت خنک بودن در ظرف آب مطلوب است . به توضیحی که در فرق بین این دو عرض کردم یک بار دیگر مراجعه نمائید البته این توضیحات را به استاد نسبت نمی دهم.
نکته دوم این که مقصودم از مطلوب ، ملاکی نیست که لزوم استیفاء ندارد بلکه لزوم استیفاء دارد ولی مولا با یک جعل وجوب در صدد تحصیل هر دو بر می آید اگر چه تارک هر دو مطلوب طبیعتا هتک بیشتری انجام داده مستحق عقاب بیشتری است .
نکتۀ سوم این که اگر مقصودتان از عدم امکان استیفای حج مع الرمی شامل عدم امکانی استکه بخاطر مفسده در الزام و ... هست بله منافاتی با عرض بنده ندارد .
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  جریان اشتغال در برخی موارد شک در اصل تکلیف مسعود عطار منش 5 1,056 14-دي-1400, 14:55
آخرین ارسال: صدرا
  علت ذکر نشدن برخی روات در کتب رجالی مسعود عطار منش 0 1,109 2-دي-1398, 19:05
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  تصویر جزء مستحب در واجبات مسعود عطار منش 0 1,823 16-دي-1397, 15:40
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نکته علمی:  برخی از نکات مؤثر در استفادۀ عموم از تعلیل مسعود عطار منش 0 2,128 22-فروردين-1397, 06:49
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان