6-اسفند-1391, 23:39
آقای شهیدی قائل به منع جریان استصحاب در حادث معلوم التاریخ در بجث جریان الإستصحاب در فرض تعاقب الحادثین، جرا که؛
أوّلاً:به نظر عرف شک فقط در مورد عدم وجود حادث مجهول التاریخ تا زمان حدوث معلوم التاریخ می باشد، أمّا شک در عدم حدوث معلوم التاریخ تا زمان حدوث مجهول التاریخ بیان غیر عرفی شکّ سابق می باشد و دلیل إستصحاب از چنین شکی منصرف می باشد.
ثانیاً: جریان استصحاب در حادث معلوم التاریخ مخالف مفاد صحیحة ثانیة زرارة می باشد، جرا که در این صحیحة امام علیه السلام حکم می فرمایند به صحت نماز و جواز ادامه آن در جواب سؤال زرارة در مورد شخصی که بعد از شروع در نماز خون مرطوبی را بر لباس خود می بیند و شکّ می کند در وقوع این خون بر لباس قبل از شروع در نماز(که حکم به بطلان نماز می شود) یا وقوع آن بعد از شروع در آن ( که حکم به صحت نماز می شود)، و با توجّه به این نکته که در فرض مذکور زمان شروع در نماز عرفاً معلوم می باشد و آنچه که مجهول می باشد فقط زمان وقوع خون می باشد. حال مستند حکم امام به صحت همان استصحاب عدم وقوع خون تا زمان شروع نماز می باشد، و حال أنکه امام هیچ اشاره ای به استصحاب طرف معلوم التاریخ (استصحاب عدم سروع نماز تا زمان وقوع خون) نمی فرمایند، و این حاکی از عدم جریان استصحاب در حادث معلوم التاریخ دارد، و الا امام باید حکم به تعارض استصحابین و تساقط آن دو می نمود.
أوّلاً:به نظر عرف شک فقط در مورد عدم وجود حادث مجهول التاریخ تا زمان حدوث معلوم التاریخ می باشد، أمّا شک در عدم حدوث معلوم التاریخ تا زمان حدوث مجهول التاریخ بیان غیر عرفی شکّ سابق می باشد و دلیل إستصحاب از چنین شکی منصرف می باشد.
ثانیاً: جریان استصحاب در حادث معلوم التاریخ مخالف مفاد صحیحة ثانیة زرارة می باشد، جرا که در این صحیحة امام علیه السلام حکم می فرمایند به صحت نماز و جواز ادامه آن در جواب سؤال زرارة در مورد شخصی که بعد از شروع در نماز خون مرطوبی را بر لباس خود می بیند و شکّ می کند در وقوع این خون بر لباس قبل از شروع در نماز(که حکم به بطلان نماز می شود) یا وقوع آن بعد از شروع در آن ( که حکم به صحت نماز می شود)، و با توجّه به این نکته که در فرض مذکور زمان شروع در نماز عرفاً معلوم می باشد و آنچه که مجهول می باشد فقط زمان وقوع خون می باشد. حال مستند حکم امام به صحت همان استصحاب عدم وقوع خون تا زمان شروع نماز می باشد، و حال أنکه امام هیچ اشاره ای به استصحاب طرف معلوم التاریخ (استصحاب عدم سروع نماز تا زمان وقوع خون) نمی فرمایند، و این حاکی از عدم جریان استصحاب در حادث معلوم التاریخ دارد، و الا امام باید حکم به تعارض استصحابین و تساقط آن دو می نمود.