16-مهر-1398, 14:46
(آخرین تغییر در ارسال: 16-مهر-1398, 15:04 توسط مهدی منصوری.)
محقق اصفهانی در مورد شرائط مرجع تقلید فرموده اند: رجوع به فقیه همانند رجوع به سایر اهل خبره مانند پزشکان است که پزشکان از ادیان دیگر و حتی پزشک کافر هم مورد مراجعه قرار می گیرد؛ چون اگر پزشک متخصص بوده و در کار خود امین هم باشد، کافی است و اموری از قبیل اداء عبادات یا اعتقادات او تأثیری نخواهد داشت. در مورد فقیه هم رجوع همانند رجوع به پزشک است و لذا اگر در این باب اتفاق کل وجود نداشت، در همه موارد، نظر و اشکال وجود داشت.
[1]. محقق اصفهانی تعبیر کرده اند که « و لو لا التسالم على الكل من الكل لأمكن المناقشة في الكل.» بحوث فی الاصول، ج3، ص68.
بنابراین بدون لحاظ اجماع، غیر از اعلمیت که شرط عقلائی است، هیچ از شروط معتبر نیست.[1]
استاد شهیدی در اشکال به محقق اصفهانی فرموده اند: کلام محقق اصفهانی صحیح نیست؛ چون اگر به فقیه صرفا به نگاه یک کارشناس نظر شود، مطلب ایشان صحیح است و ارتکاز عقلاء بین کارشناس خداپرست و یا منکر خداوند متعال قائل به فرق نیست، اما انصاف این است که مرجعیت دینی، یک نوع زعامت دینی است و زعیم نشدن افرادی همچون محقق همدانی خلاف عادت است؛ چون مرجعیت فتوا زعامت دینی است و از مذاق شارع یقین داریم راضی نیست که امر مرجعیت شیعه در اختیار شخصی باشد که انحراف دینی یا اخلاقی داشته باشد و یا به تعبیر مرحوم استاد معروف به سوء سابقه باشد و در نتیجه مذاق شارع رادع سیره عقلائیه است.
علاوه بر اینکه دلیلیت سیره عقلائیه در مورد تقلید مورد پذیرش ما قرار نگرفته است بلکه دلیل ما سیره متشرعه و انسداد است که سیره متشرعه رجوع به فقیه فاسق نیست. انسداد هم نتیجه مطلق ندارد تا رجوع به فقیه فاسق جایز باشد.
[1]. محقق اصفهانی تعبیر کرده اند که « و لو لا التسالم على الكل من الكل لأمكن المناقشة في الكل.» بحوث فی الاصول، ج3، ص68.