دلیل روایی دوم بر صنفیت دویست حله و مناقشهی محقق خوئی در آن
در نظر مشهور فقهاء یکی از اصناف دیهی کامل، «دویست حله» است. محقق خوئی مستند این مطلب را تنها تسالم اصحاب دانسته و فرمودهاند: تنها دو روایت «حله» را در عداد اصناف دیه ذکر کردهاند که هر دو روایت مخدوش بوده و دلالتی بر این مطلب ندارند. روایت دوم صحیحهی جمیل است؛
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَیرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ فِي الدِّيَةِ قَالَ أَلْفُ دِينَارٍ أَوْ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ يُؤْخَذُ مِنْ أَصْحَابِ الْحُلَلِ الْحُلَلُ وَ يُؤْخَذُ مِنْ أَصْحَابِ الْإِبِلِ الْإِبِلُ وَ مِنْ أَصْحَابِ الْغَنَمِ الْغَنَمُ وَ مِنْ أَصْحَابِ الْبَقَرِ الْبَقَرُ .
محقق خویی فرموده است: صحیحهی مذکور اولا مقطوعه است، ثانیا: چهبسا اینکه دویست حله از اصناف دیه باشد، نظر جمیل بوده باشد؛ زیرا در هیچ کجای روایت تعبیر «قال الامام علیه السلام» نیامده است. نتیجه اینکه هیچ دلیل روایی معتبری دال بر صنفیت دویست حله وجود ندارد و تنها دلیل بر این مطلب، تسالم اصحاب است.
در نظر مشهور فقهاء یکی از اصناف دیهی کامل، «دویست حله» است. محقق خوئی مستند این مطلب را تنها تسالم اصحاب دانسته و فرمودهاند: تنها دو روایت «حله» را در عداد اصناف دیه ذکر کردهاند که هر دو روایت مخدوش بوده و دلالتی بر این مطلب ندارند. روایت دوم صحیحهی جمیل است؛
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَیرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ فِي الدِّيَةِ قَالَ أَلْفُ دِينَارٍ أَوْ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ يُؤْخَذُ مِنْ أَصْحَابِ الْحُلَلِ الْحُلَلُ وَ يُؤْخَذُ مِنْ أَصْحَابِ الْإِبِلِ الْإِبِلُ وَ مِنْ أَصْحَابِ الْغَنَمِ الْغَنَمُ وَ مِنْ أَصْحَابِ الْبَقَرِ الْبَقَرُ .
محقق خویی فرموده است: صحیحهی مذکور اولا مقطوعه است، ثانیا: چهبسا اینکه دویست حله از اصناف دیه باشد، نظر جمیل بوده باشد؛ زیرا در هیچ کجای روایت تعبیر «قال الامام علیه السلام» نیامده است. نتیجه اینکه هیچ دلیل روایی معتبری دال بر صنفیت دویست حله وجود ندارد و تنها دلیل بر این مطلب، تسالم اصحاب است.