با سلام
این تقریبی که استاد امروز فرمودند: خلاصه اش
انطور که من فهمیدم و اصل ان تقریب از مرحوم
اقای تبریزی است، این است که در موضوع اماره
شک اخذ نشده بله عقل میگوید که شامل شاک
نمیشود، ولذا یحتمل که موضوع در عالم ثبوت
این باشد که "خبر الثقة علم فیما امکن ان
یکون علما" بخلاف اصل که در موضوعش شک
اخذ شده، ولذا اگر استصحاب جاری شود باز
ممکن است خبر الثقة علم اعتبار شود و
موضوعش از بین نمیرود، چون باز ممکن است
اعتباره علما، ولی اگر خبر الثقة علم باشد
دیگر شک ندارید تا موضوع استصحاب هم وجود
داشته باشد.
اولا:
ظاهر شک، شک وجدانی است ونه شک تعبدی
ولذا اگر خبر ثقه هم اعتبار علم شود، باز موضوع
استصحاب باقی است چون شک وجدانی با علم
تعبدی سازگار است این را اقای صدر هم در
بحث اشتغال ومنجزیت علم اجمالی -بگمانم-
فرموده اند.
ثانیا:
سلمنا اگر اعتبار شود علم، موضوع استصحاب
از بین میرود ولی اگر استصحاب مقدم باشد موضوع
خبر ثقه از بین نمیرود اما اشکال ندارد که با
دلیل استصحاب تخصیص بخورد واین در واقع
برمیگردد به دوران امر بین تخصیص و تخصص که
اخوند اصالة عدم التخصیص لاثبات التخصص را
منکر است و در سیره عقلاء چنین اصلی ثابت
نیست.
ان قلت: اصالة عدم التخصیص لاثبات التخصیص
مال شک در کیفیت استعمال است نه شک در
مراد، و در مقام شک در مراد داریم یعنی نمیدانیم
که موضوع اماره تخصیص خورده یا خیر؛ واصل عدم
تخصیص است.
جواب: :قدر متیقن از اصالة عدم التخصیص مال غیر
مقام است، چون در مقام اصالة عدم التخصیص جاری
می شود لاثبات التخصص فی الطرف الاخر والا اگر
محذور طرف اخر ومعارضه دوعلم نمی بود، ما قائل
میشدیم که اماره تخصیص خورده ویا حد اقل معارض
است با طرف اخر.
این تقریبی که استاد امروز فرمودند: خلاصه اش
انطور که من فهمیدم و اصل ان تقریب از مرحوم
اقای تبریزی است، این است که در موضوع اماره
شک اخذ نشده بله عقل میگوید که شامل شاک
نمیشود، ولذا یحتمل که موضوع در عالم ثبوت
این باشد که "خبر الثقة علم فیما امکن ان
یکون علما" بخلاف اصل که در موضوعش شک
اخذ شده، ولذا اگر استصحاب جاری شود باز
ممکن است خبر الثقة علم اعتبار شود و
موضوعش از بین نمیرود، چون باز ممکن است
اعتباره علما، ولی اگر خبر الثقة علم باشد
دیگر شک ندارید تا موضوع استصحاب هم وجود
داشته باشد.
اولا:
ظاهر شک، شک وجدانی است ونه شک تعبدی
ولذا اگر خبر ثقه هم اعتبار علم شود، باز موضوع
استصحاب باقی است چون شک وجدانی با علم
تعبدی سازگار است این را اقای صدر هم در
بحث اشتغال ومنجزیت علم اجمالی -بگمانم-
فرموده اند.
ثانیا:
سلمنا اگر اعتبار شود علم، موضوع استصحاب
از بین میرود ولی اگر استصحاب مقدم باشد موضوع
خبر ثقه از بین نمیرود اما اشکال ندارد که با
دلیل استصحاب تخصیص بخورد واین در واقع
برمیگردد به دوران امر بین تخصیص و تخصص که
اخوند اصالة عدم التخصیص لاثبات التخصص را
منکر است و در سیره عقلاء چنین اصلی ثابت
نیست.
ان قلت: اصالة عدم التخصیص لاثبات التخصیص
مال شک در کیفیت استعمال است نه شک در
مراد، و در مقام شک در مراد داریم یعنی نمیدانیم
که موضوع اماره تخصیص خورده یا خیر؛ واصل عدم
تخصیص است.
جواب: :قدر متیقن از اصالة عدم التخصیص مال غیر
مقام است، چون در مقام اصالة عدم التخصیص جاری
می شود لاثبات التخصص فی الطرف الاخر والا اگر
محذور طرف اخر ومعارضه دوعلم نمی بود، ما قائل
میشدیم که اماره تخصیص خورده ویا حد اقل معارض
است با طرف اخر.