امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اجماع مدرکی حجت است
#1
اگر مساله ای ضروری دین باشد کشف می کنیم که مقارن با زمان معصوم است مثل اینکه حرمت رشوه از ضروریات دین است یعنی حرمت رشوه مرتکز در نظر عموم متشرعه است و یک دلیل مستقل بر حرمت رشوه ضروری بودن آن است مثل ضروری بودن حرمت خمر. حال این ضرورتی که متصل به زمان معصوم است معنایش این است که در زمان معصوم هم چنین حکمی بوده است هر چند که مدرکی هم باشد حجت است چون شارع وقتی از اجماع زمان معاصر خودش آگاه است و نسبت به آن سکوت می کند کشف می کنیم که آن را پذیرفته است مانند سیره. ولی این اجماع به معنای ذکر شده با اجماع مدرکی مصطلح فرق دارد.وقتی اجماع مدرکی باشد احتمال می دهیم این اجماع در زمان متاخر شکل گرفته باشد و نه در زمان معصوم و برای همین احتمال گفته می­شود که اجماع مدرکی برای حجیت کافی نیست. معاصرت با عصر معصوم سبب می شود که اعتبارش در عرض نصوص باشد یعنی اگر دلالت روایات هم بر مسأله ضعیف بود ارتکازی بودن در عصر معصوم سبب اعتبار آن روایات می شود و حتی گاهی ضعف دلالت را هم جبران می کند، به این معنا که ارتکاز دلالت ساز هم می­شود. بنابراین اینکه گفته شود اجماع اگر مدرکی باشد حجت نیست پس ضرورت هم اگر مدرکی باشد حجت نیست، چنین کلامی صحیح نیست. ضرورت اگر ضرورتی باشد که معاصر معصوم باشد مانند اجماع است که اگر معاصر معصوم باشد هر دو حجت اند. در ضروریات به وسیله اصالت الثباتی که در امور عامه(مثل دلالت لفظ بر فلان معنا) هست کشف می کنیم که در زمان معصوم هم این مساله بوده است و ردع نشده است و حجت است. ولی در اجماعات مدرکی نمی توانیم کشف کنیم در زمان معصوم هم این مساله اجماعی بوده است، ولی اگر توانستیم اجماع زمان معصوم را کشف کنیم اجماع مدرکی هم حجت می شود. بعضی از معاصرین که فرموده­اند اجماع مدرکی حجت است منظورشان همین است که اجماع مدرکی ای که کشف از اجماع معاصر معصوم کند حجت است و فقهایی که می گویند اجماع مدرکی حجت نیست منظورشان این است که ما از اجماع مدرکی نمی توانیم کشف کنیم در زمان معصوم هم این اجماع محقق بوده است؛ پس بین این دو کلام تهافتی نیست.درس خارج فقه 98/8/11


 
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان