امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
چند دغدغه کوچک در قبح عقاب بلابیان
#1
با سلام
1:‌ ظاهرا مرحوم اقای صدر برهانی برای ادعای خویش نیاورده اند،
بله همین اشکال بر مشهور هم وارد است، اینکه اقای صدر گفته اند
قبح عقاب بلابیان برای موالی عرفیه است که مولویتشان ذاتی
نیست برخلاف خدا که ذاتی است ولذا مجرد احتمال را هم شامل
میشود، اول کلام است بلکه شاید مشهور هم در همینجا میگویند
دلیل عقلی و وجدانی شما کجاست که مشهور قانع شوند؟ چه کسی
گفته که خدا در مجرد احتمال هم مولویتش وجود دارد؟

2: اشکال دیگر این است که ظاهرا دو طرف برای اثبات مدعای خود
و رد مدعای طرف دیگر تمسک به سیره میکنند ولذا اینجا یک خلطی
بین برائت عقلی و برائت عقلائی میشود، مثلا میگویند چون
خدا مولویتش ذاتی است اگر عقاب بکند عقل جلوی او را نمیگیرد، یا
جلوی او را میگیرد، واضح است که دو طرف این حرف قابل تصدیق نیست
مگر به سیره عقلاء ارجاع داده شود وبگوید عقلاء‌ در اینجا اگر عقاب کند
مشکلی حس نمیکنند.


3: مطلب دیگر ظاهرا خود عقل یا بخوان عقلاء‌ هم حرف مطلقی نمیزنند،
بلکه شاید این تفصیل درست باشد که اگر مولی مستقیما میتوانست به
مخاطبش چیزی بگوید ونگفت اینجا برائت عقلی وجود دارد ولی اگر ما
علم داریم که بسیاری از کلمات مولی به ما نرسیده و ما هم مولی
را نمیبینیم که از او بپرسیم اینجا عقل حکم به حق الطاعة میکند،‌ از
کجا معلوم؟!‌ ... شاید هم تفاصیل دیگری درست باشد که ما روی ان فکر
نکرده ایم.

4: ظاهرا عقل نمیتواند کشف بکند کدام یک از این دو حرف درست است،
در اینجا چه باید کرد؟ ایا اصل طولی بعد از شک، منجزیت احتمال است
ویا عدم منجزیت؟ یعنی عقل میگوید برای ارتکاب باید مجوز داشته باشی
ویا میگوید برای عدم ارتکاب باید دلیل داشته باشی؟ دلیل انهایی که
میگویند دیگر در این فرض هر شکی منجز است چیست؟ کجا عقل میگوید
که شما اگر شک کردی که میتوانی یا خیر و هیچ اصل مرخصی در مرحله
قبل نداشتی دیگر نمیتوانی مرتکب ان فعل شوی؟
بعبارة اخری، همانطور که در صورت شک در مرحله اول نمیتوان حکم به
حق الطاعة کرد، چون بالاخره نفهمیدیم که عقل چه میگوید، در مرحله دوم
هم همینطور واز ان طرف قبح عقاب بلابیان هم همینطور ولذا بنظر میرسد
کلا عقل در این مرحله عقیم خواهد بود وباید به سیره عقلا تمسک کرد.
پاسخ
#2
بسم الله الرحمن الرحيم
آنچه مهم است احتمال عقاب است بر ارتکاب مشکوک الحرمه، نه اجازه عقل برای ارتکاب وعدم اجازه او، وبعد از احتمال عقاب وجدانا، غریزه انسان مثل هر موجود ذی شعور دیگری حکم میکند به لزوم فرار از آن...
پاسخ
#3
اینکه در خیلی از روایات داریم که امام علیه السلام
به زندیق مثلا میفرمایند اگر اخرتی بود شما خاسرید
ولی اگر فقط دنیا باشد ما خسرانی نکرده ایم،
-پس عقل میگوید همین احتمال برای انجام
واجبات کافی است- یا نسبت به مبدا و معاد
هست که چون احتمالش را میدهید باید انجام
دهید -الان من در صدد جمع اوری ان
روایات نیستم-
اینها نشان میدهد که مجرد احتمال کافی است دیگر
مگر ما دنبال چه هستیم؟ چون اینها ارشاد به حکم عقل
هستند ونه مولوی، وقطعا این روایات مال بعد
از فحص هم هست، چون فرض این است که آنها
دلیلی برای رد خدا ومعاد مثلا پیدا نکرده اند،
ونمیتوان هم ادعا کرد این روایات وماشابهها مختص
اصل دین است ونه احکام دین که بحث ماست فعلا،
‌چون قاعده عقلیه که تخصیص نمیخورد، بلکه این
قاعده در اصل دین هم که اجراء بشود بسبب جریانش
در احکام عملی است کما هو واضح چون خود وجوب
اعتقاد هم یک حکم عملی است.
اما نسبت به کلام شما، دفع ضرر محتمل را اخوند رد
کرده،‌که اگر ضرر دنیوی است که مقطوع ان وجوب دفع
ندارد فکیف بمحتمله، واگر اخروی است قبح عقاب بلابیان
بر ان حاکم است.
اصلا در قاعده عقلی که اکثر عقلاء خلاف ان را فهمیده اند
باید در عقل خودمان شک کنیم، این که فروع پیچیده علم
اجمالی نیست که بگوئیم انها درک نکرده اند وما فقط درک
میکنیم.
اصلا یه چیز دیگر! چه کسی گفته خدا در احتمال هم مولویت
دارد؟ چرا این سوال خنده دار است؟ اصلا دلیل بر حسن عقاب
چیست تا ببینیم مقدار شمولش چقدر است؟
شما اول باید مولویت او را در احتمال ثابت کنید تا بگوئیم
اینجا هم عقل حکم میکند، دلیل حسن عقاب انطور
که اقای احمدی میفرمودند در طریق کمال واقع شدن اوامر و نواهی
مولی است،‌ که عقل میگوید اگر پدری که پسر را اورده، برای کمالش
به او دستوری بدهد عقلاء میگویند میتوان او را کتک بزند،‌ خب کجا
عقل میگوید که اگر پسر احتمال هم میداده چون عقلاء‌ میگویند
میتواند کتکش بزند،‌ پس من هم جایز میدانم؟

گرچه استاد احمدی هم در مقام چیزی شبیه
استاد شهیدی فرموده اند.
پاسخ
 سپاس شده توسط محمدخادمی
#4
آنطوری که یادم هست استاد فرمودند که بعد از شک در تنجز احتمال یا عدم آن عقل حکم به دفع ضرر محتمل میکند،.
نقدی از مرحوم اقای روحانی در وجوب دفع ضرر محتمل:
این قاعده بمعنای دفع عقاب محتمل قاعده صحیحی نیست، چون اگر این قاعده وجوب نفسی باشد، پس باید عقاب محتمل التکلیف اشد از عقاب معلوم التکلیف باشد، چون اینجا علاوه بر تنجز خود تکلیف، عقاب نفسی این قاعده هم ثابت است، واگر وجوب غیری باشد، در اینجا وجوب نفسی وجود ندارد که وجوب غیری ان وجود داشته باشد، واگر وجوب طریقی باشد، اگر من احتمال عقاب می دهم و ان تکلیف محتمل منجز است در این صورت دیگر عقاب بر خودش هست نه بر این قاعده، واگر احتمال عقاب منجز نیست، و من احتمال عقاب نمی دهم، پس این قاعده نمیتواند تنجیزی بیاورد، واگر وجوب ارشادی باشد، ان هم معنا ندارد چراکه مرشد الیه ان معلوم نیست، واگر هم وجوب جبلی غریزی و فطری باشد، ان هم لا معنی له چرا که این همه انسان که میداند که گناه عقاب دارد ویقین دارد ولی باز گناه میکند ودنبال لذتش میرود معلوم میشود که جبله وغریزه انسان از عقاب نمی ترسد.
پاسخ
#5
درتایید نکته اول شما ازباب نقدی برکلام آقای صدر می توان این نکته راضمیمه کرد که عقلاروی همان غفلتی که دارند فکرمی کنند مولویت شارع هم مانند مولویت عرفی است وحتی اگر هم شک کنیم که مولویت شارع ذاتی است یانه ؟می گوییم مولویت شارع چون رییس العقلاست وفرقی بین اووموالی عرفیه نیست لذا هردومولویت مانند هم هستند ودلیلی نداریم براحرازاینکه مولویت خداباموالی عرفی فرق دارد.
پاسخ
#6
یک سوال: ایه شریفه "ولاتقف ما لیس لک به علم" میگوید از هر چیزی که علم نیست پیروی نکن، خب اگر ادله احتیاط وادله برائت تعارض کرد ویا هیچ کدام دلیل نداشت؛ آنطور که یادم هست در این نوع موارد استاد شهیدی میفرمودند، چون حق الطاعة و قبح عقاب بلابیان دلیل ندارد و ما هیچ یک را وجدان نکردیم، برمیگردیم به دفع ضرر محتمل.. سوال من این است که حجیت قاعده دفع ضرر محتمل خودش به شارع است گرچه خودش حکم عقل باشد ولی حکم عقل تعلیقی است ومعلق است بر عدم ردع شارع،‌ وممکن است شارع ان را حجت قرار نداده باشد ولذا علم به حجیت ان وجود ندارد ودر نتیجه داخل در ایه "ولاتقف ما لیس لک به علم" است وپیروی از این قاعده هم جایز نیست، ولذا همگی با هم تعارض میکنند؛ یعنی حجیت این حکم عقل وحجیت ادله احتیاط از یک طرف وحجیت ادله برائت از طرف دیگر.
پاسخ
 سپاس شده توسط سید ابوذر


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ملازمه بین تعدد تکلیف و تعدد عقاب سید محمد صادق رضوی 3 4,590 12-اسفند-1396, 12:02
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان