امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اجرای برائت دردوران امر بین محذورین
#1
مرحوم آقا ضیاء فرموده است که مجرای برائت شک در اصل تکلیف است مستشکلی به ایشان نقض وارد می کند که دردوران امر بین محذورین که  مجرای تخییراست عدم البیان نیز محقق است و موضوع برای اباحه ظاهریه می شود لذا این تقسیم بندی مجاری اصول عملیه درست نیست ایشان در پاسخ فرموده اینجا عقل یک ترخیص و یک لاحرجیت دارد که می گوید فاعل نمی تواند فاعل و تارک باشد، بنابراین حرجی بر او نیست واگرچه لابیان محقق است ولی مجرای برائت شرعی و عقلی نیست؛ زیرا در مرتبه سابق عقل ترخیص داده و علم اجمالی را از باب لاحرجیت ساقط کرده  و جایی برای ترخیص ازحیث لابیان بودن باقی نمی ماند وترخیص عقلی مجدد لغو است.جلسه ی 26
پاسخ
#2
(6-دي-1398, 14:53)عرفان عزیزی نوشته: مرحوم آقا ضیاء فرموده است که مجرای برائت شک در اصل تکلیف است مستشکلی به ایشان نقض وارد می کند که دردوران امر بین محذورین که  مجرای تخییراست عدم البیان نیز محقق است و موضوع برای اباحه ظاهریه می شود لذا این تقسیم بندی مجاری اصول عملیه درست نیست ایشان در پاسخ فرموده اینجا عقل یک ترخیص و یک لاحرجیت دارد که می گوید فاعل نمی تواند فاعل و تارک باشد، بنابراین حرجی بر او نیست واگرچه لابیان محقق است ولی مجرای برائت شرعی و عقلی نیست؛ زیرا در مرتبه سابق عقل ترخیص داده و علم اجمالی را از باب لاحرجیت ساقط کرده  و جایی برای ترخیص ازحیث لابیان بودن باقی نمی ماند وترخیص عقلی مجدد لغو است.
علم اجمالی که ساقط نشده به همین خاطر قائل به تخییر می شویم و بیان موجود است بله بیان تفصیلی نیست. اگر علم اجمالی ساقط شده بود در عبادات نیاز به قصد قربت نبود در حالی که مثلا اگر میت منافقی جلوی اوست که نمی داند منافق حکم مسلمان را دارد که باید براونماز بخواندو یا کافر است که نباید براونماز بخواند اگر بخواهد نماز بخواند باید قصد قربت کند.
پاسخ
#3
(14-دي-1398, 22:37)مهدی خسروبیگی نوشته:
(6-دي-1398, 14:53)عرفان عزیزی نوشته: مرحوم آقا ضیاء فرموده است که مجرای برائت شک در اصل تکلیف است مستشکلی به ایشان نقض وارد می کند که دردوران امر بین محذورین که  مجرای تخییراست عدم البیان نیز محقق است و موضوع برای اباحه ظاهریه می شود لذا این تقسیم بندی مجاری اصول عملیه درست نیست ایشان در پاسخ فرموده اینجا عقل یک ترخیص و یک لاحرجیت دارد که می گوید فاعل نمی تواند فاعل و تارک باشد، بنابراین حرجی بر او نیست واگرچه لابیان محقق است ولی مجرای برائت شرعی و عقلی نیست؛ زیرا در مرتبه سابق عقل ترخیص داده و علم اجمالی را از باب لاحرجیت ساقط کرده  و جایی برای ترخیص ازحیث لابیان بودن باقی نمی ماند وترخیص عقلی مجدد لغو است.
علم اجمالی که ساقط نشده به همین خاطر قائل به تخییر می شویم و بیان موجود است بله بیان تفصیلی نیست. اگر علم اجمالی ساقط شده بود در عبادات نیاز به قصد قربت نبود در حالی که مثلا اگر میت منافقی جلوی اوست که نمی داند منافق حکم مسلمان را دارد که باید براونماز بخواندو یا کافر است که نباید براونماز بخواند اگر بخواهد نماز بخواند باید قصد قربت کند.

اگه ساقط نشده باشه که باید هردو رو اتیان بکنی و چون امکان ندارد ، به خاطر لا حرجیت  عقلی علم اجمالی از کار می افتد مثالی هم که بیان شده است ربطی به بقای علم اجمالی ندارد ولو علم اجمالی ساقط شود ما چون مخیریم و به مقتضای ان اگر خواستیم یکی از طرفین را بیاوریم چون خصوصیت آن طرف عبادی بودن است عند الاتیان باید قصد قربت نمود
پاسخ
#4
بنده فکر میکنم نکته اصلی بحث که بحث را روشن میکند تحلیل (بیان) است . به نظر می رسد مراد از بیان در قبح عقاب بلا بیان بیانی است که منشا حکم عقل به لزوم امتثال باشد چون حقیقت و جوهره حکم همانست که این حکم عقل را به دنبال دارد لذا اگر علم اجمالی به نحوی باشد که این جوهره را نداشته باشد بیان محسوب نمیشود مانند دوران بین محذورین.
پاسخ
#5
(18-دي-1398, 00:31)مسعود عطار منش نوشته: بنده فکر میکنم نکته اصلی بحث که بحث را روشن میکند تحلیل (بیان) است . به نظر می رسد مراد از بیان در قبح عقاب بلا بیان بیانی است که منشا حکم عقل به لزوم امتثال باشد چون حقیقت و جوهره حکم همانست که این حکم عقل را به دنبال دارد لذا اگر علم اجمالی به نحوی باشد که این جوهره را نداشته باشد بیان محسوب نمیشود مانند دوران بین محذورین.
لازمه ی فرمایش شما این است که قدرت شرط تحقق بیان است یعنی اگر مکلف نمی تواند امتثال کند اصلا عقل بیان را این جا صادق نمی بیند اما به نظر قدرت مکلف دخلی در تحقق بیان نداشته باشد
بیان ظاهرا به معنای حجت است یعنی اگر حجت نباشد عقاب قبیح است وعلم اجمالی دردوران امر بین محذورین به دلیل اینکه یک لا حرجیت و لا بدیت عقلی وجود دارد که مکلف یا فاعل است یا تارک ساقط می شود وترخیص مجدد به نکته ی عدم علم لغو است
پاسخ
#6
بله ظاهراً فرمایشتان متین است و بنده بین عدم تنجیز علم اجمالی و عدم البیان خلط کردم. به عیارت دیگر بیانی که اگر قدرت بر امتثالش باشد مصحح عقاب است مورد بحث است و اینجا این جنین است یعنی اگر قدرت بود لازم الامتثال بود.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تبیین تفاوت مساله ی حظر و اباحه با برائت و احتیاط درکلام محقق اصفهانی عرفان عزیزی 0 806 13-مهر-1399, 08:53
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  اختصاص برائت به موارد وجود خطاب ونرسیدن آن به عبد عرفان عزیزی 2 1,595 19-ارديبهشت-1399, 12:58
آخرین ارسال: عرفان عزیزی
  بیان شهید صدر در انکار برائت عقلیه عرفان عزیزی 9 3,685 18-بهمن-1398, 11:45
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان