امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
جدایی تخلف از جرم وتاثیر آن دراصول!
#1
یکی از ایراداتی که به نظریه ی حق الطاعه ی شهید صدر وارد است این است که ایشان درمفهوم حق اطاعت مولا استحقاق عقاب در صورت ترک طاعت را اشراب نموده است و حال آنکه ملازمه ای بین این دو نیست استحقاق عقاب یک مقوله ای است، وحق طاعت مولا مقوله ای دیگر نظیر این بحث هایی که امروزه وجود دارد که ما در حیطه ی عرف قوانینی داریم، آیا لازمه ی ذاتی این ها وجود مجازات نیز هست یا خیر؟ لازمه ی ذاتی این ها استحقاق مجازات نیز هست یا خیر؟ مثلا مجلس تقنین می کند به اینکه مدیران باید سروقت درمحل کار حضور یابند حال اگر مدیری سر وقت نیامد، استلزام با مجازات دارد؟ یا اینکه همانطور که قانون اساسی می گوید مسئله‌ی جرم انگاری و مجازات خودش تقنین جداگانه ای می خواهد؟ بحث شده است که خود استحقاق مجازات، مجعول است یعنی باید جعل شود که این جرم است و نمی توان هر مخالفت تکلیفی را جرم انگاشت؛ لذا در بحث های حقوقی بین تخلف از قانون و جرم فرق می گذارند. تخلف از قانون اعم از جرم است. اگر جرم انگاری شده باشد با جرم متحد می شود. عرض ما این است که عقل می گوید باید اطاعت مولا کنید ولی لازمه اش این نیست که اگر  اطاعت نکردیم استحقاق عقاب داشته باشیم. از بطن اینکه من باید اطاعت مولا کنم در نمی آید که اگر اطاعت نشد استحقاق عقاب وجود دارد، بلکه خود استحقاق عقاب، موضوع جدید برای حکم عقلی است. که ما موضوع استحقاق عقاب را هتک مولا می دانیم.25/9/98
پاسخ
 سپاس شده توسط سید محسن حائری
#2
(24-دي-1398, 08:50)عرفان عزیزی نوشته: یکی از ایراداتی که به نظریه ی حق الطاعه ی شهید صدر وارد است این است که ایشان درمفهوم حق اطاعت مولا استحقاق عقاب در صورت ترک طاعت را اشراب نموده است

به نظر این کلام شهید صدر درست باشد و بین حق اطاعت و استحقاق عقاب ملازمه باشد چون حق اطاعت در امور الزامی است و اگر شخص امور الزامی خود را ترک کند مستحق عقاب است و در مثال همان اداره، اگر کارمند دیر سر کار برود و واجب باشد که به موقع برسد استحقاق عقاب دارد یعنی عقلا او را مذمت می کنند. استحقاق عقاب هست.
پاسخ
#3
سلام بین استحقاق ملامت با استحقاق عقوبت میتوان فرق قایل شد،کارمندی که علی رغم الزامی بودن حضور به موقع در محل کار دیر به اداره میرود مستحق ملامت است و صرفا اگر برای تاخیر حضور سر کار جریمه ای چون کسر از حقوق یا اخراج منظور شده باشد مستحق عقوبت خواهد بود و این چیزی جز تفکیک بین دو مقوله تخلف از قانون و جرم نیست.ان قیل:مراد از احکام الزامی،همان جرم انگاریِ تخلف از قوانین مجعوله شارع است پس متخلف از احکام الزامی مجرم است و مستحق عقاب فیقال:در لسان آیات و روایات صرفا برای برخی از محرّمات،مجازات تعریف شده و برخی از علماء در تفکیک معاصی کبیره از صغیره همین بود و نبود وعیدها را ملاک قرار داده اند؛به عبارت دیگر برای همه تخلف ها جرم انگاری(به معنای داشتن وعید بر عقوبت)نشده است اللهم ان یقال خطابات مطلقه ای که به تقوا دعوت میکند و مطلق مخالفت با اوامر الزامی را ذیل عناوین معصیت یا فسق و فجور یا ظلم مورد سرزنش الهی قرار داده کاشف از این است که مطلق تخلف از اوامر الهی جرم است.ولکن الانصاف کثیری از آیات و روایات آمره به تقوا و ناهیه از معاصی لسان تقنینی جرم انگاری جزایی ندارند و با اقتران به ذکر نعمت ها و اوصاف جلال و جمال الهی،بندگان را متوجه عظمت مولا و بزرگی حق طاعت او میکنند و این بیان هم مبتلی به اشکال سابق در تفکیک بین تخلف و جرم هست.
پاسخ
#4
دو مطلب قابل تامل است :
اولا آیا عقلاییا بین مولای جعلی و قراردادی مانند رییس اداره یا رییس جمهور و مولای حقیقی فرق می گذارند یا نه؟
ثانیا در قرآن کریم وعده عذاب به کافرین میدهد و بنابه برخی روایات کفر لااقل در کلام خدا اقسام مختلفی داشته که یکی از آن اقسام کفر در اطاعت است نه در اعتقاد.
شاید بهتر باشد مسیر بحث با پیگیری این دو مطلب پیش برود.
پاسخ
#5
(11-بهمن-1398, 18:45)مسعود عطار منش نوشته: دو مطلب قابل تامل است :
اولا آیا عقلاییا بین مولای جعلی و قراردادی مانند رییس اداره یا رییس جمهور و مولای حقیقی فرق می گذارند یا نه؟
ثانیا در قرآن کریم وعده عذاب به کافرین میدهد و بنابه برخی روایات کفر لااقل در کلام خدا اقسام مختلفی داشته که یکی از آن اقسام  کفر در اطاعت است نه در اعتقاد.
شاید بهتر باشد مسیر بحث با پیگیری این دو مطلب پیش برود.

فرق هست اما تا این حد که به صرف تخلف عقاب هم ثابت باشد احتمال این معنا وجود دارد که در نظام قانون گذاری وقتی این طور هست نسبت به شارع مقدس هم همین طور باشد و ملازمه ای بین تخلف و استحقاق عقاب نباشد درست است که تکوینا رابطه ی عبودیت و مولویت برقرار است اما معلوم نیست در حیطه ی تشریع هم شارع خواسته باشد همان نظام و دیدگاه عبد و مولا برقرار باشد
 بله اشکال دوم شما وارد است وقتی در روایات بیان شده الجنه للمطیعین و النار للعاصین دیگر ثمری در تفکیک بین تخلف و جرم نمی ماند
پاسخ
#6
توجه داشته باشید که بحث شهید صدر در تاسیس اصل اولی است
اما اینکه روایات بگویند الجنه للمطیعین و ...
اولا در مقام اصل اولی نیست
ثانیا موید حرف استاد لاریجانی می شود چرا که اگر عقل ملازمه بین خلف اطاعت با عقاب میدید نیازی نبود در روایت به این اشاره شود و صدور این روایات از باب ارشادی می شد
در حالی که اصل مولویت خطابات است
پاسخ
#7
اینکه اصل اولی در خطابات مولوی بودن است چه دلیلی دارد ؟
پاسخ


پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان