امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نگرشی به أٍصالة الثبات
#1
در مورد معانی که از الفاظ به ذهن تبادر می کند، گفته شده است که در حال حاضر لفظ «بینه» ظاهر در شهادت عدلین، لفظ «خمس» ظاهر در خمس معهود و لفظ «طیب» ظاهر در طاهر شرعی است. در این شرائط استصحاب قهقرائی که اصل عقلائی است و از آن تعبیر به أصالة الثبات می شود، جاری شده و حکم می کند که در زمان صدور آیات و روایات نیز همین معنا بوده است.
استاد شهیدی در اشکال به أصالة الثبات یا همان أصل عدم نقل فرموده اند: اولاً: ما از اساس منکر این اصل عقلائی هستیم و به نظر ما چنین اصلی وجود ندارد. البته در صورتی که اطمینان وجود داشته باشد، در مورد اطمینان بحثی نیست، اما در صورتی که احتمال عقلائی داده شود که آنچه امروز فهمیده می شود، متفاوت با فهمی باشد که در زمان شارع وجود داشته است، اصل و بناء عقلائی بر عدم تغییر ظهور وجود ندارد.
ثانیاً: در مواردی که نسبت به اصل نقل علم وجود دارد و صرفا زمان نقل مشخص نیست، قطعا اصل عقلائی وجود ندارد. به عنوان مثال اگر علم وجود داشته باشد که در لغت اصلی لفظ «بینه» دارای معنای متفاوت با بینه در اصطلاح امروز بوده است، اما زمان تغییر مشخص نباشد، قطعا اصل عقلائی وجود ندارد که معنایی که در حال حاضر فهمیده می شود، در زمان امام صادق علیه السلام هم به همین صورت فهمیده می شده است؛ چون ممکن است که در زمان ائمه علیهم السلام معنای لغوی را متوجه می شده اند.
تاکنون روشن شد که اصل عقلائی برای زمان شک در معنای لغت وجود ندارد.
درس خارج اصول، 98.10.08

برای مشاهده این مطلب و مطالب پیرامون آن در تقریر درس استاد شهیدی اینجا کلیک کنید.
پاسخ
 سپاس شده توسط سید رضا حسنی
#2
(11-بهمن-1398, 22:41)مهدی منصوری نوشته:
استاد شهیدی در اشکال به أصالة الثبات یا همان أصل عدم نقل فرموده اند: اولاً: ما از اساس منکر این اصل عقلائی هستیم و به نظر ما چنین اصلی وجود ندارد.
استاد قایینی بر خلاف ایشان می فرماید«از این اصل عدم نقل به اصل تطابق و ثبات هم تعبیر شده است و این یک اصل عقلایی است که اگر نباشد اصلا فهم منظور و مقصود و معنای کلمات گذشتگان ممکن نیست و این اصل عقلایی به حدی مرتکز است که هیچ کس در هنگام مطالعه کتب اعصار گذشته حتی به ذهنش هم خطور نمی‌کند که شاید معنای کلمات در عصر آنها متفاوت با معنای کلمات در عصر ما باشد و ذهن انسان ناخواسته به احتمال تفاوت اعتناء نمی‌کند. یعنی احتمال تفاوت وجود دارد اما ذهن به آن توجه نمی‌کند و لذا نتیجه آن اطمینان نیست چون اطمینان یعنی احتمال به قدری ضعیف باشد که اصلا دیده نشود اما عرض ما این نیست که احتمال تفاوت معنای در دو عصر ضعیف است بلکه منظور این است که اصل عدم نقل به قدری مرتکز است که با وجود این احتمال به آن توجه نمی‌شود و از آنجا که شارع از این اصل عقلایی ردع نکرده است و راه جدیدی برای فهم کلمات خودش ارائه نکرده است کشف می‌کنیم همین اصل مورد تایید و امضای شارع هم هست»
پاسخ
#3
(15-بهمن-1398, 14:12)مهدی خسروبیگی نوشته:
(11-بهمن-1398, 22:41)مهدی منصوری نوشته:
استاد شهیدی در اشکال به أصالة الثبات یا همان أصل عدم نقل فرموده اند: اولاً: ما از اساس منکر این اصل عقلائی هستیم و به نظر ما چنین اصلی وجود ندارد.
استاد قایینی بر خلاف ایشان می فرماید«از این اصل عدم نقل به اصل تطابق و ثبات هم تعبیر شده است و این یک اصل عقلایی است که اگر نباشد اصلا فهم منظور و مقصود و معنای کلمات گذشتگان ممکن نیست و این اصل عقلایی به حدی مرتکز است که هیچ کس در هنگام مطالعه کتب اعصار گذشته حتی به ذهنش هم خطور نمی‌کند که شاید معنای کلمات در عصر آنها متفاوت با معنای کلمات در عصر ما باشد و ذهن انسان ناخواسته به احتمال تفاوت اعتناء نمی‌کند. یعنی احتمال تفاوت وجود دارد اما ذهن به آن توجه نمی‌کند و لذا نتیجه آن اطمینان نیست چون اطمینان یعنی احتمال به قدری ضعیف باشد که اصلا دیده نشود اما عرض ما این نیست که احتمال تفاوت معنای در دو عصر ضعیف است بلکه منظور این است که اصل عدم نقل به قدری مرتکز است که با وجود این احتمال به آن توجه نمی‌شود و از آنجا که شارع از این اصل عقلایی ردع نکرده است و راه جدیدی برای فهم کلمات خودش ارائه نکرده است کشف می‌کنیم همین اصل مورد تایید و امضای شارع هم هست»
با فاصله ی زمانی هزار ساله اگر به کلمه ای برسیم که واقعا احتمال بدهیم ظهورش آن زمان چیز دیگری بوده احتیاط می کنیم نه اینکه بگوییم همین معناییی که می فهمیم درست است
پاسخ
#4
مجرای اصل عدم نقل همین احتمال خلاف است.اصلاظهور یعنی همین اختلاف معنای دیگروگرنه نص بود و نه ظاهر
پاسخ
#5
فرمایش استاد قایینی بازگشت به این مطلب دارد که عقلا اصلا به این احتمال توجه نمی کنند و نسبت به احتمال غافل اند . دو اشکال در رابطه با این نحوه اصول عقلایی که مبتنی بر غفلت است وجود دارد :
۱. اصول عقلاییه از سنخ ادله لبیه بوده و قدر متیقنشان حجت است و قدر متیقن امضای این اصول در همان ظرف غفلت است لذا ما که از غفلت بیرون آمده ایم دیگر از موضوع این اصل عقلاییه خارج می‌شویم.
۲.خود عقلا در نمونه های مشابه وقتی ملتفت به احتمالات میشوند و از غفلت بیرون می آیند توقف میکنند و این خود یک اصل عقلایی مستقل بوده و معارض با اصل اول است .
بین این دو بیان تفاوت وجود دارد فافهم .
یک نکته کلی در مورد روش تحلیل درست مطلب عرض کنم :
این که بنای عقلا در این موارد چیست وابسته به تحلیل دقیق معنای حجیت ظهور است . به نظر می رسد عقلا ظهوراتی را حجت می دانند که قابل احتجاج باشد نه این که صرفا اسمش ظهور باشد . حال اگر دو نفر مشغول صحبت با یکدیگر اند و این مکالمه به اعصار آینده واصل شد و شخصی با التفات به اینکه ممکن است مدلول کلام در حین صدور متفاوت باشد چگونه می تواند به متکلم احتجاج کند . برای بنده که مثل روز روشن است قدرت احتجاج وجود ندارد و این از جدی ترین مناشی انسداد است.
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  کلام شهید صدر در اثبات اصاله الثبات (استصحاب قهقرایی) Payam_Khajei 2 124 2-اسفند-1402, 12:04
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نگرشی به اهمیت بحث استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد در فقه مهدی منصوری 0 1,242 19-اسفند-1398, 13:11
آخرین ارسال: مهدی منصوری

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان