امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
عدم اتحاد قضیه ی متیقنه و مشکوکه در استصحاب عدم ازلی
#1
آیت الله زنجانی در کتاب نکاح به استصحاب عدم ازلی این طور اشکال می کنند که« در استصحاب، اتحاد موضوع را در قضيه‌ی متيقنه و قضيه‌ی مشكوكه لازم است و مرجع  تشخيص اين اتحاد نيز عرف است به نظر ما استصحاب عدم ازلى عرفى نيست. اگر شما بگوييد آتش نمى‌سوزاند، عرف مى‌گويد اين سخن دروغ است. شما نمى‌توانيد به عرف بگوييد آتش قبل أن يوجد نمى‌سوزاند و ماهيت سوزانندگى را هم نداشت، چون اين نكته مورد توجه عرف نيست. يا اگر سنگى از ابتدا سفيد باشد و كسى بگويد سفيد نيست، چون توجه به سفيد نبودن قبل از خلقت نمى‌شود، عرف آن سخن را نمى‌پذيرد. پس، استصحاب عدم ازلى‌ مورد توجه عرف نيست و نمى‌توان چنين امورى را در فقه پياده كرد. مرحوم آقاى بروجردى نيز نظرشان همين بود.»استاد در تبیین فرمایش والد معظم فرمودند:عدم علت ندارد. تعدد أعدام به جهت تعدد اسباب، عقلاً محقق نیست، اما عرف برای اعدام یک نوع تعین و هویتی قائل است. عرفا این که زید به جهت وجود نداشتن به صفت عالم نبودن متصف شود غیر از عالم نبودنی است که به جهت عدم علم است، گر چه از نظر عقلی اَعدام تفاوتی با هم ندارند و تعدد در اَعدام قابل تصور نیست اما عرفا این تعدد تصور می شود، در نتیجه اتحاد در قضیه‌ی متیقنه و مشکوکه نداریم، زیرا ملاک در اتحاد و عدم اتحاد قضیه‌ی متیقنه و مشکوکه، عرف است.98/9/19
پاسخ
#2
به نظر من این اشکال اساسا بر استصحاب عدم ازلی جاری نیست تا این که بخواهیم از ان جواب دهیم. زیرا اشکال بر این مبنا است که ما در تطبیق مفاهیم بر مصادیق تابع عرف باشیم یعنی تابع این باشیم که عرف لا تنقض الیقین را بر استصحاب عدم ازلی منطبق نمیداند. در حالی که این اشکال اساسا مجال ندارد چون عرف فقط در تعیین مفاهیم متبع است و در تطبیق مفهوم بر مصادیق ملاک نیست. مثلا الله عالم را عرف مانند زید عالم میدانیم در حالی که تطبیق همان عالم در قضیه زید عالم بر عالم که در قضیه الله عالم وجوددارد سر از کفر در میاورد. عقل مگوید تلبس الله به علم با تلبس زید به علم متفاوت است. هر چند که ما برای تشخیص مفهوم علم به عرف رجوع میکنیم اما برای تطبیق مفهوم بر مصداق به عرف رجوع نمیکنیم. در استصحاب ازلی نیز برای تطبیق لا تنقض به عرف رجوع نمیکنیم تا اشکال لازم بیاید.
پاسخ
#3
آقای زنجانی حفظه الله مبنایشان دربحث تطبیقات این هست که معیار در تطبیقات بر مصادیق نظر عرف است کما اینکه در فهم مفاهیم معیار فهم عرف است.دلیل آن سکوت شارع است که دال بر رضایت شارع به تطبیقاتی بوده که عرف زمان معصوم انجام می داده مثلا به رنگ خون اعتناء نمی کردند با آبی که مقداری خلیط دارد اموات خود را غسل می دادند برای دفع زکات اگر مقداری خاک در گندم ها بود اعتناء نمی کردند و....ودرجایی از ائمه ردع نسبت به چنین عملی صادر نشده است ولو کان لبان.
مثالی هم که فرمودید راجع به علم باری تعالی و علم زید صحیح نیست زیرا خود عرف بین علم زید و علم  خدای سبحان تفاوت قائل است علم او را محدود می داند وعلم دیگری نا محدود
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  مثبت بودن یا نبودن استصحاب عدم فرد برای اثبات عدم کلی مسعود عطار منش 1 263 24-آبان-1400, 20:20
آخرین ارسال: علاوی
  بازگشت استصحاب عدم ازلی به استصحاب کلی قسم سوم! عرفان عزیزی 0 764 8-اسفند-1398, 23:07
آخرین ارسال: عرفان عزیزی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان