14-اسفند-1398, 17:52
استاد حائری اباحه را به دو قسم تقسیم کردند قسم اول اینکه آزادی از طرف شرع باشد قسم دوم اینکه آزادی از طرف عقل و شرع باشد استاد درنقد این تقسیم فرمودند: خود الزاامات شرعی یا ترخیص ها تابع ملاک هستند. اینکه شارع ترخیص می دهد برای این است که در آزادی عقل ملاک است، اینکه عقل یک جا ترخیص می دهد در خود این ترخیص دادن عقل که نمی توان گفت ملاک است. چون این احکام عقلی طریق هستند و توصلی اند و تابع ملاکات هستند. مانند الزام شرعی یا ترخیص شرعی که تابع ملاک است. شارع نگاه به فعل و ترک عبد می کند می بیند که آزاد بودن او ملاک دارد می گوید تو مرخص هستی. پس نباید بحث را برگرداند و گفت که فعل به لحاظ آزادی و عدم الزام عقلی ملاک دارد یا ندارد، عرض ما این است که این ملاکات مربوط به خود عالم واقع است. چه عقل و چه شرع وقتی ترخیص می دهند تابع این هستند که آزادی عبد در فعل و ترک ملاک داشته باشد. آیا مثلا در وجوب می گوییم که مولا ایحاب می کند به لحاظ ملاکی که در لزوم ازطرف شارع دارد؟قطعا اینگونه نیست
آقای حائری فرمودند که اگر اباحه فقط از طرف شرع باشد با حکم عقل به وجوب احتیاط قابل جمع است کلام درستی نیست زیرا وجوب احتیاط که نتیجه ی حق الطاعه است ویک حکم عقلی در کنار ترخیص شارع لغو است علاوه بر اینکه همان طور که وقتی مولا ایجاب می کند عقل باید ایجاب کند و معنا ندارد که ترخیص بدهد. عین همین حرف در ترخیص می آید؛ در ترخیص شارع عبد را مرخص می داند عقل معنا ندارد که الزام کند.
آقای حائری فرمودند که اگر اباحه فقط از طرف شرع باشد با حکم عقل به وجوب احتیاط قابل جمع است کلام درستی نیست زیرا وجوب احتیاط که نتیجه ی حق الطاعه است ویک حکم عقلی در کنار ترخیص شارع لغو است علاوه بر اینکه همان طور که وقتی مولا ایجاب می کند عقل باید ایجاب کند و معنا ندارد که ترخیص بدهد. عین همین حرف در ترخیص می آید؛ در ترخیص شارع عبد را مرخص می داند عقل معنا ندارد که الزام کند.